حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران، موج عبور از روحانی و انتقادات از دولت دوازدهم را ناشی از عملکرد یاران رئیسجمهور بهویژه در بخش اقتصادی میداند. حسین مرعشی معتقد است که اصلاحطلبان پشت آقای روحانی را خالی نکردهاند و همچنان پشتیبان او هستند ولی دولتمردان باید برای افکار عمومی احترام قائل باشند و سیاستهای دولت را برای مردم تشریح کنند؛
به گزارش سایت کارگزاران، گفت وگوی حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران، به شرح زیر است:
آقای مرعشی گویا موجی که در شبکههای اجتماعی با هشتگ «پشیمانیم» راه افتاد، از حالت نقد به عملکرد یک دولت فراتر رفته و به عنوان یک راهبرد برای ایجاد یأس و دلزدگی در بدنه حامیان اجتماعی دولتی تعریف شده که در چهارسالونیم گذشته، موج امید را در کشور به راه انداختند. فکر نمیکنید آسیب این حجم از انتقادات، با یک بازگشت به گذشته، فراتر از دولت، به کل کشور و نظام برسد؟
من فکر میکنم و با صراحت هم اعلام کردهام که هر نوع نقدی که موجب ناامیدی و سرخوردگی شود، به نفع جامعه نیست. نقد باید سازنده باشد ولی چه میشود کرد؟ مردم نیز از مشکلات کلافه هستند. باید انتظار داشته باشیم که دولت اقداماتی را صورت دهد.
چه اقداماتی؟
آقای روحانی یک شعار درست در انتخابات دادند. گفتند ما باید کاری کنیم که هم سانتریفیوژها بچرخد و هم اقتصاد. واقعیت، این است که الان چرخ اقتصاد آنطور که شایسته است نمیچرخد؛ کسادی در بازار همچنان ملموس است؛ مردم گرفتارند؛ پیمانکارها از دولت طلبکارند؛ به کارگرانشان و بازار بدهکارند. سازمان برنامه و بانک مرکزی باید برای ایجاد رونق در کشور، برنامههای روشنی داشته باشند. اینکه همراهان آقای روحانی متناسب با نیازهای دولت کاری نمیکنند، یک واقعیت است. آقایان اگر بلد نیستند، کنار بکشند؛ اگر هم بلد هستند که کارها را راه بیندازند.
من فکر میکنم این انتقادها از حد متعارف خود گذشته است؛ یعنی اگر آقای روحانی نباشد، این مشکلات حل میشود؟
خیر. من قبول دارم که باید حامی آقای رئیسجمهور باشیم ولی بیشتر از مردم و سیاسیون، کسانی که در کابینه مسئولیت پذیرفتهاند ازجمله معاونان رئیسجمهور، روسای سازمانها و وزرا باید بتوانند خودشان را تکان بدهند. اینکه نمیشود که اینقدر تنبلی میکنند. انتقاد من سازنده، روشن و مشخص است. میگویم آقایان باید یک تحرک جدی داشته باشند. اقتصاد ایران نیاز به تحرک بیشتری دارد.
چطور میشود بین طرح این مطالبات و جلوگیری از ناامیدی مردم، توازن ایجاد کرد؟
باید به مردم امید داد. آقایان وزرا و معاونان رئیسجمهور باید 10جا بروند و بیایند؛ با مردم حرف بزنند؛ به کارخانجات سر بزنند؛ به بازار سر بزنند؛ به استانها سر بزنند و پروژهها را تقویت کنند تا نشاط به جامعه برگردد. نشاط خودبهخود در جامعه بهوجود نمیآید. انتظار این است که یاران آقای رئیسجمهوری در دولت، تحرک بیشتری داشته باشند. این شائبه مطرح شده است که انتقاد اصلاحطلبان باعث ناامیدی مردم از دولت امید و اعتدال شده است. اصلاحطلبان بیچاره انتقادی نداشتهاند.
