مهتاب اسفندیاری: قریب به 80روز از انتخاب محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران میگذرد که زمان زیادی نیست؛ با این حال اقدامات شهردار تهران هم موافقان و هم منتقدانی دارد. اکنون پنجاهوهشتمین شهردار تهران از یک سو با افرادی روبرو است که از او دفاع میکنند و از دیگر سو افرادی برابر او هستند که در خصوص انتصاباتش مسائلی را مطرح میکنند. مدیریت شهری تهران از جمله مدیریتهایی است که همیشه محل منازعه موافق و منتقد بوده است. گرچه نجفی یک بار در نشست خبری و دیگر بار با انتشار نامهای به منتقدان پاسخ گفت اما همچنان برخی معتقدند اولین اقدامات او چندان به مذاق بدنه اجتماعی اصلاحطلب خوش نیامده است. با این حال غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران که سابقه حضور درشهرداری تهران را در کارنامه خود دارد، نظر دیگری دارد. کرباسچی همچنین در این گفت وگو تاکید دارد که شورا و شهرداری تنها وقتی میتوانند بدنه اجتماعی را راضی کنند که اولا قانون را رعایت کنند و ثانیا برنامههایی که وعده آن را داده بودند را عملی کنند.
*اخیرا انتصابات آقای محمدعلی نجفی، شهردار تهران حواشیای ایجاد کرده است. به نظر شما چقدر این انتقادات وجاهت دارد؟
کلی نمیتوان در مورد انتصابات صحبت کرد؛ باید موردی بررسی کرد که کدام انتصاب اشکال دارد. اینکه اصلاحطلبان یا منتقدان آقای شهردار ناراضیاند باید دید چه میگویند، حرفهای کلی مفید نیست. فکر نمیکنم بتوان راجع به انتصابات اخیر شهرداری قضاوت کلی کرد.
*به هر حال عدهای این توقع را ایجاد کرده بودند که آقای نجفی باید از چهرههای اصلاحطلب در بدنه مدیریت شهری استفاده میکرد. شما با این نظر موافق هستید؟
آقای نجفی به هر حال شخصیت شناختهشدهای است. اگر اصلاحطلبان از ابتدا با ایشان قرار گذاشتند که فقط شخصیتهای شناختهشده اصلاحطلب را به کار بگیرد و الان این اتفاق نیفتاده، بله قابل نقد است و این اشکال وارد است. اما تا آنجا که من میدانم چنین قرار و مداری گذاشته نشده.
اگر چنین قراری گذاشته نشده ایشان اختیاراتی داشته و دارد که از آن استفاده میکند و با توجه به مجموعه ملاحظاتی که دارد انتصابهایی داشته. به نظرم از این منظر نمیتوان به آنها اشکال گرفت.
*برخی از منتقدان ایشان مطرح میکنند که آقای نجفی از برخی مدیران شهری که در دوره قالیباف هم فعالیت داشته اند، استفاده میکند. آیا شما این مساله را ملاکی برای نقد آقای نجفی میدانید؟
من با کلیت این حرف موافق نیستم. اینکه کسی تنها در دورانی در شهرداری حضور داشته که ملاک نیست. باید بررسی کرد که آیا اقدامات او در جایگاهی که حضور داشته مثبت بوده یا منفی و کارنامهاش چگونه بوده است. خیلیها وقتی در جایی انقلاب هم میشود، معتقدند همینطور چشم بسته نمیشود و نباید تمام مدیران سابق را خلع کرد. شورایی رأی آورده و شهردار عوض شده است، نمیتوان گفت هر فردی که در دورههای قبلی حضور داشته باید تغییر کند. این منطقی نیست.
