جهانبخش خانجانی، عضو شورای مركزی حزب كارگزاران معتقد است شاید در انتخابات مجلس شورای اسلامی آتی خیلی ضرورت نداشته باشد با برخی از جریانات وارد مذاكره و ائتلاف شویم. اصلاحطلبان میتوانند به كرسیهایی كه نیاز دارند دست پیدا كنند.
به گزارش سایت کارگزاران، جهانبخش خانجانی در گفت وگویی نظرات خود را درباره ائتلاف در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و همچنین قدرت و توانایی اصلاحطلبان برای دست یابی به کرسیهای مجلس مطرح کرده که به شرح زیر است:
اخیرا فعالان سیاسی اصلاحطلب در مورد ادامه ائتلاف با اعتدالگرایان یا پایان آن نظرات مختلفی را مطرح كردهاند. رییس شورای عالی سیاستگذاری گفته است كه اصلاحطلبان در سال ٩٨ با جریانی ائتلاف نمیكنند. به نظر شما تحت چه شرایطی اصلاحطلبان میتوانند به ائتلاف با معتدلین خاتمه دهند؟
موضوع ائتلاف به تنهایی نمیتواند معنا و مفهومی داشته باشد كه بتوانیم پیشتر در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف با معتدلین نظر بدهیم بلكه شرایط و اقتضائات سیاسی است كه سبب میشود ما تصمیم بگیریم حول موضوعی همگرایی با جریانات سیاسی داشته باشیم. بر این اساس از الان نمیتوان گفت كه در انتخابات ٩٨ میخواهیم این ائتلاف را ادامه دهیم یا خیر. نخستین مساله این است كه اصلاحطلبان ارزیابیای از موقعیت خود در منظومه سیاسی كشور داشته باشند و جایگاه خودشان و فعالیتهایشان در چند انتخابات گذشته را بررسی كنند. آنها باید ببینند كه موقعیتشان به لحاظ ارتقای جایگاه سیاسی در چه مرتبهای قرار دارد و دارای چه وجههای در بین مردم هستند. در این صورت میتوانند بفهمند كه آیا به تنهایی میشود گردنه خطیر سیاسی بعدی را طی كنند یا نیاز است كه همراهانی با خود در این مسیر داشته باشند. از نظر من اصلاحطلبان بدنه اصلی ائتلافهای گذشته بودند. اینكه برخی از دوستان میگویند كه دیگر ائتلاف نمیكنیم چندان درست نیست. سیاست عرصهای صفر و صدی و قطعی نیست بلكه عرصه تعامل و گفتوگو است و به این طریق میتوانیم به رشد و توسعه یافتگی برسیم. باید مراقبت كنیم تا ببینیم در آینده چه نقشی را میخواهیم ایفا كنیم. مهمتر از ائتلاف این است كه بدانیم چه دستاوردی میخواهیم و چه اهدافی را دنبال میكنیم و نایل شدن به این اهداف آیا نیازمند ائتلاف است یا نیست. اگر به این سوال پاسخ دهیم بهتر میتوانیم تصمیم بگیریم. اگر قرار است كه در عرصه قدرت حضور داشته و تاثیرگذار باشیم، طبیعتا باید نقش آفرینی خود را در چارچوبی انجام دهیم و در این چارچوب بپذیریم كه ضرورت دارد كه با جریانهای دیگر همگرایی داشته باشیم. اینكه آیا با چه گروه، جریان یا اشخاصی باید ائتلاف كنیم، مسالهای است كه باید در بزنگاه مشخص در مورد آن تصمیم بگیریم و شرایط سیاسی كشور را ببینیم. نمیتوان صرفا بر اساس پیش داوریها و پیش بینیها قضاوت كرد. من فكر میكنم شاید در انتخابات مجلس شورای اسلامی آتی خیلی ضرورت نداشته باشد كه با برخی از جریانات وارد مذاكره و ائتلاف شویم. اصلاحطلبان میتوانند به كرسیهایی كه نیاز دارند دست پیدا كنند ولی وقتی وارد مجلس شدند، میتوانند وارد ائتلاف شوند تا به اهداف مشتركشان راحتتر دست پیدا كنند. در مورد انتخابات ریاستجمهوری ١٤٠٠ مسائل متفاوت است و باید صبر كنیم تا ببینیم كه چه شیوه و روشی كارآمدتر است و با آن میتوان از شرایط دشوار عبور كرد.