ریشه این موجی که علیه دولت راه افتاد را در چه میبینید؟ شیوه برخورد دولت با این موج چگونه باید باشد؟ اساسا میتوان به این موجهایی که در شبکههای اجتماعی راه میافتد اعتنا کرد؟
این موج در فضای اجتماعی و میان مردم کوچه و بازار است. اصلاحطلبان آبروی خودشان را در حمایت گذاشتهاند. کجا حمایت نکردند؟ رئیس دولت اصلاحات با صراحت و شجاعت دفاع کردند؛ بقیه اصلاحطلبان نیز همینطور. ما مشکلی با آقای روحانی نداریم. ما چیزی از آقای روحانی توقع نداشتیم. وقتی آقای نوبخت میگفت یارانه را قطع نمیکنیم، حالا میگوید میخواهیم یارانه ۳۰میلیون نفر را قطع کنیم، یعنی این حرفها با هم سازگار نیست. آقای نوبخت نباید از قبل اینقدر محکم حرف میزد که ما یارانه کسی را قطع نمیکنیم. ۵سال است که سازمان برنامهوبودجه میگوید میخواهیم قیمتها را تثبیت کنیم، بعد یکمرتبه قیمتها را در برخی اقلام ۵۰درصد رشد میدهیم. این، موج درست میکند؛ تعارف هم برنمیدارد؛ آن هم در حالی که قبلش هم با مردم حرف نزدهاند و دلایلش را تشریح نکردهاند. اینها سرخوردگی اجتماعی به وجود میآورد. اصلاحطلبان چکار میتوانند بکنند؟ اصلاحطلبان از صبح تا شب در دفاع از آقای روحانی فریاد میزنند. ما رئیسجمهور را انتخاب کردهایم و پشیمان هم نیستیم ولی این طرز کارکردن نیست که یکی در دولت بگوید گران میشود، یکی بگوید گران نمیشود. چقدر حرف ضدونقیض منتشر میشود؟ میزگرد بگذارند و بگویند مشکلات چیست و چه کارهایی انجام دادهاند. چندماه روی این موضوع بحث کنند، نخبگان را بسیج کنند و بعد به یک تصمیم برسند. در سکوت مطلق بودن مسئولان کشور و تصمیمات نابهنجار گرفتن، دو مشکل عمده تیم اقتصادی آقای روحانیاست؛ آقایان خودشان را منسجم کنند، مشورت کنند، تصمیم بگیرند و کشور را راه بیندازند. دولتمردان با مردم باشند، مردم هم با آنان خواهند بود. فضای مجازی، انعکاسی از فضای اجتماعیاست و تقصیر کسی هم نیست. این فضا ناشی از صحبتنکردن مسئولان دولت با مردم است. وزارتخانهها و سازمان برنامه وبودجه با مردم حرف نمیزنند. مردم نمیدانند چرا عوارض خروج از کشور گران شده است! بیایند به مردم بگویند که سالانه ۱۵میلیارد دلار ارز توسط مسافران از ایران خارج میشود؛ میخواهیم مصرف این ارز را کاهش دهیم و به همینخاطر عوارض خروج را بالا بردهایم. این را بگویند و در تلویزیون، میزگرد بگذارند. چند ماه با افکار عمومی طرح بحث کنند، بعد تصمیم بگیرند. وقتی هیچ حرفی زده نمیشود و یکمرتبه مصوبه بیرون میآید، مشخص است که عکسالعمل جامعه، منفیاست. این روش توجیه افکار عمومی نیست؛ آن هم برای مردمی که حمایت کردند و آمدند رأی دادند و سختیها را تحمل کردند. مردم باز هم حمایت میکنند ولی نه در سکوت دولتمردان اطراف آقای روحانی.
برخی افراد، شرایط فعلی را با شرایط دولت دوم اصلاحات مقایسه میکنند و میگویند این انتقادات به واسطه انباشت توقعات در ۴سال دوم دولتها، طبیعیاست. این دیدگاه را قبول دارید؟ حتی عدهای معتقدند بروز پدیده احمدینژاد، حاصل کلیدخوردن طرح عبور از خاتمی بوده است.