*شما به این انتقاداتی که میشود دقت کردهاید؟
باید دید انتقاداتی که مطرح میشود از سوی چه کسانی است. بسیاری از این انتقادات بیش از اینکه از سوی اصلاحطلبان باشد، از سوی افرادی است که یا ناشناس هستند و یا حتی خود در زمره اصلاحطلبان نیستند. همینطور مواردی است که در فضای مجازی دست به دست میچرخد. در فضای مجازی خیلی مطالب مبهم است و گوینده هم مشخص نیست که چه کسی است و از چه موضعی صحبت میکند. البته انتقاداتی از سوی اعضای شورای شهر مطرح شده است که قابل توجه است. برخی از اعضای شورا به اشکلات قانونی انتصابات پرداخته اند؛ مثلا برخی ممکن است بازنشسته شده باشند و در به کارگیری آن شخص منع قانونی وجود داشته باشد و امثال اینها؛ این انتقادات قطعا قابل تامل است و شهرداری هم باید توجه کند و موضوع را روشن کند. به نظرم باید شهرداری که انتخاب شده دو مورد را رعایت کند: اولا بر مبنای ضوابط و قوانین عمل کند و دوم برنامه و اصلاحاتی که از او توقع میرود را اجرایی کند. اگر در این محدوده حرکت کند مهم نیست که من و امثال من انتصابات او را بپسندیم یا نه. البته معتقد نیستم که نباید اشکالات را گفت مبادا برخی سوءاستفاده کنند: مسائل شهر و مردم از این موضوع مهمتر است. اما بالاخره اگر به کسی اعتماد کردیم، باید اجازه دهیم همکارانش را مطابق آنچه خودش فکر میکند در کارآمدیاش موثر است انتخاب کند. باید کسانی را انتخاب کند که میتواند با آنها کار کند. باید از مدیریت شهرداری ابتدا قانونمندی و سپس اجرای برنامههایی که به صورت مشترک میان او و بدنه اجتماعی حامی قرار گذاشته شده را انتظار داشت.
*اگر به جای آقای نجفی بودید، انتصابات شما متفاوت بود؟ در واقع نگاه سیاسی داشتید یا مدیریتی؟
حتما فرق میکرد. هرکسی انتخاب خودش را دارد. من خیلی از این افراد انتخاب شده را نمیشناسم و تا به حال ندیدمشان. به هر حال وقتی فردی را انتخاب میکنیم، باید از او و تواناییهایش شناخت کامل داشته باشیم و به سلامتش مطمئن باشیم.
*مشکلات پیش روی شهرداری دوران آقای نجفی را با مشکلات دوران شهرداری خودتان میتوان مقایسه کرد؟
اصلا قابل مقایسه نیست. آن زمان شاید برخی مشکلات کمتر بود، برخی تنگناها هم بسیار بیشتر. آن دوره شهر و شهرداری چیزی نداشت و کسی رغبتی برای حضور در شهرداری نداشت؛ الان یکی از مهمترین معضلات این است که با توجه به امکانات و اثر گذاری شهرداری، خیل درخواستها برای حضور در شهرداری کلافهکننده است؛ شرایط قابل مقایسه نیست.
*بدنه اجتماعی اصلاحطلبان به کاندیداهای اصلاحطلب شورای شهر رای دادند و به همین واسطه یک شهردار اصلاحطلب بر مسند ریاست نشست. آقای نجفی تاکید دارد که مدیریتش بر شهرداری سیاسی نیست. چه راهکارهایی برای قانع کردن بدنه اجتماعی وجود دارد؟
اگر شهرداری موفق شود که مسائل شهر را اصلاح و مشکلات زندگی مردم را رفع کند، تحولی در ترافیک، آلودگی هوا، ساخت و سازها و تراکم نیروی انسانی در شهرداری و... ایجاد کند، قطعا اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی و همه مردم راضی خواهند بود. باید در شهر تحولی بوجود بیاورند. اگر موفق نشوند جای این گلایهها و سؤالها باز میشود. راه قانع کردن مردم و بدنه اجتماعی اصلاحطلب این است که خواستههای آنان در شهر عملی شود؛ مهمترین خواسته هم حل مشکلات تهران است. اما بحث مدیریت سیاسی؛ آقای نجفی یکی از سیاسیترین چهرههای کشور است و خود این اظهارات سیاسیترین حرفهاست. اگر کسی مدیری سیاسی نباشد و انگیزه حضور و اثرگذاری در صحنه مدیریت سیاسی کشور را نداشته باشد، با این همه معضلات در سازمانی مثل شهرداری و این سنوسال و وضعیت سلامت قلب و کمر و... چه هدفی دارد که سلامت خود و آبروی چهل ساله خود را در معرض یک خطر دیگر قرار دهد؟ بله. سیاست مدیریتی ایجاب میکند که در شهرداری از کسانی استفاده کند که توانمندی و کارآیی داشته باشند؛ نه صرفا وابستگی سیاسی به این و آن. که امیدواریم این اتفاق بیفتد.
