آرمان- فاطمه رضایی: عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران معتقد است که باید به جای محدودکردن جوانان، باید برای پیشرفت جامعه از نیروی جسم و فکر آنها کمک گرفت اما ریشه مشکل آنجاست که بعضا برخیها فکر میکنند که جوانان حتما باید همانگونه فکر کنند که آنها فکر میکنند و سبکی از زندگی داشته باشند که آنها میگویند. در حالی که جوانان امروز جامعه ما در بسیاری از موارد نسبت به طرز فکر، اندیشه و سبک زندگی نسلهای پیش از خود پرسشگری دارند و بعضا آنها را قبول ندارند.
«همه باهم برابرند، مردها برابرتر». این جمله از سوی زنان و مردانی بیان میشود که معتقدند در جامعه به مردان بیش از زنان اهمیت داده و حقوق زنان در برخی عرصهها نادیده انگاشته میشود البته دولت روحانی تلاش زیادی برای تفاوتها داشته است. در دولتهای سازندگی و اصلاحات زنان آغازگر تحولات بودند. در دولتهای نهم و دهم اما این تغییرات، بهشکل وارونه پیش رفت. بهطوری که وزیر زن مجبور به استعفا شد و بسیاری از پستهای مدیریتی خرد و کلان بهجای سپردن به دست یک زن متخصص به یک مرد با سطح تخصص درجه ۲ واگذار میشد. در کلیت جامعه بهلحاظ اجرایی در این دو دولت دستاندازهای زیادی را از لحاظ داخلی و بینالمللی طی کردیم و سرانجام دولت دکتر روحانی دوباره کشور را به شاهراه قبل از ۸۴ بازگرداند. جوانان در رویکار آمدن روحانی بیتاثیر نبودند و همین باعث شد بسیاری از جوانان شایسته در کابینه دولت جای بگیرند.
به گزارش سایت کارگزاران، گفت وگوی پروانه مافی با روزنامه آرمان به شرح زیر است:
اخیرا آقای جهانگیری طی یک سخنرانی اذعان داشتند که به جای محدودکردن جوانان، باید برای پیشرفت جامعه از نیروی جسم و فکر آنها کمک گرفت. اظهارنظر شما در این باره چیست؟
بله یقینا این حرف، حرف درستی است. اما ریشه مشکل آنجاست که بعضا برخیها فکر میکنند که جوانان حتما باید همانگونه فکر کنند که آنها فکر میکنند و سبکی از زندگی داشته باشند که آنها میگویند. در حالی که جوانان امروز جامعه ما در بسیاری از موارد نسبت به طرز فکر، اندیشه و سبک زندگی نسلهای پیش از خود پرسشگری دارند و بعضا آنها را قبول ندارند. وجود چنین تفاوت فکری فی نفسه محل اشکال نیست و اتفاقا میتواند بهعنوان بستری برای بازاندیشی در آرا و عقاید نسلها کمککننده باشد. مشکل آنجاست که اعتماد کافی به جوانان در جامعه ما وجود ندارد. شاید در سخن، حتی افرادی که ابدا نسل جوان و جوانگرایی را قبول ندارند، دم از لزوم جلب نظرات این قشر بمی زنند، اما در عمل چنین نیست. تجربه به من ثابت کرده است که هرگاه جوانان به میان آمدهاند، بهعلت روحیه فعال و کنشگرانهای که دارند دست به تحولات جدی و اصلاحات ساختاری زدهاند. توصیه شخصی من همواره این بوده که مسئولان در قوای سهگانه و نهادهای مختلف از ظرفیت جوانان نخبه استفاده کنند و در تصمیمگیریها، سیاستگذاریها و مسالهشناسیها نظرات نخبگان تحصیلکرده را در جایگاه مشاوره داشته باشند. بنده نیز به سهم خود همواره سعی کردهام از این شیوه استفاده کنم و بارها آثار و نتایج مثبت این شیوه را بعینه دیدهام.