بحث دولت دوم آقای خاتمی یک بحث سیاسی بود؛ عدهای از جوانان که مشی سیاسی آقای خاتمی را نمیپسندیدند، شعاری دادند و بعد هم عقلا با آنها صحبت کردند، توجیهشان کردند و مسئله حل شد. الان عبور از آقای روحانی ناشی از این نیست! عبور از آقای روحانی ناشی از این است که تصمیماتی در سطح وزارتخانهها، در سطح دولت و در سطح سازمان برنامهوبودجه بدون اطلاعرسانی، بدون توجیه افکار عمومی و بدون بسیج نخبگان گرفته میشود. این در حالیاست که تصمیمات این سازمانها باری به زندگی مردم تحمیل میکند، بدون آنکه با آنها سخن گفته شود.
نگرانیای که برخی چهرههای دانشگاهی و سیاسی و جامعهشناس مطرح کردهاند این است که در آینده با تداوم این انتقادها، پوپولیسمی بدتر از احمدینژاد ظهور خواهد کرد. شما تصور نمیکنید که ناامیدی مردم، منجر به چنین اتفاق تلخی شود؟
معلوم نیست. واقعیت این است که الان عدهای از دوستان کنار آقای روحانی قرار گرفتهاند که به ایشان کمک نمیکنند، با مردم حرف نمیزنند و مسائل را با آنان در میان نمیگذارند؛ در اتاقهای دربسته، تصمیمات خلقالساعهای میگیرند که هزینههایش را مردم باید بدهند. مشخص است که مردم هم عصبانی میشوند؛ وقتی هم عصبانی شدند، میروند در فضای مجازی که فضای باز بیشتری است، هر چه دلشان خواست میگویند؛ به من و دیگری فحش میدهند، از آقای روحانی هم انتقاد میکنند. این را که نمیشود به گردن اصلاحطلبان انداخت. اصلاحطلبان با سخاوت از آقای روحانی حمایت کردند و از این به بعد هم خواهند کرد. رئیس دولت اصلاحات بزرگ ماست و با این شجاعت و صراحت از آقای روحانی دفاع کرده است. به خود ایشان هم بعد از این دفاع، کلی حمله شد. این را نمیتوان کاری کرد. فضای مجازی در دست مردم است.
رئیسجمهور در سالگرد اجرای حقوق شهروندی، تلاش زیادی کرد تا به برخی شبهات پاسخ دهد؛ ازجمله اینکه گفت بر سر پیمانش با مردم هست؛ مردم هم بر سر پیمانشان بمانند. ارزیابیتان از صحبتهای ایشان چه بود؟
آقای روحانی خودشان هیچوقت در این مسائل چیزی کم نگذاشتهاند و این بار نیز همینطور عمل کردند. این مسئله ما نیست؛ مسئله ما توجیه کارشناسی مردم است؛ اگر قرار است مثلا نرخ بنزین ۵۰درصد افزایش پیدا کند، حداقل ۶ماه باید دربارهاش در جامعه بحث شود. باید مشخص شود که این منابع کجا میخواهد برود. اگر نیاز است یارانهها حذف شود، بشود، منتها ابتدا باید آقای نوبخت از مردم عذرخواهی کند که من اشتباه کردم که گفتم یارانه حذف نمیشود؛ منابع نداریم. باید با مردم با صداقت و صحیح برخورد شود. مردم مهم هستند. آنها جدی هستند. مردم امروز، هم گرفتار هستند و هم عصبانی؛ هردو. آنها نه میخواهند نظام نباشد، نه میخواهند آقای روحانی نباشد و نه میخواهند از ایشان عبور کنند. حالا دو یا سه جوان هم بگویند ما میخواهیم از آقای روحانی عبور کنیم، خب عبور کنند. اگر بهتر از آقای روحانی پیدا کردند، به سراغ او بروند. اینها اشکالی ندارد و تمام میشود؛ مهم این است که دوستان ما در دولت باید مسئولیت بپذیرند؛ باید با مردم حرف بزنند، افکار عمومی را مهم بدانند و با مردم با صداقت روبهرو شوند. اینها گلایههاییاست که من را هم از دست آقایان ناراحت میکند. ما یک سرمایه بیشتر نداریم و آن هم سرمایه اعتماد مردم است. اعتماد مردم را نمیشود بهسادگی از دست داد.