*چه توصیهای برای شهردار اصلاحطلب و البته شورای شهر و منتقدان دارید که انتقادهایشان به تخریب تبدیل نشود؟
هم شورای شهر و هم مدیران شهری باید تعریف کنند که چه کاری را قرار است به کمک یکدیگر انجام دهند. به نظر من هنوز این تعریف یکسان صورت نگرفته است که احتمالا در زمان بودجهریزی و تعیین برنامههای آینده شهرداری روشنتر میشود. باید همفکری کنند که قرار است در این شهر چه کنند. اگر اهداف شورا و مدیریت شهری روشن شود، میتوانند همکاری خوبی داشته باشند و مسائلی چون انتصابات در مرحله بعدی قرار میگیرد. اگر اینگونه باشد که نه شورا بداند قرار است در شهر چه اتفاقی رخ دهد و نه برای مدیریت شهری روشن باشد که اولویتها و فوریتها چیست و قرار است چه کند، به بن بست میخورند. اولین اقدام و گام مثبت این است که اهداف شورا و مدیریت شهری تعریف و یکسانسازی شود. اگر اولویت همین مدیریت روزمره شرایط فعلی است که هیچ. اما اگر اولویتهای دقیقتری برای شهر تهران مثل کمک به حملونقل عمومی و کم کردن آلودگی هوا یا تامین درآمدهای پایدار وجود دارد باید دقیق تعریف شود و روی هرکدام کار کارشناسی و مدیریتی انجام شود. اولویتها باید معلوم شود تا شهرداری اجرا کند و شورا نظارت داشته باشد. در این صورت کار خوب پیش میرود. وگرنه در همین شرایط روزمرگی باقی میمانیم. من نمیدانم توقع اصلاحطلبان چه بوده یا میخواستند چه کسانی باشند یا نباشند. مثلا میخواستند آقای تاجزاده را معاون بگذارند یا علویتبار یا بهزاد نبوی را منصوب کنند؟ چهرههای شناخته شده و شاخص اصلاحطلب این افراد هستند، اما آیا واقعا این مطالبات قابلیت اجرایی شدن داشتند؟ همه باید از شورا وشهرداری کار جدی و حل معضلات را مطالبه کنیم. باید بخواهیم در کارهای شعاری و حرفهای خطابهای نمانند. شور و شعار و شرکت در مراسم را خود مردم به بهترین وجه انجام میدهند، شهرداری جای کار سخت و مداوم اجرایی و راهاندازی چرخ عمران و آبادانی و سازندگی شهر است. مدیریت شهری هر روز حرف تازه و روش اجرایی تازه را میطلبد. ماندن در نقد گذشته دردی را دوا نمیکند. فرصت کار بینهایت نیست. خیلی زود خدا و مردم بازخواستمان میکنند که کارنامه ویژه شما چیست؟ رأی مردم حجت را بر اصلاحطلبان تمام کرده، با سستی و بیحالی و بر کود و انتظار نشستن رو سفید نمیشویم.
منبع: صدا