تهران-سایت کارگزاران: اگر بخواهیم واقعبینانه به موضوع فعالیت احزاب نگاه کنیم، باید بگوییم که هنوز با شرایط مطلوب فرسنگها فاصله داریم. بسیاری از احزاب در کشور وجود دارند که فقط برای ثبت آنها تلاش میشود و کاری در ادامه برای پیشبرد اهداف حزب انجام نمیشود. یکی از مشکلاتی که در میان احزاب ایران وجود دارد، تمرکز نکردن روی فعالیت احزاب استان است.
اگر بخواهیم به صورت دقیق و جزئی این مسئله را واکاوی کنیم خواهیم دید که احزاب استان تهران آنطور که باید عمکلرد قابل قبولی از خود ارائه نمیدهند و بر همین اساس نباید از استانهای دیگر انتظار زیادی داشت. دلایل متعددی در عملگرا نبودن برخی از احزاب استانها وجود دارد که در ادامه جهانبخش خانجانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران به پرسشهایی در این زمینه پاسخ میدهد:
*جنابعالی دبیر اول سابق استان تهران بودهاید؛ ظرفیتهای فعالیت در استان تهران و موانع و چالشهای پیش روی آن را چگونه میبینید؟
آن چیزی که مهم است اینکه ما اعتقاد داریم برای ساختن کشور و برای اینکه یک جامعهای پرنشاط باشد، باید فضای سیاسیمان را در جامعه، پویا و فعال کنیم، فضای سیاسی نیاز به ارکان متفاوتی دارد، یکی از رکنها دولت کارآمد است، دوم نظام رسانهای قوی است که نهادهای نمایندگی در حوزه و نهادهایی که بتوانند پیام مردم را به حاکمیت و بالعکس برسانند و بیشتر این نهادهای نمایندگی مردمی میتواند به فضای پارلمانها و مجموعههای اینچنینی مرتبط شود اما عمده اینها به احزاب و گروههای سیاسی برمیگردد و در یک کلام اگر بخواهیم یک دولت کارآمد، دموکراتیک و پاسخگو داشته باشیم باید حتما یک جامعه آگاه و مدنی داشته باشیم. یک جامعه مدنی پویا میتواند دولت را در تصمیمگیری کمک کند و تصمیمساز فعالیتهای بزرگ باشد به خاطر همین این مقدمه را گفتم که اگر بخواهیم جامعه مدنی و قوی داشته باشیم باید حوزه عمومی و سیاسی متناسبی داشته باشیم و یکی از عوامل موثر در تقویت حوزه سیاسی، فعالیت احزاب و گروههای سیاسی است.
طبیعی است که حزب کارگزاران سازندگی ایران بعد از سال 1375 که به طور رسمی وارد چرخه سیاستورزی ایران شد تا سال 77 و 78 که رسما مجوز را از کمیسیون ماده 10 احزاب وزارت کشور گرفت، نقش بیبدیل خودش را آغاز کرد. بنده شاید یکی از اولینهایی بودم که به دلیل نگرش واقعگرایانهای که حزب کارگزاران داشت، به این حزب پیوستم. جریانات سیاسی بعضا آرمانی و اوتوپیایی به مسائل جامعه و کشور نگاه میکنند اما کارگزاران یکی از ویژگیهایش این بود که واقعگرایانه و عملگرایانه نگاه میکند، عمده مدیرانی که تحویل جامعه داده است، عمدتا مدیران پرتلاش و توانمند هستند. در رابطه با حزب کارگزاران از بدو تاسیس فعال بودم و تمام استراتژیمان این بود که بتوانیم یک نیروی انسانی کارآمدی را برای حزب پرورش بدهیم و اعتقادم این است که اگر یک حزبی بخواهد قدرتمند بشود و دیدگاهها و مانیفست سیاسی خودش را در جامعه پیاده کند باید نیروی حزبی قوی داشته باشد و آن را برای به دست