محسنهاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران که چند ماهی پس از درگذشت پدر، با رأی قاطع مردم تهران به شورای شهر رفت؛ امروز رئیس این شوراست. او از سالیان دور مسئولیت نشر خاطرات و آثار مرحوم آیتالله هاشمی را بر عهده داشته؛ مسئولیتی که از 19 دی ماه 1395 حساس تر و دشوار تر شده است.
به گزارش سایت کارگزاران، گفت وگوی محسنهاشمی به شرح زیر است:
آقایهاشمی! چگونه در عین وجود رابطه ای صمیمی و عاطفی میان امام خمینی و مرحوم آقایهاشمی، صریح ترین فرد با امام آقایهاشمیاست؟
علت صمیمت و صراحتی که در رابطه امام خمینی با آیتالله هاشمی رفسنجانی حاکم بود، شناخت عمیق و اعتمادی بود که حضرت امام به ایشان داشتند، آیتالله هاشمی رفسنجانی از اوایل دهه سی و حضور در قم، به دلیل سکونت در محله یخچال قاضی در نزدیکی منزل حضرت امام ایشان را دیده بودند و مجذوب شخصیت و نگاه امام شده بودند و این جذبه با شرکت در جلسات درس اما در مسجد سلماسی که در همان منطقه بود بیشتر شد با گفت وگوهایی که بین امام و آقای هاشمی صورت گرفته بود، به تدریج امام از ایشان شناخت پیدا میکند و با شنیدن نظرات و مشاورههای ایشان در انجام اموری که به آقای هاشمی محول میکند، اعتماد بینشان پدید میآید به نحوی که آقایهاشمیدر زمان آغاز نهضت و بعد از رحلت آیتالله العظمی بروجردی از نزدیکترین شاگردان واشخاص به امام محسوب میشد واین رابطه صمیمیتا پایان عمر امام حفظ شد.
این جنس رابطه نشانگر وجود چه نوع خصلتهایی در وجود امام و آقایهاشمیاست؟
نخستین ویژگی مربوط به امام خمینی بود، ایشان به دلیل ملکات اخلاقی و تواضع کم نظیری که داشتند از تملق گویی وچاپلوسی گریزان بودند و آقای هاشمی که نوعی منطق، صراحت و پرهیز از غلو در بیانشان وجود داشت طبیعتا از نظر امام به افرادی که هیجانی و افراطی رفتار میکردند و اهل غلو تملق بودند ترجیح داده میشدند. موضوع دوم آینده نگری امام بود که باعث میشد افرادی که از هوش و عقلانیت و آیندهنگری بالایی برخوردار باشند بتوانند نظرات ایشان را بهتر درک کنند و به ایشان مشورت بدهند و امام اینگونه نظرات را بهتر میپسندیدند.
آیا نکاتی از ارادت و علاقه آقای هاشمینسبت به امام که ایشان در خاطرات یا جمع خانواده بیان نمودهاند، دارید؟
آیتالله هاشمی رفسنجانی شیفتگی و ارادتی قلبی و عمیق به امام داشت و به همین خاطر بود که سختترین شکنجههای دوران مبارزه و لطمات سنگین بعد از انقلاب را تحمل کردند تا مبادا آسیبی به امام برسند، ایشان در خاطرات خود آوردهاند که به دلیل علاقه شدیدی که به استاد و مراد خود داشتند، همواره مترصد این بودند که در فرصتی صورت و دست امام را ببوسند و گاهی به بهانه نیابت از طرف رزمندگان این اقدام را انجام میدادند و برایشان بسیار لحظات بوسیدن امام لذتبخش بوده است.
به نظر شما میان شخصیت و تفکر سیاسی آقایهاشمی به عنوان فردی عملگرا و امام به عنوان فردی آرمان گرا تر چه فصل مشترکی وجود داشت که اینچنین در 10 سال پایانی عمر مبارک امام در کنار ایشان حضوری پررنگ داشتند؟
امام یک شخصیت آرمانگرای ذهنی یا ایده آلگرا نبود، ایشان یک مرجع دینی بود که حفظ مصالح مسلمین و قوام جامعه و خون مسلمان از بالاترین معیارها برایش محسوب میشد و به صورت طبیعی امام تمایل داشت برای اداره کشور به افرادی اعتماد کنند که احتیاط بر شتابزدگی و عقلانیت بر هیجان آنها غلبه دارد، به بیان دیگر آیتالله هاشمی رفسنجانی و شخصیتهایی نظیر ایشان چون شهید بهشتی، شهید مطهری و مقام معظم رهبری که مورد اعتماد امام برای اداره کشور بودند همه از روحانیون انقلابی اما معتدل و معقول محسوب میشدند.
بسیاری از مردم این سوال را دارند که تکلیف وصیتنامه آقای هاشمی چه میشود؟ آیا متنی که بتوان نام وصیتنامه بر آن نهاد موجود است؟
آخرین وصیت نامه رسمیآیتالله هاشمی رفسنجانی مربوط به سال 1379 و قبل از آنژیوی قلب ایشان است که کوتاه بوده و جنبه شرعی دارد، اما دست نوشتههای مفصلی از ایشان به جا مانده است که نهایی نشده اما لحن و محتوای وصیت نامه سیاسی دارد که این اوراق در دفتر نشرمعارف انقلاب که مرکز تدوین و نشر آثار و خاطرات ایشان است، در دست بررسی و تنظیم است.
اگر امروز ایشان در قید حیات بودند، چه دغدغهای داشتند؟
یکی از آرزوها و نگرانیهای همیشگی ایشان وحدت و نبود وجود دشمنی و کدورت و کینه ورزی در داخل کشور و نیروهای انقلاب بود؛ رویکرد آیت اللههاشمی به آینده ایران، چشماندازی توسعه یافته و بلند پروازانه را ترسیم میکرد و ایشان میگفتند اگر ما بخواهیم ایران را همانطور که لیاقت مردم و منابع و امکانات و استعداد خدادی ماست بسازیم، اگر از همه نیروهای کشور هم استفاده کنیم بازهم کار سختی داریم چه برسد به اینکه بخشی از نیرو و نیروهایمان صرف اختلاف و دشمنی و کینه ورزی با یکدیگر شود، بنابراین ایشان خود اهل گذشت و بخشش و نبود دشمنی وکینهتوزی با دیگران بود و آرزو داشت فضای تفرقه و اختلاف در کشور تبدیل به فضای وحدت و همراهی و برادری شود و اختلاف فکر و سلیقهها موجب رشد و پویایی جامعه شود نه باعث دشمنی وکینه نسبت به یکدیگر.
منبع: سایت جماران