رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در گفتوگو با منیبان از تحلیل خود درباره انتخابات اخیر و شرایط اقتصادی کشور در سال آتی میگوید.
متن کامل مصاحبه محسن هاشمی را در ادامه میخوانید:
آقای هاشمی باتوجه به انتخاباتی که پشت سر گذاشتیم و آمارهایی که از میزان مشارکت مردم منتشر شد، علت کم رمق بودن مشارکت مردم در این انتخابات را در چه عواملی میدانید؟
رهبری در ابتدای سالی که گذشت و در اردیبهشت ماه تاکید کردند که انتخابات آتی در سلامت کامل برگزار شود و رقابت سالم را مبنا قرار دادند اما در این زمینه و در زمینه عمل به حرف رهبری،مجلس و دولت، بدترین عملکرد خود را نشان دادند.
مجلس در این راستا قانونی را تصویب کرد و شورای نگهبان هم این قانون را تایید کرد و ظرف 3 روز این قانون ابلاغ شد، پس از آن هم ثبت نام انتخابات آغاز شد. به نظر میرسد هدف از ابلاغ سریع السیر این قانون و روند اجرای آن این بود که انتخابات را از گروههای مرجع خارج کنند و به سمت کمیت ببرند و گروههای سیاسی و مرجع را هم با این انتخابات کنار بگذارند، در نتیجه چنین عملکردی افراد شاخص و چهرههای سیاسی شناخته شده برای مرددم نتوانستند در این انتخابات ثبت نام کنند. بعد یک نگرانیهایی را هم در قانون گذاشتند که حتی بعد از تایید هم شورای نگهبان میتواند یک فرد را دوباره رد صلاحیت کند. یعنی نامزد انتخاباتی، در هنگام مبارزات انتخاباتی اگر یک حرف بدی زد یا مورد پسند آقایان شورای نگهبان نبود آن را رد صلاحیت کنند و بعد یک عنصر دیگر گذاشتند که حتی شورای نگهبان میتواند اعتبارنامه یک نامزد که برنده شده را هم صادر نکند این قبلا برای خانم خالقی در اصفهان رخ داده بود که سوتفاهمات زیادی را ایجاد کرد.. بعد اینها آوردند خودشان را در قانون و همه اینها نشان داد که افراد شاخص اگر به میدان بیایند و یکدفعه حرفهای خارج از چارچوب برای رای آوری بزنند یا حرفهای جدی بزنند امکان دارد که دوباره رد صلاحیت شوند. خود این باعث، رکود ثبت نام افراد شاخص در انتخابات شد و در نتیجه رقابت را در افراد شاخص که میتوانست مشارکت را افزایش دهد به شدت کم کرد و بعد وقتی جلوتر میآیید دولت بدترین عمل را کرد در گام رسیدگی به صلاحیتها داشت. میدانید که در همان ابتدا، هیئتهای اجرایی را دولت اغلب یک طرفه چید، یعنی شما تهران یا شهرهای دیگر را بررسی کنید میبینید که هیئت اجرایی را کاملا یکسو بستند و تعداد ثبت نام کننده هم زیاد بود، زمان برای رسیدگی به این همه پرونده در یک هفته اصلا وجود نداشت، همه را به صورت گلهای رد کردند و خود همین هم باعث شد که حتی نیروهای نسبتا شاخصی که ثبت نام کرده بودند رد صلاحیت شوند. در نتیجه میبینید که بعد از مهرماه در آبان ماه اصلا افراد شاخص وجود ندارد، حتی کسانی مانند علی مطهری و پزشکیان همه اینها را رد صلاحیت کردند لیست بالایی از شاخص هایی که ثبت نام کرده بودند رد صلاحیت شدند البته گفته میشود حتی باعث دخالت رهبری در این موضوع شد و در جلسه با شورای نگهبان، ایشان از پزشکیان و علی مطهری نام بردند و در مورد تاییدشان حرف زدند و این تأییدها بعدا توسط شورای نگهبان صورت گرفت. تا قبل از این انتخابات هیئتهای اجرایی تأییدهایی زیادی میکردند و شورای نگهبان رد میکرد در این انتخابات برعکس بود، هیئت های اجرایی که به دست دولت بود قرار بود رقابت ایجاد کند، کلا رد صلاحیت شدند و این بار شورای نگهبان به دستور ورود پیدا کرد و یک تعدادی زیادی در چندین مرحله تایید کرد. تعداد از ۱۱ هزار تاییدی به ۱۵ هزار نفر رسید یعنی ۴ هزار نفر را شورای نگهبان در مراحل مختلف تایید به شکلی که در آخرین مرحله آن، آخرین روزهای بهمن مثلا یک هفته یا ۱۰ روزه مانده بود به انتخابات تکمیل شدند. اصلا فرصتی برای فعالیت انتخاباتی پیدا نکردند. به نظر میآید که آن دستور رهبری که در ابتدا اتفاق افتاد، رصد نشد و دولت و شورای نگهبان و مجلس بد عمل کردند و نتیجه آن این شد که مشارکت مدنظر ایشان برقرار نشد و این یک خسرانی بود که توسط دولت، مجلس و شورای نگهبان اتفاق افتاد و باعث تضعیف جبهه انقلاب شد، البته بعضیهایشان که برنده شدند میگویند بازگشت "امید به جبهه انقلاب" که البته چنین نیست. متاسفانه ما شاهد تضعیف جبهه انقلاب شدیم و مردم در این انتخابات ضرر بیشتری کردند، چون مجلس حداقل در تهران و کلان شهرها تندتر شد شاید در بعضی نقاط که رقابتی وجود داشته مجلس معتدل تر شده ولی فعلا دید من این است که مجلس تندتر شده است.
