با وجود چالشهای فراوان، محمدعلی نجفی، اقدامات بنیادینی برای تغییر در روندهای گذشته شهرداری تهران صورت داده است. 100 روز پس از آغاز شهردار شدن نجفی، بسیاری از ناظران صدور «بخشنامههای ضدفساد» را از اساسیترین اقدامات او میدانند. صدور هولوگرام ، شفافسازی روند صدور پروانههای ساختمانی و سامانه ثبت قراردادها مسیرهایی هستند که حالا نجفی نظر به خانهتکانی اساسی در ساختار آنها داده است. به بهانه صدمین روز شروع به کار شهردار جدید از غلامحسین کرباسچی، شهردار اسبق تهران پرسیدیم تا از چالشهای تهران و عملکرد صد روزه مدیران جدید شهر تهران بگوید.
* به نظر شما موضوع ممنوعیت صدور هولوگرام چقدر میتواند در وضعیت تهران تأثیرگذار باشد؟
بدیهی است آن چه این اواخر به عنوان هولوگرام انجام میشد، معجونی از عدم شفافیت بود و در عین حال شهرداری، دلالها و کسانی که از بیرون مداخله میکردند پیچیدگیای را به وجود میآورد که احتمال فساد و کارهای مالی غیرشفاف را بالا میبرد. از آنجا که در جریان مدیریت شهرداری پیش از آقای نجفی نبودم از قول مردم میگویم: ممنوعیت صدور هولوگرام روندی را که در بعضی بخشها خیلی معمول بوده است مختل کرده و از طرف دیگر روند قبلی کار را برای برخی تسهیل میکرد؛ اما این ممنوعیت صدور اقدام مؤثری است؛ چراکه از نشتِ درآمد شهرداری به بیرون جلوگیری میکند و موجب شفافیت مالی در شهرداری میشود. در حال حاضر وظیفه شهرداری این است که هر چه سریعتر تکلیف کسانی را که قبلا در این زمینه اقداماتی کردهاند، بده بستانهای مالی داشتهاند یا به شهرداری اعتماد کرده بودند روشن کنند.
*دغدغه آقای نجفی درآمد پایدار است تا شهرداری بتواند نیازهای کنونی خود را تأمین و برای حال حاضر هزینه کند؛ نه مثل صدور هولوگرام که آیندهفروشی میکرد.
درآمد پایدار شهرداری باید مبتنی بر این فلسفه باشد که هر کس از شهر و امکانات شهری بیشتر استفاده میکند، باید بار بیشتری از هزینههای شهر را بر دوش داشته باشد چراکه قرار نیست سوبسیدی از دولت، درآمد نفت و منابع ملی به سازمان شهرداری داده شود. اگر بخواهیم مدیریت شهری را به یک مجموعه آپارتمانی تشبیه کنیم، شورای شهر نقش هیئت مدیره را ایفا میکند و شهرداری، مدیر مجموعه ساختمانیای است که 700 کیلومتر طول و عرض دارد. طبیعی است که هر کس تعداد واحد و ماشین بیشتری داشته باشد و جای پارک بیشتری بخواهد، باید هزینه بیشتری بپردازد. این خود یکی از درآمدهای پایدار شهرداری و امکان جدید برای تعدیل هزینههای آن است.
به نظرم در حال حاضر شهرداری گران اداره میشود. سازمانی که سال 1377 با 12 هزار نفر اداره میشد حالا به قول آقایان حدود 67 هزار کارمند دارد. مردم میخواهند شهرشان خوب اداره شود، نه گران؛ بنابراین صرفهجویی خود یکی از درآمدهای پایدار است. روشهای اداره شهر باید کمترین هزینه را بر بودجه شهرداری تحمیل کند.