نقش زن از ابتدای پیروزی انقلاب تا امروز دستخوش تغییراتی شده است. از نگاه شما، این تغییرات رو به مثبت بوده یا پسرفتهایی داشته است؟
برای پاسخ به این سوال باید مطالبات جامعه زنان را در نظر بگیریم. اگر سطح مطالبات جامعه زنان از نظر کیفی افزایش یافته باشد، به این معناست که تحول درونی مثبت و رو به رشدی در بطن جامعه زنان به وقوع پیوسته است. امروز وقتی زنان و دختران جامعه ما به درستی درخواست بهبود شرایط اشتغالشان در رشتههای مختلف فنی و مهندسی، پزشکی و علوم انسانی را دارند، وقتی جسارت حضور در مهمترین عرصههای علمی و ورزشی را پیدا کردهاند و تواناییهای خود را به اثبات رساندهاند، وقتی بدون واهمه فضاهای شهری را به عرصه حضور خود تبدیل کردهاند، یقینا سطح انتظارات و مطالباتشان به فراخور چنین تغییراتی افزایش یافته است. بهطور مثال من میتوانم ادعا کنم که شهرهای ما به سمت زنانه شدن در حال حرکت هستند که این امر بهعلت لطافت روحی و حس زیبایی شناختی خدادادی زنان، بسیار اتفاق مبارکی است. این صرفا یک ادعا نیست. اگر دقت داشته باشید امروزه در زمان خرید یا رهن و اجاره منزل بیشتر نظر و نگاه زنان در تصمیمگیری نهایی اثرگذار است. این اتفاق خود باعث میشود که سازندگان و معماران برای افزایش بهرهوری و بازگشت سرمایه خودشان هم که شده شهرها را عمدتا منطبق بر سلیقهه و نظرات زنان جامعه ایجاد کنند و این خود حکایت از زنانه شدن شهرها و افزایش جایگاه و قدرت جامعه زنان است که در چنین مواردی شاید در نگاه اول قابل رصد نباشد، منتهای مراتب با مداقه و تامل بیشتر به خوبی قابل تشخیص است .از موضوعاتی که در اولویت برای ما قرار دارد طراحی مکانیسم حمایتی فراگیر است؛ همچنین یکپارچه و کارآمد از زنان سرپرست خانوار نیازمند، تدوین بسته سیاستی تسهیل، تثبیت و تحکیم نهاد خانواده، طراحی سازوکار حمایت از زنان خانهدار، طراحی الگوی بومی اشتغال زنان، کودکآزاری و تاثیرش بر خانواده و ارزیابی الگوهای ساختاری پیشنهادی جهت تصمیمگیری و مدیریت حوزه زنان و خانواده در سطح کلان میباشد. از جهتی به خوبی میدانیم که توفیق در این مسیر بدون همراهی سایر نهادهای مسئول میسر نخواهد شد لذا برای طرح موضوع و همگرایی دیدارهایی با مسئولان و دستگاههای مرتبط خواهیم داشت که در راستای وظیفه نظارتیمان بهصورت موشکافانه از دستگاههای مسئول خواستار ارائه گزارش اقدام خود در حوزه برنامهای و احیانا علل عدم توفیقشان میشویم.
اخیرا بحث سفر استانی هیات دولت بسیار مطرح شده و عدهای معتقدند که آقای روحانی باید بیشتر به سفر استانی برود. با توجه به وقایع اخیر نظر شما چیست؟
انجام سفرهای استانی نیز مانند بسیاری از اتفاقات دیگر فی ذاته اتفاق خوب یا بدی نیست، بلکه مثبت یا منفیبودن آن به هدف و مکانیسم انجام کار بستگی دارد. اگر بنا باشد سفرهای استانی صورت گیرد که در جریان آن رئیسجمهور، همچون رئیس دولتهای نهم و دهم بدون پشتوانه کارشناسی اقدام به تصویب پروژههای متعدد و فاقد پیوستهای مطالعاتی کند و بدون نظارت مجلس شورای اسلامی بودجههایی را برای این پروژهها که در بسیاری از موارد بهعلت عدم امکان سنجی هنوز هم به سرانجام نرسیدهاند در نظر بگیرد، بهتر است که از انجام سفرهای استانی دوری شود. اما اگر هدف از سفرهای استانی تقویت ارتباط دولت-ملت، افزایش اعتماد نهادی و کسب شناخت دقیق تر از مسائل و مشکلات مناطق و استانهای مختلف کشور باشد که به فراخور این شناخت در برنامههای میانمدت و بلندمدت کشور و در قالب بودجههای سنواتی و برنامههای توسعه 5ساله برای بهبود وضعیت و کاستن از مشکلات تصمیمگیری شود، یقینا اقدام صحیح و مدبرانهای خواهد بود.