نتیجه آن این است که یک پیامی به جهان و ایران و اقتصاد ایران میدهد که قرار است تصمیمهای تندتری نسبت به گذشته گرفته شود و در نتیجه اقتصاد در بلاتکلیفی میرود، حال اگر آن طرف هم یک ترامپی ظاهر شود ما ۲ سال آینده احتمالا مجددا شاهد فعالیتهای کاذب در اقتصاد خواهیم بود و این فعالیتهای کاذب در اقتصاد نتیجه اش این است که افزایش نرخ ارز را شما خواهید داشت.
پس از آن طرف به این سمت میروید که کاهش نرخ ریال و همین ناترازیها افزایش پیدا میکند و در نتیجه شما میبینید که مردم فقیرتر خواهند شد، روز به روز داریم با این روش از کارهایمان که فقط برای یکدست سازی و خالص سازی و اینطور حرفها و گرفتن قدرت به سبک غیر رقابتی شکل میگیرد، شاهد فقیرتر شدن مردممان شویم و باید واقعا جلوی آن را گرفت تا این دور دور باطل در انتخابات بعدی تکرار نشود. با این تفاسیر و عقبگرد اقتصادی در دولت رئیسی نمیتوان به بهبود شرایط اقتصادی در سال آینده امیدوار بود.
برای اولین بار است که در دولت رئیسی برنامه هفتم تصویب نشده، الان برنامه ششم، هفت ساله شده است در صورتیکه برنامههای توسعهای ۵ ساله بوده است و باید ۱۴۰۰ برنامه ششم تصویب میشد که متاسفانه این اتفاق رخ نداد و برای همین برنامه ششم یک سال دیگر تمدید شد. برنامه هفتم در مجلس تصویب شد به شورای نگهبان فرستاده شد پس از آن شورای نگهبان ۱۳ و ۱۴ ایراد به آن گرفت، آن را برگرداند و دیگر در مجلس تصویب نشد.
از سوی دیگر برای اولین بار هم بودجه تصویب نشده است، درمورد قانون بودجه این قانون چون ۲ مرحلهای است؛ ۱ مرحله آن تصویب شد که درآمدها و هزینهها بود حال باید جدولهای این قانون در مرحله بعد تصویب میشد که این اتفاق رخ نداد در نتیجه میشود گفت که برای اولین بار است که در مورد تصویب قانون بودجه هم دچار یک بلاتکلیفی بی مزهای شدهایم. پرداختها برای اول فروردین و ماه فروردین قانونی نشده است. در حال حاضر یک سند مالی قطعی برای سال ۱۴۰۳ وجود ندارد و این اتفاق حتی در زمان جنگ نیفتاد. متاسفانه این موضوع معضلات جدی دولت، بی برنامگی و سوءمدیریت در مورد بودجه و برنامه هفتم را نشان میدهد.