گرفتن قدرت سیاسیای که بتواند در جامعه پیشرفت و تحول ایجاد کند، آموزش دهد. نمیشود که شعار عزت اسلامی، آبادانی ایران و سازندگی ایران بدهیم اما کادر انسانی قوی نداشته باشیم یا زمینه و مجال برونداد این استعدادها را فراهم نکنیم، به خاطر همین تمام تلاش ما این بود که بتوانیم بعضی از عناصر جوان و در عین حال دارای انگیزه را وارد حزب کنیم. در آن زمان که خودم معاونت اعضا و هواداران را داشتم در یک مقطعی بنابر شرایط زمانه و موانعی که وجود داشت، حزب فعالیتهایش محدود شد اما از حدود سال 85 حزب تهران توسط جناب آقای کرباسچی به بنده محول شد و دبیر اول حزب شدم و جزو شورایی بودم که بنده در آن دبیر اول شدم. تمام مبنای کار ما همین بود که اولا استراتژیهای مدرن، هدفدار و بلندمدتی را اجرا کنیم که در عین حال نیروی انسانی کارآمدی را در تهران پرورش دهیم. با تکیه و اعتقاد به این اصل که باید روی جوانان و دانشجویان حساب ویژهای باز کنیم. به همین دلیل حزب تهران شاید ویژگی بزرگاش همین جریانات سیاسی جوان باشد که توانستند در مقاطع بسیاری و در عرصههای مختلفی نقشآفرینی کنند.
موانع اصلیای که وجود داشت یکی اینکه هنوز کشور ما شرایط لازم را برای فعالیت سیاسی حزبی ندارد، اگر همه تلاشمان را برای رسیدن به قدرت سیاسی انجام دهیم و به یکباره ببینیم که در بخشهایی از قانون اقداماتی صورت میگیرد که تلاش شما را به یکباره به حضیض و نابودی میکشاند و یا اساسا زمینه بروز و ظهور را از آن میگیرد، این یک مشکل اساسی است و هنوز هم وجود دارد و در کلان حاکمیت باید به آن توجه کرد بنابراین باید نظام پارلمانی و سیاسی و حزبی قویای را تدارک ببینیم. تا وقتی هم که یک نظام حزبی قوی نداشته باشیم دچار این مشکلات خواهیم بود.
اما مشکلاتی که وجود داشت طبیعی بود، از طرفی منابع اقتصادی برای پیشبرد اهداف حزب ضعیف بود و قانون هم در اینجا مقداری سختگیریهای بیش از حد را برای احزاب در نظر گرفته و بخشها و جریانات سیاسی و آنهایی که به دولتها، حاکمیت و گروههای ذینفوذ وصل نیستند به شدت برایشان امکان فعالیت کلان مهیا نیست زیرا این افراد به راحتی نمیتوانند کمک مالی و اقتصادی داشته باشند و بعد هم اگر کمک اقتصادی کردند، در یک برهه و چرخه زمانی مورد بازخواست قرار میگیرند، چه بسا آنها را از فعالیتهای بازرگانی و اقتصادیای که دارند، ساقط میکنند، چرا؟ چون به طور مثال به حزب کارگزاران کمک کردهاید. این یکی از مشکلاتی بود که ما با آن مواجه بودیم و هنوز هم مواجهیم البته الان شرایط کمی بهتر شده است و افراد آمادگی زیادی را دارند که حق عضویت را بپردازند. در آن شرایط ما حتی با همین قضیه هم دچار مشکل بودیم که عمدهاش به خاطر این بود که اکثریت قریب به اتفاق اعضا، هواداران و کادرهای ما در کارگزاران دولت نهم و دهم بیکار شده بودند. اینها حتی برای امرار معاش و زندگی شخصی خودشان هم دچار مشکل بودند چراکه همه پستها را از آنها گرفته بودند و دولتی روی کار آمده بود که اساسا اعتقادی به حزب و تشکل سیاسی و... نداشت.