*چه روشهای تولید درآمد میتواند اداره شهر را با کمترین هزینه ممکن کند؟
شهر یک پدیده مدرن است و ما نمیتوانیم در برخورد با یک پدیده مدرن، سنتی فکر کنیم. باید درآمد شهرداریهای مختلف دنیا را بررسی کنیم و ترکیبی متناسب با فرهنگ، وضعیت درآمدی مردم و استفادهای که قشرهای مختلف مردم از شهر دارند، تعریف کنیم. در بسیاری از شهرهای مدرن دنیا، حمل و نقل یکی از بزرگترین منابع درآمد شهرداری است. البته منظور صرفا فروش بلیت اتوبوس یا مترو نیست بلکه عوارض استفاده از اتوبان، پارکینگها و... از منابع مهم کسب درآمد محسوب میشوند؛ تا حدی که گفته میشود حداقل تا سقف یک سوم از هزینههای مربوط به حمل و نقل از محل اجاره پارکینگها تأمین میشود.
شهرداری باید روی این موضوع برنامهریزی کند که اگر کسی میخواهد به صورت نامحدود از اتومبیل شخصیاش استفاده کند، باید تحمل هزینه رفت و آمد آن را هم داشته باشد. این موضوع چیزی نیست که صرفا درباره حمل و نقل صدق کند بلکه هر کس از امکاناتی که شهر در اختیارش گذاشته استفاده میکند باید هزینههای آن را هم پرداخت کند، راه دیگری هم وجود ندارد. محل تأمین درآمد شهرداری گرفتن عوارض از مردم است، اما باید شهرداری این هنر را داشته باشد که شهر را به بهترین و ارزانترین روش اداره کند.
* ارتباط نجفی با دولت نسبت به مدیریت پیشین شهرداری بهتر است، از طرف دیگر دولت در پایتخت مستقر است و از امکانات شهر تهران استفاده میکند. با این حساب، فکر نمیکنید لازم باشد دولت بدهیاش به شهرداری را پرداخت کند؟
من امیدوارم دولت رابطهاش را با شهرداری بر اساس روابط تنظیم نکند بلکه ضوابط را معیار خود قرار دهد. آقای نجفی آدم خیلی خوبی است و حتما رابطه خوبی هم با اعضای هیئت دولت و رئیس جمهوری دارد، اما این رابطه خوب نباید تنها دلیل پرداخت بدهی باشد. ان شاءالله که اینطوری نیست. به هر حال دولت هم یک مجموعه است و باید مثل وزارت خانههای مختلف، شرکتهای دولتی و سازمانهای وابسته به وزارت خانهها هزینه استفاده از امکانات شهری را بپردازد. اما این هم پذیرفته نیست که دولت کمک ویژهای از بودجه عمومی به شهرداری تهران کند و قاعدتا هم این کار را نمیکند.
*همان طور که اشاره کردید در دوره شهرداری شما تعداد نیروها 12 هزار نفر بودهاند و الان طبق آمار 67 هزار و 400 نفر هستند. نظر شما در رابطه با تعداد پرسنل مشغول به کار چیست؟
وقتی وارد شهرداری شدم حدود 35 تا 40 هزار پرسنل در شهرداری بودند و وقتی شهرداری را ترک میکردم، این تعداد به 10 تا 12 هزار نیرو رسیده بود. نیروهایی را که از نظر ما کاری بودند و وظیفه و مسئولیتی برعهدهشان بود با برونسپاری و خصوصیسازی از شهرداری منفک کردیم. اما متأسفانه در طول این سالها با سیاستهایی که مدیریتهای گذشته داشتند، نه تنها دوباره همه آنها به دامان شهرداری برگشتند بلکه 50 تا 60 درصد هم به این تعداد اضافه شده است. این کار باید دومرتبه انجام بگیرد. یعنی باید سازمانها و شرکتهای شهرداری براساس وظیفه و کاری که انجام میدهند، حقوق دریافت کنند و کسی از آن سازمانها خود را حقوقبگیر شهرداری نداند. اگر کاری را انجام دادند و توانستند وظیفهای را که برعهدهشان گذاشته شده به سرانجام برسانند باید مزدشان را دریافت کنند و آن شرکت براساس قراردادی که با شهرداری دارد، بودجهای بگیرد و حقوق پرسنل را بدهد. اگر هم یک روز احیانا سازمانی یا شرکتی کارش را به درستی انجام نداد و شهرداری به این نتیجه رسید که کار را به یک بخش خصوصی دیگر محول کند، باید همکاریاش را با آن سازمان یا شرکت قطع کند.