دولت در سال اخیر هیچ دستاورد قابل اتکایی نداشته است، با این حال بارها شاهد بودهایم دولتمردان تقصیر را همچنان به گردن دولت روحانی میاندازند، این سبک توجیهات را ناشی از چه نقاط ضعفی در دولت سیزدهم میدانید؟
پاکت گذشته هنوز دست رئیسی است و چون نتوانسته از پس مشکلات واقعی کشور بربیاید آن پاکت را باز نگه داشته است. درحال حاضر این روشها پاسخگو نیست و در سال آتی که سال آخر دولت رئیسی است مردم با این ادعاها قانع نمیشوند و به ضرر دولت سیزدهم تمام خواهد شد. سال ۱۴۰۲ را رهبری مهار تورم و رشد تولید نامگذاری کردند اما این شعار به حقیقت نپیوست؛ البته دولت و بانک مرکزی مدعی هستند که این اتفاق رخ داده است، در مورد رشد تولید هم شعارهای دولت و عمل به دستور رهبری توسط دولت پوچ از آب درآمد، رشد اقتصادی که دولتمردان ادعا دارند بالای 5 درصد بوده در اثر فروش نفت رخ داده که در اواخر دولت روحانی با مشکل مواجه شده بود اما پس از مشکلات روسیه و آمریکا اجازه فروش بیشتری به ایران دادند در نتیجه این رشد اقتصادی با نفت است، درحال حاضر کشور از آن چیزی که در برنامه آمده است به شدت عقب است. بیش از ۵ سال است که تورم بالای ۴۰ درصد را تجربه میکنیم ولی حقوقها معمولا بالای ۲۰ درصد افزایش پیدا نکرده است و این یعنی به طور عملی سفره مردم خالی شده و مردم را به صفر رساندهایم و هیچکس پاسخگوی آن نیست.
مسئله دیگری که در ایران تبدیل به بحران شده در مورد سوخت است، در این رابطه دولت هیچ تصمیم درستی نتوانست بگیرد درصورتی که درحال حاضر با ۱۴۰ میلیون لیتر مصرف روزانه دوباره وارد کننده سوخت خواهیم شد و این ناترازی بسیار خطرناکی است.
در مورد بازار خودرو و مسکن هم شرایط به همین میزان آشفته است و دولت نتوانست به وعدهای که در مورد ساخت ۴ میلیون مسکن داده بود عمل کند و حتی ۱۰ درصد از این میزان هم در اختیار مردم نیست.
درمورد خودرو هم این آشفتگی که از ابتدای سال وجود داشت اتفاقا امروز بیشتر شده است و قیمت خودرو پراید بالای ۳۴۰ میلیون تومان است، خودروی ۲۰۶ حدود ۶۴۰ تومان است و یک خودروی اتوماتیک پژو هم به ۹۰۰ میلیون تومان رسیده است. در نتیجه هیچ امیدواری به تصمیمات وجود ندارد، مجموعا در بخش اقتصادی وضع خرابتری پیدا کردهایم، بازار ارز هم به شدت آشفته است و دولتی که دولت های قبل را متهم به ارزپاشی میکرد امروز مجبور به ارزپاشی حتی در فرودگاه ها شده است.
تصاویر زشتی از فرودگاه منتشر شد به صورتی که هر کسی که میخواست سوار هواپیما شود با یک بلیط تا هزار یورو در فرودگاه دریافت میکرد در این شرایط افراد یک بلیط ۲میلیون تومانی میخریدند و میرفتند فرودگاه پول را که میگرفتند همانجا بلیط را کنسل میکردند.
در نتیجه با تمام این تفاسیر میتوان نتیجه گرفت که سال پیشرو که آخرین سال دولت رئیسی است و در پایان سال هم درگیر انتخابات خواهیم شد، شرایط تغییر چندانی نخواهد کرد جز فقیرتر شدن مردم.
با توجه به نکتهای که اشاره کردید سال جدید سال سختی برای مردم خواهد بود و نهایتا انتخابات هم داریم، با توجه به همه این شرایط و باتوجه به اینکه دولت در موضوعات دیگر هم کارنامه درخشانی ندارد، سال جدید چقدر میتواند خطرناک باشد؟ آیا میتوان گفت درحال حاضر دولت در نقطه امنی قرار دارد؟
دولت ادعاهایی دارد که باید راستی آزمایی شود، این ادعاها در زمینه افتتاح پروژههای نیمه کاره یا کمک به کارخانه هایی است که دچار رکود شده اند. اگر راستی آزمایی شود و واقعیت داشته باشد این اقدامات ارزنده است.
در سیاست خارجی هم میتوان گفت که اتفاقاتی افتاد که البته نظام و حاکمیت آن را رقم زد و نمیتوان به پای دولت گذاشت. مدتی است که تا حدود زیادی مشکلات منطقه، سیاست روابط با عربستان و کشورهای منطقه رو به بهبود است و روابط مخصوصا با همسایهها روبه فزونی است. حال باید اثرات اقتصادی آن را سنجید. اما بعضی از اقدامات هم جای سوال دارد، به عنوان مثال مسئله حقابه هیرمند که از افعانستان باید میآمد باید با جدیت بیشتری دنبال میشد به خصوص که رئیسی ادعا کرد ما این حقابه را میگیریم اما در عمل اتفاقی رخ نداد و باران افزایش پیدا کرد و سیل هم آمد و حقابهای به ایران داده نشد. یکی دیگر از موضوعاتی که اخیرا پیش آمد این بود که سازمان ملل در بولتن شماره ۶۶ نام خلیج فارس را حذف کرده است یا مثلا روسها و چینیها در کنار عربها درمورد خلیج فارس و جزایر سهگانه قرار گرفتهاند و ادعاهایی مطرح شد که با امنیت ملی ایران در تناقض است. این موارد ضعف عملکرد در سیاست خارجی است که باید پاسخگو باشند.