نکته بعدی نافهمیای بود که در رابطه با حزب و تشکل سیاسی وجود داشت، هنوز در این کشور بعضی از افراد ادعا میکنند که ما عضو هیچ حزبی نیستیم و این را با افتخار میگویند در حالی که به نظرم باید این را به عنوان ضعف یک جریان فکری یا فرد تلقی کنیم که خودش را جزو هیچ حزب و دستهای نمیداند، چرا؟ برای اینکه اگر میخواهیم یک نظام قانونمند و فعالی داشته باشیم حتما باید افراد در قالب تشکلها و احزاب سیاسی و تشکلهای غیردولتی فعال باشند تا بتوانند منویات خودشان را به منصه ظهور بگذارند ولی الان هنوز این آفت وجود دارد و متاسفانه آن آگاهیبخشی لازم صورت نگرفته است.
در هر حال ما توانستیم بر اساس آن مشیای که شورای سیاستگذاری و شورای مرکزی و هیات موسس حزب طراحی کرده بود، حزب تهران را تشکیل بدهیم، کانونهای مختلفی را طراحی کردیم و به نظرم در آن دوره بهرغم مشکلاتی که وجود داشت، حزب فعال بوده و توانست نقشآفرین باشد، بدون تردید به خصوص کانون جوانان و کانون دانشگاهیان و کانون مهندسین ما و کانونهای دیگر در مقایسه با احزاب دیگر حرف اول را میزدند و این را بدون اغراق میگویم که کارگزاران در زمانی که بنده معاونت اعضا و هواداران بودم، ما نقش اول را در همه فعالیتها داشتیم چه در انتخابات شوراها، چه در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری و خرداد 76 و 80 حزب کارگزاران نقش اول را داشت و به عنوان یک حزب موثر بود. اگر بخواهیم احزاب را دستهبندی کنیم همیشه جزو احزاب ردههای اول بودهایم.
بعضی مواقع چون شورای مرکزی حزب کارگزاران به نوعی نهاد و سازمان خاصی در تهران نداشت، ما اولین جایگاه را پیدا کرده بودیم که بعضا به جای ستاد مرکزی، برگزارکننده برنامهها، نشستها و کنگرهها بودیم. به نظرم بخشی از همان بدنه کمکم وارد ستاد مرکزی شدند و در سال 88 میتوانم بگویم که اکثر ستادهای انتخاباتی وقت، مدیریتاش به عهده کارگزاران تهران بود. ولی وقایع 88 سبب شد که خیلی از بچههای خوب تهران متاسفانه بازداشت شدند و شرایط برای ادامه فعالیتشان نبود و این برای ما سخت بود و بعد از 88 تا پایان دولت احمدینژاد فعالیتها به شدت کاهش پیدا کرده بود که مجددا در اواخر سال 91 بود که حزب کارگزاران فعالیت خود را دوباره آغاز کرد و در بدنه سیاسی شکل گرفت که شورای جدید حزب تهران عمدتا از نیروهای جوان و سختکوش و دارای انگیزه تشکیل شد که توانستند در شرایطی که نگاه حزبی و سیاسی در کشور تضعیف شده بود، حزب تهران شکل پیدا کند که امیدوارم شرایط برای گسترش فعالیتها مهیا شود.