شما موافقید که ایجاد رابطه مونولوگی رئیسجمهور عدهای را وارد این بحث کرده که تکسویهبودن این مکالمات مردم را از دولتشان دور میکند؟
این مساله درستی است و یکی از نگرانیهایی است که حامیان اصلی آقای روحانی نیز بارها به ایشان یادآور شدهاند. البته با توجه به شناختی که از آقای رئیسجمهور دارم، بهنظرم روحیه ایشان ابدا چنین نیست که بخواهند تکگویی کنند و صدای مردم و حتی مخالفان به گوششان نرسد. منتها به زعم من، متاسفانه برخی اطرافیان ایشان بهواسطه عدم شناخت دقیق شرایط، برنامههایی برای ایشان تدارک میبینند که منجر به ناراحتی حامیان روحانی میشود. بهطور مثال نوع برنامهریزی امسال برای برگزاری مراسم روز دانشجو یا نحوه حضورشان در شهرهای زلزله زده جزو مواردی است که یقین دارم بهعلت تدابیر برخی از دوستان اطراف ایشان -و تاکید میکنم بهدلیل عدم شناخت صحیح از شرایط کشور- به بستر انتقاد از رئیسجمهور تبدیل شد.
رئیسجمهور در نشستهای خبری خود اعلام کردند که باید در رابطه با مسائل دولت و سایر نهادها شفافسازی صورت بگیرد. بهنظر شما این شفافسازی باید چگونه باشد؟
شفافسازی تعریف و مکانیسم مشخصی دارد. اولین گام شفافسازی این است که تصمیمگیریها از پشت درهای بسته خارج شود و مردم غریبه انگاشته نشوند. اتفاقا آقای روحانی در این زمینه مسیر را به درستی انتخاب کرد. انتشار شفاف بودجه طی دو سال اخیر و باخبر کردن مردم از آنچه در هزینهکرد دستگاهها و نهادهای مختلف کشور میگذرد، گام بسیار مهمی است. شاید برخی به این بهانه که این اقدامات برای نظام هزینه دارد، مخالف شفافسازی باشند، در حالی که اتفاقا ما معتقدیم غریبه دانستن مردم و دم نزدن از فسادهای خرد و کلان باعث جسارت بیشتر مفسدان شده و در درازمدت پایداری و ثبات نظام را زیر سوال برده و نارضایتی مردم را رقم خواهد زد.
رسانه در اوضاع اخیر، بهگفته برخی از مسئولان یک جبهه گیری جناحی داشته است. شما عملکرد این نهاد ملی را چگونه ارزیابی میکنید؟
متاسفم که باید بگویم، امروز اعتماد بخش مهمی از جامعه از رسانه ملی سلب شده است. این اتفاق هم بهواسطه عملکرد خود مسئولان صداوسیما و حامیان چنین طرز تفکری بوده است، تفکری که در سالهای اخیر به انحاء مختلف و در بخشهای مختلف خبری- تحلیلی در تلاش برای نشان دادن ناکارآمدی و بیانگیزگی دولت، مجلس و اخیرا شورا و شهرداری تهران بوده است. رسانه ملی نباید چنین فکر کند که کشور را باید یک گروه با طرز تفکری خاص در دست بگیرد. رسانه ملی باید بپذیرد که خواسته مردم محترم شمرده شود و تلاشها و اقداماتش، همراستا با اراده ملت باشد. مادامی که این حقیقت مورد قبول دوستان در رسانه ملی قرار نگیرد و خیرخواهیها و توصیههای دوستداران واقعی نظام را مورد توجه قرار ندهند، اعتماد عمومی به این نهاد افزون تر نخواهد شد.
بهنظر شما میدان دادن به احزاب چه مقدار در کنترل خشم جامعه موثر خواهد شد؟
اگر بخواهیم واقعبینانه نگاه کنیم باید بگوییم که متاسفانه احزاب در ایران با توجه به سابقهای که دارند، آنطور که باید موثر واقع نشدهاند و نقشهای تعیینکنندهای در بسیاری از بخشها ایفا نکردهاند. البته ناگفته نماند که این نتیجهگیری در صورتی است که بخواهیم احزاب را بهصورت جدا از هم و تفکیکشده ببینیم. اما اگر بخواهیم نقش احزاب در کشور را در غالب جبههای مشاهده کنیم، نتیجهگیری کمی متفاوت خواهد بود. جبهههایی که تفکر و سلیقه متفاوتی دارند و به جرات میتوان گفت که در حال حاضر چنین رویکردی در کشور ما وجود دارد. اما اگر قصد صحبت در رابطه با نقش احزاب را داشته باشیم، میتوان گفت که یکی از مهمترین روشها این است که احزاب از درون جبهه بیرون بیایند و بهصورت تکتک فعالیت و عضوگیری کنند و در داخل مجموعه و تشکیلات خودشان مدیر و جانشین پرورش دهند و مهمتر از همه آن است که توجه جدی به بخش آموزش داشته باشند. در این صورت است که میتوان انتظار داشت با برنامهریزی درست و فعالیتهای مستمر توفیقات بیشتری در پیشبرد اهداف سیاسی خود کسب کنند. در حال حاضر روابط نسبتا بهتری در مقایسه با سالهای گذشته میان احزاب و نمایندگان مجلس برقرار شده است اما هنوز تا آن ایدهآلی که مدنظر است فاصله دارد، زیرا هنوز احزاب در ایران نمیتوانند نقش تعیینکننده و حقیقی خودشان را داشته باشند.