شهریور سال92 آقای روحانی در حضور رهبر انقلاب، امید مردم به دولت را بهعنوان یک مولفه قدرت و امنیت ملی مطرح کرد؛ فکر نمیکنید مخالفان دولت همین مولفه قدرت نظام را تضعیف میکنند؟
من مدافع سرسخت آقای روحانی هستم. اعلام هم میکنم که نه پشیمانم و نه پشیمان خواهم بود ولی در عین حال تذکری جدی دارم: مردم و افکار عمومی مهم هستند. در گذشته هم اینطور بوده است که هر دولتی که میخواسته بنزین را گران کند با نقد مواجه شده است. مگر برای نخستین بار است که این انتقادات مطرح میشود؟ مسئولان دولتی مسئله را به بحث بگذارند که پول حاصل از افزایش قیمت بنزین را میخواهند چکار کنند. مردم را روشن کنند. کسر بودجه را درست به مردم بگویند. وقتی شما پیوسته در سخنرانیهای رسمی میگویید همهچیز خوب است، همهچیز درست است، یارانه کسی را نمیخواهیم قطع کنیم، بنزین را نمیخواهیم گران کنیم، مردم را نمیخواهیم ناراضی کنیم، همه اینها را در حد شعار مطرح کردهاید ولی جنبه کارشناسی آن را نگفتهاید. این روش آقای نوبخت غلط است. این روش آقای سیف غلط است. دولت به پیمانکارانش بدهکار است؛ آقای نوبخت باید بیاید پشت تلویزیون بگوید که تنها به پیمانکاران وزارت راه ۱۰هزار میلیارد تومان بدهکار است. دولتی که تنها به پیمانکاران وزارت راه ۱۰هزار میلیارد تومان بدهکار است، نمیتواند به همه مردم، یارانه بدهد. دولت بیاید بگوید که من میخواهم یارانه را بردارم تا بدهیهایم را بدهم و این پول هم نهایتا به جامعه برمیگردد. این نیاز به ساعتها بحث کارشناسی، میزگرد و گفتوگو دارد. آقایان این کار را نمیکنند؛ بعد هم تا با انتقاد مواجه میشوند میگویند شما دارید امید مردم را از بین میبرید. امید مردم را شما دارید از بین میبرید که در دولت نشستهاید و کارتان را غلط انجام میدهید.
گفته میشود که در چهارسال نخست دولت آقای روحانی، اعتماد و مشارکتی که مردم در همراهی با دولت و سیاستهای اقتصادی آن داشتهاند باعث شده که مثلا تورم کنترل شود یا بخش مسکن تکان نخورد. تزریق یأس به مردم، باعث نمیشود که این فضای آرامش و مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم، دچار خدشه شود؟
خیر. در چهار سال اول هم دولت آقای روحانی در کنترل تورم موفق بود ولی در ایجاد رونق در بازار موفق نبود. این واقعیتها را باید گفت. آقای نوبخت و آقای سیف و ستاد اقتصادی آقای روحانی تنها مسئول «نه»گفتن هستند. تورم در بهشت زهرا صفر است که دو میلیون آدم آنجا مردهاند و تکان نمیخورند؛ اعتراض هم نمیکنند؛ بیادبی هم نمیکنند. ما که نمیخواهیم قبرستان درست کنیم! وقتی تعداد پرسنل شرکتهای مهندسی ما در این مملکت از ۳۰هزار نفر به پنج هزار نفر رسیده است و حقوق همین تعداد را هم نمیتوانند بدهند، یعنی یک جای کار آقای نوبخت اشکال دارد. تیم اقتصادی دولت باید اینها را حل کند. کشور نمیتواند با رکود، اداره شود. پرداختهای عمرانی دولت نمیتواند اینقدر کم باشد. پرداختهای عمرانی دولت باید حداقل به 30درصد بودجه برگردد؛ نمیتواند 5درصد بودجه باشد! اینها انتقادات واقعیاست و دولت باید آنها را حل کند.
