انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۳ به فرصتی تاریخی برای تغییر در مسیر اداره کشور و گذار از انتخابات سال ۱۴۰۰ بدل شده است. در آن سال، انتخاباتی کمرقابت با حذف نامزدهای اصلاحطلب و میانهرو برگزار شد که نتایج آن بیشوکم روشن بود. کارگزاران سازندگی ایران البته به سهم خود کوشید با حضور در آن انتخابات و دفاع از نامزد خاص خود در پیوند با بسیاری از احزاب و چهرههای مصلح و معتدل، خود تسلیم ردصلاحیتها نشود. اما قهر بخش قابلتوجهی از جامعه و جبهه اصلاحات در آن انتخابات منجر به تثبیت دولتی شد که با وجود تلاش بسیار برای کسب محبوبیت اجتماعی و عملگرایی سیاسی در قیاس با اسلاف خود از پایگاه اجتماعی گستردهای برخوردار نبود. میزان آرای باطله و اعتراضات سال ۱۴۰۱ نماد معناداری از این فاصله ملت با دولت بود.
به نظر میرسید برای تغییر این وضعیت باید دستکم تا سال ۱۴۰۸ صبر کرد و گرچه انتخابات دوره چهاردهم ریاستجمهوری باید در سال ۱۴۰۴ برگزار میشد، اما چون طبق یک عرف سیاسی، دولتها در ایران دو دورهای هستند، چشمانداز این تحول به پنج سال آینده محول میشد. اما تقدیر الهی سبب شد با برگزاری انتخابات زودهنگام، فرصت تحولات، پنج سال زودتر فراهم شود. همین موقعیت سبب شد با وجود تاثر جامعه از سرنوشت رئیسجمهور مرحوم که همدردی همه جناحها را نشان داد، نوعی انتظار عمومی در ملت برای تغییر دولت به وجود آید. تاکید نظام سیاسی بر ثبات کشور و استقبال از تغییرات قانونی هم بر امید ملی افزود و برخلاف انتخابات مجلس که مشارکت جامعه اندک بود، تا این لحظه تمام نظرسنجیها حکایت از بالارفتن نرخ مشارکت دارد.
متاسفانه شورای نگهبان همچنان با پیروی از شیوه انتخابات ۱۴۰۰ به رد صلاحیت گسترده نامزدهای اصلاحطلب و میانهرو دست زد و پاسخ درخوری به این میل ملت به مشارکت نداد. ردصلاحیت نامزدهای جبهه اصلاحات -بهخصوص دکتر اسحاق جهانگیری- و نیز رد صلاحیت مجدد دکتر علی لاریجانی و حتی رد صلاحیت نامزدهای دولت مستقر، یادآور روش انتخابات ۱۴۰۰ بود و لاجرم باید به سقوط نرخ مشارکت منجر می شد. اما اینبار اراده ملت برای تغییر وضع موجود، بیشتر و بالاتر از آن بود که به راحتی ناامید شوند. وجود فرصتی طلایی در فهرست نامزدهای موجود، به گشودن راهی بدل شده است که طراحان وضع موجود را هم به شگفتی واداشته است و حتی برخی اصولگرایان به سرزنش شورای نگهبان پرداختهاند و عمده آنان از اینکه تنها یک نامزد اصلاحطلب تایید شده است، نگران شدهاند. این تنهایی مسعود پزشکیان در برابر پنج نامزد دیگر، اما اجماعی بیسابقه و بهنگام در میان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بوجود آورده است.
در برابر نامزدهایی رسمی که چهار یا سه یا دو دوره است برای ریاستجمهوری داوطلب میشوند و با وجود تصدی مقاماتی در سطح ریاست یک قوه برای ریاست قوهای دیگر تلاش میکنند، نامزدی ظهور کرده است که پس از یک دوره عدم احراز صلاحیت از سوی شورای نگهبان، اکنون به عنوان نامزدی متفاوت وارد انتخابات شده است. دکتر مسعود پزشکیان، وزیر اسبق بهداشت در دولت اصلاحات و نایب رئیس مجلس امید به صورت غیرمنتظرهای از معبر شورای نگهبان عبور کرده است. سیاستمداری پاکدست و فروتن، دانشوری که ۱۶ سال به عنوان نماینده تبریز، وکیل همه ملت ایران بوده است و در کوران حوادث سالهای ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ و پیش از آن در سال ۱۳۷۸ که مقاطعی حساس از تاریخ معاصر ایران بوده است، شجاعت و مسوولیتپذیری خود را نشان داده است و بدون محافظهکاری و تندروی، صدای ملت بوده است. مدیریت و سلامت رفتار او در مقام وزیر بهداشت و تلاش برای تحقق عدالت در نظام سلامت از او چهرهای مردمی ساخته است و همین کارنامه سبب اقبال جامعه به او شده است.
ما کارگزاران سازندگی ایران البته در فهم خود از اقتصاد، توسعه، جامعه، عدالت و اصلاحات نکاتی داریم که آن را با دکتر مسعود پزشکیان بوقت مقتضی در میان میگذاریم، اما به عنوان عضوی از جبهه اصلاحات در فرآیند رای به ایشان نقش داشته و از تصمیم جبهه اصلاحات در معرفی ایشان به عنوان یکی از سه نامزد اصلاحطلبان حمایت کرده ایم و منتظر تحقق وعده رهبر اصلاحات، جناب آقای سید محمد خاتمی در حمایت از نامزد جبهه اصلاحات هستیم و در رسانه حزب نیز این حمایت را اعلام کردهایم.