در مجموع برآیند فعالیت حزب استان تهران را مثبت ارزیابی میکنم به دلیل اینکه نیروهای باتجربه و جوان در کنار هم هستند. چون یکی از سیاستهای شورای مرکزی و هیات موسس این بود که بتوانیم نیروهای جوان را هم همراه کنیم و به نوعی با در کنار هم قرار گرفتن نیروهای پیشکسوت و باتجربه پیشین با نیروهای جدی و جوان این برهم کنش فکری و تجربی صورت بگیرد و در عین حال از ازهمگسیختگی تغییرات سالانهای که در کنگرهها رخ میدهد، جلوگیری شود. ما در اساسنامه به گونهای دیدهایم که همیشه بخشی از اعضای حزب یک دوره در دوره اول به قید قرعه و در دورههای بعد با مکانیزم انتخابات در کنگره، افراد جدی انتخاب شوند و این سبب شده که حزب دستنخوش تغییرات آنی و سرد شدن فضای سیاسی نشود. به نظرم ترکیب در حزب تهران خوب است. به هر حال هر چقدر ما مسلح به دیدگاههای فکری جدید میشویم، یا نگاههای تئوریک قوی به دست میآید باید فعالیتهایمان را هم گستردهتر کنیم. خوشبختانه در دوره جدی حزب و شورای مرکزی به این جمعبندی رسیدند که مواضع شفاف و روشن سیاسی و اقتصادی ارائه کنند و در نتیجه تهران هم باید به حزب شاخص تبدیل شود و به نوعی نماینده حزب کارگزاران در استان و شهر تهران است و تهران هم پایتخت است و باید حزب شاخص باشد. انتظارم از حزب تهران بیشتر از این چیزی است که الان میبینم، بارها به اعضای محترمی که تشریف آوردهاند، گفتهام که الان با توجه به گستردگی فضای رسانهای و مجازی باید در جذب نیروهای کارآمد بیشتر بکوشید، اگرچه در مقایسه با احزاب دیگر، حزب کارگزاران در رده بسیار خوبی قرار دارد ولی انتظار ما بیشتر است. چه در انتخابات گذشته، شورا، مجلس، ریاستجمهوری و... حزب کارگزاران تهران نقش اساسی داشته و باید به لحاظ هم تئوریک و هم عملیات اجرایی و تبلیغی برجسته باشد، قطعا اینگونه بوده ولی کارگزاران به دلیل اینکه همیشه نقش خوبی را داشته است، ضرورت دارد که مقداری دوستان فعالتر باشند و خودشان را با افراد ضعیف مقایسه نکنند.
فرض بگیریم که حزب کارگزاران در دوره بعد کاندیدای حزبی از خودش داشته باشد. آنگاه باید کادر و نیروی انسانی قویای داشته باشد که در جاهای مختلف بتواند معرفی کند. با بعضی از دیدگاهها که میآیند حزب برای کسب قدرت نیست و یک رسالت تاریخی آگاهیبخشی و روشنگری دارد، مخالفم. حزب باید هر دو اینها را در کنار هم داشته باشد. باید در پی کسب قدرت برای ارائه یک برنامه کارآمد باشد. تمام آفت ما برای این بوده که اگر ضعفی در مدیریت کشور وجود دارد، این است که نیروی کارآمد و توسعهیافته نداشتهایم، و چون نیروی توسعهنیافته داریم، نگاه بعضی از مدیران هنوز حزبی نیست، بنابراین عناصر فرصتطلب و جاهطلب عرصههای قدرت را به دست میگیرند. به خاطر همین بارها تاکید کردهام که حزب تهران باید تلاش کند که وزرای قوی و مدیران و روسای سازمانی قوی به جامعه عرضه کند که در عرصههای تصمیمگیری و عمل بتوانند کارکردهای مناسب را داشته باشند وگرنه اگر به قدرت برسیم و نیروی قوی برای ارائه نداشته باشیم ناگزیریم از عناصری استفاده کنیم که با ما همدل و همراه نیستند و ما را دچار مشکل میکنند.
*از محتوای صحبتهای جنابعالی چنین برآورد میشود که وجود شورای استان حزب در تهران را به موازات شورای مرکزی حزب در تهران لازم میدانید.