دولت نمیتواند بودجه 59نهاد خاص با عملکرد غیرشفاف که تا سال گذشته با عنوان جدول17 ردیف بودجه شناخته میشدند را قطع کند؛ چطور به بودجه عمرانی کشور اضافه کند؟
بودجه این نهادها را قطع کنند. چهکسی به دولت گفته به این نهادها بودجه بدهند؟ چهکسی گفته 28میلیارد تومان برای مؤسسه آقای مصباح کنار بگذارند؟ حتما به واسطه برخی فشارها مجبورند سهم این دستگاهها را کنار بگذارند. چه فشاری؟ دلیلی وجود ندارد که دولت، تسلیم فشارها شود. دولت به پیمانکارهایش بدهکار است؛ چرا باید یارانه پرداخت کند؟ دولتمردان چهرههای شناختهشدهای هستند؛ آقای نوبخت و آقای سیف آدمهای بزرگ این مملکت هستند؛ به وسط میدان بیایند و با صداقت با مردم صحبت کنند. مسائل باید بهدرستی با مردم در میان گذاشته شود.
شما نگران سرخوردهشدن مردم نیستید؟ سرخوردگی، قهر با صندوق را به دنبال دارد.
البته که نگران سرخوردهشدن مردم هستم ولی میگویم ریشه این سرخوردگی چهار مورد انتقادی نیست که در یک دانشگاه، روزنامه یا سایت منتشر میشود. سرخوردگی ناشی از در میدان نبودن همراهان آقای روحانیاست. همانطور که آقای روحانی در میدان است، یارانش هم باید در میدان باشند و مسئولیت بپذیرند. اگر میتوانند چنین کنند و حرف بزنند، کارها را بسامان کنند ولی اگر نمیتوانند استعفا کنند.
مردم در امور جامعه تصمیمگیرنده هستند و اگر از نتیجه آرای خود سرخورده شوند، در تصمیمگیری برای امور جامعه دخالت نمیکنند. اینطور نیست؟
والله، بالله و تالله این مردم، انقلابی هستند؛ آیتالله خامنهای، نظام جمهوری اسلامی و رئیسجمهوری را که خودشان انتخاب کردهاند دوست دارند و میخواهند کشورشان ثبات داشته باشد ولی جاهایی هم رنجش دارند و گرفتار میشوند. ما باید برای رفع گرفتاری مردم با آنها همراهی کنیم. باید آنها را توجیه کنیم و کارهایشان را اصلاح کنیم. مردم هم در این شرایط پای کشور میایستند و هیچ ناامیدیای نیز انشاءالله حاکم نخواهد شد.
شما میگویید دولت برای مردم، شفاف توضیح نمیدهد. مگر موجی که بر سر بودجه97 و تصمیم دولت برای برخی تغییرات در آن ایجاد شد، جزو این شفافیت محسوب نمیشود؟ شفافسازی را مردم انجام دادند؛ دولت انجام نداد (با خنده)! مردم در فضای مجازی شفافسازی کردند.
بهنظر میرسد که انتقاد برخی حامیان دولت و مطالباتشان، از حد متعارف فراتر رفته است؛ بهعنوان مثال آقای روحانی درباره مسئولیت زنان در کابینه گفت آنگونه که میخواسته، نتوانسته این کار را انجام دهد یا مشخصا درباره حصر هم همینطور. سطح متعارف مطالبات چگونه تعریف میشود و شاخص آن را چه میدانید؟
من ترجیح میدهم که درباره این مسئله سخن نگویم؛ چون باید حرفی بزنم که نهتنها گرهی از حل این وعدههای آقای روحانی باز نمیکند، شاید به مشکلات، اضافه هم بکند.