باید بدانیم شهرداری وزارت کار نیست که محل تولید شغل و جمعآوری آدمهای بیکار باشد. این پولی است که مردم از نان شب و حقوق اندکشان به شهرداری پرداخت میکنند و هیچ وقت راضی نیستند به آدمهایی پرداخت شود که کارآیی لازم را ندارند و وجودشان در مجموعه شهرداری مفید نیست. باید تلاش کنیم شهر ارزان اداره شود. آقای نجفی و همه مدیرانشان باید شهرداری را تبدیل به محلی کنند که حقوق را به کار میدهد، نه به بیکاران. ممکن است این کار به مذاق عدهای خوش نیاید و در وهله اول وجهه خوبی در افکار عمومی نداشته باشد، اما بسیار مهم است و در نهایت مطالبه مردم از شهرداری این خواهد بود که 500، 600 میلیارد تومان حقوق را به حداقل ممکن برساند.
بزرگترین درآمد شهرداری میتواند از همین صرفه جوییها حاصل شود و بعد بدون نیاز صدور هولوگرام و فروش تراکم به فکر منابع درآمدی دیگر باشند. البته همان موقع هم شهرداری با تراکم اداره نمیشد و چیزی که در روز اول تصویب شد، کارهای عمرانی و مترو بود؛ یعنی این طور نبود که ما تراکم بفروشیم و از قِبَل آن حقوق جاری عدهای را پرداخت کنیم. از این به بعد هم باید تلاش بر این باشد که هر بخشی از شهرداری با حداقل هزینه و حداکثر کارایی به انجام وظیفه خود بپردازد.
*به عنوان شهردار سابق توصیه شما به آقای نجفی چیست؟
شهرداری یک کار اجرایی بسیار طاقتفرساست. آقای نجفی باید از نیروهای توانمند و آشنا به مدیریت شهری و در عین حال جوان، سر حال و شاداب استفاده کند تا مثل همه شهرهای بزرگ و کوچک دنیا هر روز روشها و ابتکارات جدیدی برای حل مشکلات در نظر گرفته شود. قدم آقای نجفی که روی چشم شهروندان! ولی تلاش ایشان در جذب نیروهای توانمند، شاداب، پرانرژی و فعال باید واقعی باشد. خدای ناکرده شهرداری جای مدیران بازنشسته و خسته نیست. افرادی مثل ما که 60، 65 سال از عمرشان گذشته دیگر خیلی توانمندی لازم برای کارهای سنگین اجرایی را ندارند، این امر در دنیا هم تجربه شده است و نباید فکر کنیم ما استثناء هستیم. اگر کسی میتوانست کاری کند تا حول و حوش همین سن و سال کرده بود. باید صحنه را به جوانان واگذار کنیم، ترسی از ورود آنان نداشته باشیم چون آنها هم مثل ما دلسوز هستند و نوآوری دارند. باید نیاز شهر را حس کنیم و مدیریتها را در همه سطوح به نسل جدید بدهیم. کنارشان بمانیم تا اگر احیانا اشتباه یا خطایی در کارشان بود بتوانیم به آنها گوشزد و مدیریتشان را تصحیح کنیم. باور داشته باشیم نسل جوان سواد فراوانی دارد و انرژی و معلوماتش از نسل ما بیشتر است. بگذاریم جوانان شهر را اداره کنند.
منبع: شهرنوشت