تهدیداتی كه در گذشته چنین ائتلافی را بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان رقم زد، هنوز پابرجا است؟
در انتخابات سال ٩٢ بخشی از اصلاحطلبان از آقای عارف حمایت میكردند و بخشی از اصلاحطلبان از آقای روحانی. ما به این جمعبندی رسیدیم كه اگرهر دو كاندیدا وارد انتخابات شوند، احتمال عدم پیروزی وجود دارد. در مورد انتخابات خبرگان نیز چنین بود. خیلی از كاندیداهای اصلاحطلبان ردصلاحیت شدند و با تدبیر مرحوم آیتالله هاشمی بنا شد تا با بخشی از اصولگرایان وارد ائتلاف شویم و لیستی را كه با لیست اصولگرایان همپوشانی بیشتری داشت، ارجح دانستیم. پس ائتلافها شكلهای متفاوتی دارند. در برخی استانها و شهرستانها اصولگرایان به ما رجوع كردند و زیر چتر اصلاحطلبان آمدند و بر این اساس معنای ائتلاف پیدا نكرد بلكه پوششی بود كه ما برای آنها ایجاد كردیم و سه تن از اصولگرایان معتدل در لیست تهران قرار گرفتند و بعد از انتخابات هم به راه خود رفتند و خیلی شاید همراهی با لیست امید نداشتند. ائتلافها باید چارچوبی داشته باشد تا منافع ما را تامین كند. پس منافع استراتژیك را باید در این ائتلافها در نظر گرفت. مبنای ائتلاف سیاسی بر اساس تاكتیكها و استراتژیهایی است كه به كار گرفته میشود و البته نه بر اساس ایدئولوژیها و دیدگاههای آرمانی. بر این اساس باید به سمت ائتلافی برویم كه بیشترین منافع را برای جریان اصلاحات و كشور داشته باشد.
حرف و حدیثهایی در مورد آقای لاریجانی این روزها به گوش میرسد. به خصوص اینكه عكسی كه از علی لاریجانی در كنار سیدمحمد خاتمی منتشر شد گمانه كاندیداتوری لاریجانی را تقویت میكرد. آیا اساسا نیازی هست كه اصلاحطلبان در سال ١٤٠٠ به گزینهای غیر اصلاحطلب فكر كنند؟
در حال حاضر به طور قطعی نمیتوان در مورد هیچ چیز اظهارنظر كرد. اینكه از الان بگوییم كه گزینه آقایان جهانگیری، لاریجانی یا عارف كاندیدای اصلاحطلبان هستند حرف ناصوابی است. ما باید شرایط آن زمان را در نظر بگیریم و میزان اقبال عمومی به شخصیتها را در نظر داشته باشیم. همپوشانیای كه با آرای فكری ما دارند و میزان رایآوریشان باید لحاظ شود. این را هم بگویم هیچگاه در جامعه بیشكل سیاسی جمهوری اسلامی نمیتوان از الان نظرسنجی كرد و تشخیص داد كه از امروز باید چه كرد.
آیا علی لاریجانی مذاكرهای با اصلاحطلبان كرده است؟ در پشت پرده مذاكرات بین دو جریان چه اتفاقی افتاده است؟
من خبر ندارم كه مذاكره شده است یا نه. بیشتر تحلیلهای جانبی و حاشیهای است كه برخی افراد و رسانهها ایجاد میكنند و البته برخی مكنونات قلبی خود را در قالب لابیهایی مطرح میكنند. اینطور نیست كه خالی از واقعیت باشد. طبیعی است كه عدهای علاقهمند هستند از هماكنون برای آقای لاریجانی كار كنند. افرادی هم هستند كه مایل هستند برای دیگر شخصیتها كار كنند.
آیا معرفی یك نیروی اصلاحطلب الزاما به معنی پایان ائتلاف با اصولگرایان معتدل خواهد بود یا میتوان در قالب ائتلاف هم یك نیروی اصلاحطلب در سال ١٤٠٠ معرفی كرد و دیگر جریانات را پشت سر این فرد آورد؟
بله؛ ممكن است امروز كاندیدایی را معرفی كنیم اما در عمل تصمیم دیگری بگیریم. تصمیمات سیاسی سیال هستند و میتوان در یك بازه زمانی تغییرات مورد نظر را اعمال كرد. این به معنای این است كه قطعیت وجود ندارد.
این حرف آقای عارف مبنی بر اینكه اصلاحطلبان در سال ٩٨ با جریانی ائتلاف نمیكنند از جایگاه ریاست شورای عالی بود؟ آیا جریانی در دل شورای عالی سیاستگذاری است كه خواهان پایان ائتلاف با معتدلین است؟
من اطلاعی ندارم؛ بعید است كه چنین بحثی در شورای عالی سیاستگذاری مطرح شده باشد. به نظر من طرح این موضوع الان به لحاظ منطق زیادی پشتوانهای نداشت.
منبع: اعتماد