بله، در یک برههای هر فعالیتی که در حزب کارگزاران انجام میشد، حزب تهران مدیریت میکرد و الان هم حزب تهران عقبه سیاسی خیلی قویای دارد. بنابراین لازم است، هرکدام کارکرد خودشان را دارند، حزب تهران کارکرد خودش را دارد ضمن اینکه ما باید شهرستان را هم فعال کنیم، ما در استان تهران، شهرستانهای بزرگی داریم که باید حتما فعال شوند، بودن حزب تهران نافی فعالیت آنها هم نیست، یعنی معتقدم حزب استان تهران باید حزب شهر تهران را هم راهاندازی کند، ما در یک مقطعی حزب شهر تهران را هم داشتیم راهاندازی میکردیم که متاسفانه وقایع 88 مانع شد. حزب شهرری، اسلامشهر، دماوند و... هم قوی هستند و اینها شهرهایی هستند که بسیار مهمند.
یک توصیه هم به اعضای شورای استان تهران که جدید میآیند و به دبیر اول و یا رئیس شورایی که انتخاب میشوند دارم و آن اینکه نیروهای قدیمی و پیشکسوتان حزب را از دست ندهند، دعوت کنند و از دیدگاههای آنها استفاده کنند، مشورت بگیرند چراکه این سبب میشود که نیروهای جوان هم احساس سرخوردگی و ناامیدی نکنند. این سبب میشود که نیروها به نوعی امید به آینده داشته باشند. به نظرم حزب کارگزاران شعارش عزت اسلامی، سازندگی ایران و آبادانی ایران است و در همه این شعار امید به آینده ایران و جوانان ایران وجود دارد. خدا رحمت کند مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی را که به نوعی پدر معنوی حزب کارگزاران بودند، همیشه حرف از توسعه و پیشرفت و رشد و امید به آینده میزدند، امروز هم ما باید امید به آینده را در دل مردم زنده کنیم. فراموش نکنیم که همه احزاب و گروهها، نگاه ویژهای به کارگزاران دارند، کارگزاران همیشه حرف اول را در بیان استراتژیهای نو و اهداف نو زده و توانسته تاثیرگذار باشد. این بیدلیل نیست، چون کارگزاران یک منطق سیاسی قوی دارد و استراتژیهای راهبردی را دنبال میکند که برای آینده ایران و حتی آینده منطقه میتواند موثر و مفید باشد و امیدوارم که حزب تهران خودش پایهگذار و ادامهدهنده این مسیر باشد.
*نظر جنابعالی در خصوص شعار امسال کنگره یعنی «حزب پویا، برنامه محور و اثرگذار» چیست؟ آیا برای تحقق این شعار راهکارها و پیشنهاداتی دارید؟
یک حزبی که پویاست، میتواند به لحظه باشد، حزب پویا یعنی در لحظه زندگی کردن. ما در «بودن» نمیتوانیم رشدی ببینیم، باید در «شدن» رشد ببینیم، در نتیجه باید اگر برنامهمحور هستیم، اهداف بلند حزب را در نطر بگیریم، آزادی انسان، آزادی در کشور و بیان اندیشه و آزادی در فکر و عمل یک آرمان است اما آرمانی که به دنبالش برنامه و هدف است در نتیجه باید این شعار را محقق کنیم اما به شرطی که به درستی به آن عمل کنیم، خودمان را باید به دانش بهروز مسلح کنیم و سعی کنیم از دنیا عقب نمانیم، احزاب داخل کشور باید با احزاب دنیا ارتباط داشته باشند، متاسفانه یک شرایط بدبینانه و سوءظن درجامعه وجود دارد که زمینه ارتباط احزاب ایران با احزاب کشورهای دیگر فراهم نیست، اگر شما میخواهید به شعار عمل کنید باید ببینید که احزاب موفق در دنیا چه کردهاند و با توجه به شرایط داخلی کشور، در جهت شعار تلاش کنید. پیشنهادم این است که آنهایی که خارج از کشور نرفتهاند، حتما سفرهایی به خارج از کشور داشته باشند، چراکه سفر خارجی چشم انسان را به روی واقعیتها باز میکند، اگر میخواهیم به این اهداف برسیم، باید چارچوبهای ذهنی خشک و جمود را بشکنیم تا بتوانیم به سمت رشد حرکت کنیم.