چرا دولت آقای روحانی نتوانست در واگذاری مدیریت استانداریها، وزارتخانهها و معاونت وزارتخانهها به زنان و جوانان، مطالبات را برآورده کند؟
علتش این است که 38سال است در این کشور، همه مسئولان، حاکم/اپوزیسیون هستند؛ یعنی هم حاکم هستند، هم منتقد. چنین رویهای در هر برههای از قبیل انتخابات و مسائل پس از آن، مطالبات و در عین حال تناقضاتی ایجاد میکند. نمیشود رویه حاکم/منتقد داشته باشیم. آقای روحانی و سایر مسئولان اگر نمیتوانند، شعارش را ندهند. هیچ اتفاق جدیدی در جمهوری اسلامی نیفتاده است؛ جمهوری اسلامی سپاه داشته، قوه قضاییه هم داشته است و هیچکدام از اینها هم الزاما موافق آقای روحانی نبودهاند. قرار هم نبوده که وقتی آقای روحانی رئیسجمهور شدند، همگی در خدمت ایشان به صف شوند.
دولت فقط سه ماه است که کار خود را آغاز کرده؛ آیا لازم نیست فرصت بیشتری برای ارزیابی به دولت داده شود؟
دولت چهار سال بهغلط از تثبیت قیمتها دفاع کرده است؛ حالا ظرف ۴ماه میخواهد همهچیز را عوض کند؛ از عوارض خروج از کشور گرفته تا قیمت بنزین، گازوئیل، آب، برق و همهچیز. آخر این چه تدبیریاست؟ شما ۴سال هیچ کاری درجهت اصلاح قیمتها و ساختارها نکردهاید، حالا یکباره تصمیم به تغییر گرفتهاید! سیاستهای دولت اشتباه بوده است. نباید گفت چرا مردم معترض هستند. معیشت مردم الان سربهسر است. چهکسی مازاد دارد؟ عامه مردم حقوقبگیر مازاد دارند؟ کارگران مازاد دارند؟ بازنشستگان مازاد دارند؟ مردم چیزی در زندگیشان اضافه ندارند. الان آمارها استخراج شده است. هزینه خانوار در ایران در سال۱۳۹۶ نسبت به سال۱۳۸۶، ۱۵درصد کاهش یافته است. من که کارشناس نسبی اقتصاد هستم و اطلاعات محدودی دارم، والله وقتی این آمار را میبینم دلم برای مردم میسوزد. این مردم قدرت خریدشان پایین آمده است و وقتی دست بچهشان را در خیابان میگیرند، باید به زحمت دخلوخرجشان را تنظیم کنند. در این شرایط تصور کنید یکدفعه میشنوند که بنزین میخواهد ۵۰درصد گران شود؛ معلوم است که عصبانی میشوند؛ آن هم بدون آنکه کسی برایشان درست توضیح داده باشد. من افرادی از تیم آقای روحانی را که همراه با ایشان حرکت نمیکنند مسئول این اتفاق میدانم.
صحبتهای شما بهگونهایاست که گویی بدنه اجتماعی حامیان آقای روحانی با پیشبینی دیگری به ایشان رأی دادهاند و بعد از انتخابات، اتفاق غیرمترقبهای افتاده است!
خیر! اتفاق غیرمترقبهای نیفتاده است. همیشه وقتی قرار است در ایران قیمتها اصلاح شود یا یک ساختار اقتصادی اصلاح شود، نارضایتی بهوجود میآید. این طبیعیاست و چیز جدیدی نیست. زمان آقای هاشمی نیز همین حالت بود. آقای خاتمی هم که میخواست اصلاح ساختار اقتصادی انجام دهد همین اتفاق میافتاد؛ لذا اینها حداقل به مقدمات فرهنگی و تبلیغاتی نیاز دارد.
منبع: روزنامه همشهری