متین دخت ولینژاد- احمد حاتمی یزد، کارشناس ارشد بانکداری و مدیر عامل سابق بانک صادرات، معتقد است همه وامها به صورت رابطهای گرفته شده است. افراد از طریق ارتباطی که با هیئت مدیره بانک و نیروهای سیاسی کشور داشتهاند، توانستهاند چنین کاری را انجام دهند. معمولا این افراد یا مورد حمایت هیات مدیره بانک هستند که خود بانک اختیار دارد به هرکه بخواهد وام بدهد یا مورد حمایت مقامات سیاسی هستند که به هیات مدیره بانک دستور میدهند که وام بدهند.
به گزارش سایت کارگزاران، ابراهیم حاتمییزد درباره اقداماتی که در راستای سلامت اقتصادی میداند، با هفتهنامه صدا گفت وگو کرده است. متن گفت وگو به شرح زیر است:
به نظر شما انتشار لیست بدهکاران بانک سرمایه تاثیری بر این افراد و سیستم بانکی خواهد گذاشت؟
به نظر من کار خوبی صورت گرفته است. بالاخره منابع بانکها را این افراد گرفتند و کل اقتصاد کشور را از منابع مالی که وجود دارد محروم کردند. از 10 سال گذشته آقای احمدینژاد میگفت لیست 500 نفر را در جیب دارد و نمیداد. دولت آقای روحانی که روی کار آمد این لیست را آقای جهانگیری به قوه قضاییه داد اما اقدامی صورت نگرفت. من امیدوار هستم با انتشار این اسامی هم بر قوه قضاییه، بانکها و کسانی که این پولها را گرفتند تاثیر بگذارد. بالاخره این افراد در محیط کارشان و خانوادههایشان مورد سوال قرار میگیرند که چرا این منابع مالی را گرفتند و پس نمیدهند. این شفافیت به سلامت اقتصاد جامعه کمک میکند. مردم باید بدانند بالاخره این رانتخوارها در کشور چه کسانی هستند. اگر از نظر سیاسی و قضایی نمیتوانیم بر این افراد تاثیر بگذاریم از نظر اجتماعی میتوانیم تاثیر بگذاریم. این افراد تکلیف خود را با مردم روشن کنند که این همه منابعی که مربوط به سپرده گذاران است را چه کردند . چون فردا همین بانک سرمایهها دچار مشکل میشود و سپرده گذاران پولشان را میخواهند. کارمندان بانک سرمایه و سهامداران این بانک حقشان را میخواهند. باید معلوم شود که حق این افراد را چه کسی برده است؟ این حرکت اجتماعی باعث میشود کسانی که این منابع هنگفت را اختیار دارند تکانی بخورند.
اوضاع را در بانکهای دیگر چگونه میبینید؟
در حال حاضر معوقات اینگونه افراد در کل سیستم بانکی بیش از 120هزار میلیارد تومان است. یعنی بیش از 10 درصد کل نقدینگی کشور به عنوان معوق ثبت شده است. در واقع رقم بیش از این است. این تنها رقمی است که بانکها اعلام کردند.در حال حاضر از بانک سرمایه شروع کردند و در روزهای آتی بانکهای دیگر را باید اعلام کنند. برای سلامت نظام اقتصادی این کار خوب است و امیدوار هستیم آقای محمود صادقی و دیگر نمایندگان که این اطلاعات را دارند اقدامی مشابه کنند.
بانکهای دیگر وضعیت بهتری ندارند. چون بانک سرمایه متعلق به یک میلیون کارمند آموزش و پرورش است و این افراد صدایشان بلند است. مسئله را به مرحلهای رساندند که در مجلس موضوع مورد تحقیق قرار گرفت. طبعا بانکهای دیگر وضعیت بهتری ندارند.
افراد چطور میتوانند وامهایی تا این حد کلان دریافت کنند؟آیا کارخانهداران و تولیدکنندگانی هستند که این میزان وام برای آنها عادی باشد؟
همه این وامها به صورت رابطهای گرفته شده است. ارتباطی که با هیئت مدیره بانک و نیروهای سیاسی کشور دارند توانستند چنین کاری را انجام دهند. معمولا این افراد یا مورد حمایت هیئت مدیره بانک هستند که خود بانک اختیار دارد به هرکه بخواهد وام دهد یا مورد حمایت مقامات سیاسی هستند که به هیئت مدیره بانک دستور دادند که وام بدهند. بانک به دستور مراجع سیاسی کار کرده است یا خود تصمیم گرفته است. به طور مثال یکی از افرادی که در این لیست قرار دارند خود سهامدار بانک است و در هیئت مدیره نماینده دارد. طبعا خود به هیئت مدیره فشار میآورد که این وامها را به او بدهند. بانک مرکزی در اینجا نظارت قوی نداشته که چنین اتفاقی رخ داده است. در همه جای دنیا روی این تسهیلاتی که سهامداران میگیرند نظارت خیلی شدیدی وجود دارد. در اینجا بانک مرکزی حریف سهامداران بانکها نیست. برخی از افراد سهامدار بانک میشوند و از 10درصد الی 30 درصد سهام یک بانک را میگیرند تا سپردههای مردم را به نفع خود خارج کنند. یعنی فردی که سهامدار بانک میشود خود دهها شرکت و کسب و کار دارد، چون پول کافی ندارد که کسب و کار خود را اداره کند به جای اینکه در نظام عادی بانک سرمایه گذاری کند با اعمال نفوذ در بانکی که خود عضو آن است سپردههای مردم را میبرد. این کار خلاف عرف بانکی همه جای دنیا است. مدیران بانک افرادی هستند که با یک کاغذ میآیند و با یک کاغذ دیگر میروند. آنها اگر به فشار سیاسی دست ندهند میترسند که پستشان را از دست دهند.
قوانینی وجود ندارد که در مرحله صدور وام، جلوی این مسائل گرفته شود؟
توافقی وجود دارد بین 50 الی 60 بانک مرکزی جهان و نامهای نوشتند که هر چند سال یک بار بازبینی میشود. این نسخهای است که برای سلامت همه بانکهای دنیا نوشته شده است. اگر بانکهای ما با همان دستورالعمل عمل کنند حتما این قصه رخ نمیدهد. اما تقریبا هیچ کدام از این بانکها خود خود را با این قوانین وفق ندادند و بانک مرکزی ظاهرا قدرت نظارت دقیق را بر بانکها ندارد.
حالا که بانکها این ظوابط را رعایت نمیکنند، بطور کلان برای اقتصاد ما چه تبعاتی دارند؟
در حال حاضر کمیته دال موافقت نامه یک، دو و سه دارد که هیچ کدام از آنها در ایران به صورت دقیق به اجرا گذاشته نشدهاند. بانکهای ایرانی برای اینکه با استانداردهای جهانی کار کنند، باید وضعیت ترازنامه و ساختار مالیشان را با موافقتنامه دال و لو شماره دو یا سه آن تطبیق دهند. این کار از نظر مدیریتی، ساختار سازمانی و نظارتی تغییرات اساسی در بانکها ایجاد میکند و برای کسی که تابحال این کار را نکرده، بسیار سخت و زمان بر است. بانکهایی که این ظوابط را رعایت نکنند از طرف خارجیها در لیست سیاه قرار میگیرند. علاوه بر مسائل سیاسی، این موضوع بانکهای ما را در محدودیت قرار میدهد.