فکر میکنید در این یک سال باقیمانده که دولت زمان دارد میتواند در حوزه تحریمها قدم موثری بردارد؟
درحال حاضر در این مورد کشور بلاتکلیف است چرا که آمریکا انتخابات دارد. برای رفع تحریمها در کشور فرصتهای زیادی وجود داشت که از ان استفاده نشد اما اکنون باید منتظر نتیجه انتخابات آمریکا باشیم، همچنان تحریمهایی که آمریکا یک طرفه اعمال میکند؛ حتی خارج از برجام موجود است و مشکلاتی هم با اروپا وجود دارد که ناشی از همین قرار گرفتن در کنار روسیه در جنگ اوکراین است که آنها هم باعث میشود تحریمها افزایش یابد. در مجموع شرایط برای هیچ مذاکرهای امروز فراهم نیست به جز مذاکرات پنهان که جزئیات آن بیرون گفته نمیشود. به نظر میآید یک تنشزداییهایی صورت گرفته است که از طریق آن میتوانیم نفت بفروشیم اما این توافقات علنی گفته نمیشود.
یک نگاه گذرا هم به سیاست داخلی داشته باشیم، ما انتخابات در پیش داریم، فکر میکنید آیا مثلا جریانی مانند جریان اصلاحات میتواند در انتخابات آینده نقش جدی داشته باشد و این اجازه به آن داده میشود؟
انتخابات بعدی در ۱۴۰۴ است و از الان چیزی حدود ۱ سال و نیم حداقل کمتر وقت داریم و اگر قرار است که فعال شویم باید از اسفند سال آینده این فعالیتها جدی شود در نتیجه در ۳ ماهه اول سال یک مقدار روش و سیاست جبهه اصلاحات برای حضور در انتخاب ریاست جمهوری روشن میشود اما آن چیزی که در کشور الان شکل گرفته است، دوقطبیهای کاذب است که فرهنگ کشور و وضعیت فرهنگی کشور را دچار خسران میکند و میتوان آن را قطبیدگی نامید؛ مانند همین اتفاقی که در مورد درگیری یک روحانی با یک مادر رخ داد و فیلمی که منتشر شد، در این فیلم کاملا دوقطبی را در جامعه میشد دید، البته این دوقطبی فقط در مورد این فیلم نیست و در انتخابات هم به وضوح دیده شد. وقتی مثلا میگویند در تهران ۷۶ درصد شرکت نکردهاند و بعد از آن میگویند ۸ درصد هم رای باطله دادهاند، یعنی اینکه حدود ۸۴ درصد تهرانیها عملا در انتخابات نظر منفی داشتهاند وگرنه رای باطله نمیدادند. میزان باقیمانده هم به رغم اعتراضاتی که دارند برای حفظ نظام و مقابله با دشمن و برای حفظ انقلاب اسلامی رای دادهاند. پیشنهاد من به مسئولان این است که پیام این انتخابات را بشنوند و حتی نکات و اسامی که مردم روی آرا باطله نوشتند را بخوانند و تصمیمی جدید بگیرند.
باتوجه به شرایط موجود و نتیجه انتخابات مجلس به نظر شما هنوز مردم به انتخابات ریاست جمهوری اقبال دارند؟
در انتخابات اخیر جبهه اصلاحات کنار مردم ماند و صدای نارضایتی آنها شد، اقبال مردم به انتخابات هم بستگی به عملکرد و برنامه های گروه های سیاسی دارد.
اگر آیتالله هاشمی در شرایط فعلی حضور داشتند فکر میکنید که چه تفاوتهایی بود؟
آیتالله هاشمی در همه بازههای زمانی دلایل زیادی برای حفظ انقلاب داشتند در نتیجه اگر ایشان در شرایط فعلی حضور داشتند بعید بود که اصلاح طلبهابا انتخابات قهر کنند و سعی میکردند که به قول این روزنه سازها اگر پیشنهاد روزنه کردند با جلسات و جمعبندی که میکنند به یک روزنهای برسند که نگذارند این دو قطبی و قهر شکل بگیرد.
حال شاید ایشان هم موفق نمیشد و چنین اتفاقی می افتاد ولی اصولا وظیفهشان را در مورد عبور از مشکلات به طرز عاقلهمندی با عقلانیت انجام دادند.
منبع: منیبان