به نظر ما سلامت کردار و صداقت گفتار دکتر مسعود پزشکیان به ملت ایران این فرصت را میدهد که از حاکمیت یکدست موجود که ناکارآمد است عبور کند و با بازگشت اعتراضات از خیابان به صندوق رای و احیای اصلاحات تلاش شود دولتی مصلح و معتدل بر سر کار آید که صدای بیصدایان باشد و دولت بیدولتان را تشکیل دهد.
ما با وجود نقصان و قصور در دولتهای اصلاحگرا از دوره مهندس موسوی و آیتالله هاشمی تا دوران سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی معتقدیم همچنان دولتهای اصلاحطلب بیش از دولتهای اصولگرا به نفع کشور بوده اند و با آسیبشناسی گذشته میتوان چنان دولتی فراگیر با روش اصلاحگری ساخت که جلوی حوادثی مانند ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت که به تحریم ایران در دولت محمود احمدینژاد منجر شد را گرفت.
ما معتقدیم با کار گروهی میتوان با دعوت از تکنوکراتها و دیپلماتها و اقتصاددانان برجسته از تورم فزاینده و رکود عبور کرد و رشد و رونق اقتصادی را احیا کرد. ما معتقدیم میتوان با به رسمیت شناختن تفاوت در جامعه و سبکهای متنوع زندگی و پذیرش حقوق جوانان و زنان، اعتراضات اجتماعی را به اصلاحات اجتماعی بدل کرد و تحولخواهی را از خیابان به صندوق رای بازگرداند.
ما معتقدیم مسعود پزشکیان میتواند با دستانی پاک، اعتماد جامعهای که با پروندههای مشحون از فساد چون چای دبش از دست رفته است را بازگرداند و راهی برای عدالت نه بهمعنای توزیع ثروت که بهمعنای توازن در ثروت براساس کار و اخلاق و انصاف بگشاید.
کارگزاران سازندگی ایران در این راه، بدون هیچ چشمداشتی از ارائه هرگونه کمک -بهخصوص در امر برنامهریزی و سیاستگذاری- به نامزد جبهه اصلاحات ایران دریغ نخواهد کرد و بهزودی برنامه پیشنهادی خود برای دولت چهاردهم را تقدیم دکتر مسعود پزشکیان میکند.
برنامه پیشنهادی ما مبنی بر: ۱- احیای برجام برای بهبود روابط خارجی، ۲- بازگشت به سند فراموششده چشمانداز ایران برای احیای توسعه و رشد و کارآمدی، ۳- اصلاح و احیای برنامه توسعه برای رفع فقر، ۴- توجه به حقوق شهروندی، ۵- توجه به حقوق و مشارکت زنان در مدیریت کشور، ۶- اصلاح نظام انتخاباتی، ۷- اصلاح نظام حزبی، ۸- رونق کسبوکار و توجه به حقوق مالکیت، ۹- توجه به مشارکت نسل جوان در اداره آینده ایران و ۱۰- ارتقای نظام سلامت و آموزش و رفاه در کشور برمبنای نظریه دولت رفاه خواهد بود که در سندی مستقل به نامزد جبهه اصلاحات ارائه میشود.
مسئولیت ما حمایت از اصلاحات و تغییرات در دولت است و تنها ماموریتی که از نامزد جبهه اصلاحات انتظار داریم، تاسیس دولتی مصلح و معتدل در تعامل با حاکمیت و ملت است. دولتی که نماینده همه ملت ایران باشد و بدون جانبداری جناحی و قومی به توسعه متوازن و پایدار ایران فکر کند.
انتخاب شعار #برای_ایران از سوی دکتر مسعود پزشکیان نشان میدهد دولت ایشان "دولت ملی" بدون هرگونه شکاف جناحی، مذهبی، قومی و فرقهای خواهد بود و همچنان که ما کارگزاران سازندگی ایران در سند مواضع خود(منشور سازندگی) اعلام کردهایم؛ ایران یک ملت دارد و یک دولت میخواهد و همه ایرانیان از هر شهر و استان، شهروند یک ملت-دولت واحد و متحد و یکپارچه هستند و به هیچ فرقه و طایفه و قومیتی تقسیم نمیشوند. ایران، میهن همه ما و زبان فارسی، زبان ملی ماست که با تنوع فرهنگها و زبانهای ایرانی تضادی ندارد.
انتظار ما از این ملت بزرگ، حضور در انتخابات و استفاده از حق رای، نه برای تثبیت وضع موجود، بلکه برای تغییر آن و جلوگیری از تداوم این حاکمیت یکدست است تا تحولاتی که ملت میخواهد محقق شود و جلوی رویای تداوم حاکمیت یک جناح بر آینده ایران گرفته شود. ما نگران جمهوریت هستیم و با انتخابات میتوانیم جمهوریت را نجات دهیم. ما با این انتخابات میتوانیم حداقل پنج سال زودتر از موعد، از تداوم وضع موجود جلوگیری کنیم، اما اگر پیروز نشویم حداقل هشت سال فرصت برای تغییر را از دست میدهیم.
راه تغییر، نه از خیابان و نه از بیرون مرزها که از درون ایران و از صندوق رای میگذرد. قهر، به غلبه اقلیت بر اکثریت منجر میشود. با رای ندادن، نه دولت سقوط میکند و نه مجلس منحل میشود. افرادی که با حداقل آرا به ریاست مجلس ایران رسیدند، اکنون با همان آرای حداقلی میخواهند به ریاست دولت ایران برسند. نگذارید اقلیت بر اکثریت حکومت کند!
حزب کارگزاران سازندگی ایران
۲۴ خرداد ۱۴۰۳