رفع فیلتر تلگرام خبر خوشحالکنندهای بود. بهنظرتان اگر این فیلترینگ ادامه پیدا میکرد، چه عواقبی برای کشور داشت؟
در عصری که بهواسطهی انقلاب دیجیتال، حاکمیت سنتی آرام آرام جای خود را به حاکمیت مجازی میدهد، مقابله با گردش آزاد اطلاعات، مصداق آب در هاون کوبیدن است. هر چقدر تصمیمگیران یک جامعه زودتر به این واقعیت پی ببرند، از فاصلهی میان آنها با مردم کاسته شده و همگرایی در جامعه عمیق خواهد شد. اگرچه این رویداد نگرانی دستکم 15هزار کسبوکار مجازی و قریب به صدهزار شاغل را مرتفع ساخت اما به عقیدهی من مهمترین دستاوردی که رفع فیلتر تلگرام برای آینده کشور بههمراه خواهد داشت آن است که عدم اثرگذاری اقدامات سلبی و مغایر با خواست مردم حتی بهصورت کوتاهمدت را بیش از پیش نمایان کرده است. امیدوارم واقعیتی که اکنون آشکار شده، منشئی خیر برای تغییر رویکرد مسئولان در قبال درک خواستههای مردم باشد. ما انتظار داشتیم دولت راهکارهای سلبی را در حوزه فضای مجازی در پیش نگیرد اما با توجه به اتفاقاتی که رخ داد شاهد این مساله بودیم. اما ما همچنان انتظار داریم فعالیتهای پیامرسانها و شبکههای اجتماعی به گشایشی در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی در آیندهای نزدیک منجر شود و دولت به ایجاد شبکهها و ابزارهای ارتباطی پیامرسان توجه کند و برای آنها بودجه در نظر بگیرد و مجلس نیز به این مساله توجه داشته باشد.
درباره گفتوگوی اخیر رئیسجمهور، چه نظری دارید؟
این گفتوگو تا اندازهای متمایز و امیدبخش بود. البته علاوه بر ریاست جمهوری کسانی دیگر هم میباشند که باید به این مسائل پاسخگو باشند. رئیس جمهور درخصوص بافت کهنه به نکتههایی اشاره کردند. امید آن است که دولت توفیق پیدا نماید و در سالهای آینده بر طبق قولی که آقای آخوندی دادهاند و ریاست جمهور نیز طبق گفتوگوهای وزرا این مبحث را مطرح نمودند، این مسئله را به نهایت خود برساند. همانطور که رئیس جمهور اشاره کردند مسئله ریزگردها از طریق انجام اقداماتی توأم در چند حوزه برطرف خواهد گردید. برای رسیدگی به ریزگردها حوزه سیاست خارجه و بودجه و زیستمحیطی و عمران باید کارهای موثری را در بلندمدت انجام دهند. اقداماتی که دولت مطرح نموده اگر اجرایی گردد آینده خوبی خواهد داشت. درباره آلودگی هوا نیز که امروز یکی از معضلات بااهمیت و درجه یک کلانشهرها است و اندک اندک به شهرهای دیگر دارد گسترش پیدا میکند، باید اقداماتی صورت پذیرد، از قبیل افزایش کیفیت بنزین و از رتبه خارج کردن خودروهای کهنه. البته این کارها تنها میتوان نقش مسکن را داشته باشد و مشکل را بهصورت جدی برطرف نمیکند. از نظر من برای حل معضل آلودگی هوا بهصورت جدی باید جسارتی وجود داشته باشد. تا وقتی که با استفاده از سیاستگذاریهای صحیح قیمت استفاده از خودروهای شخصی را افزایش ندهیم، این مشکل ثابت است. با افزایش تدریجی هزینههای استفاده از خودروی شخصی میتوان داعیه استفاده از خودروهای شخصی را کم کرد. در کنار آن توسعه زیرساختهای حملونقل عمومی و افزایش کیفیت آنان باید مورد توجه قرار گیرد.
اهداف بودجه ریزی سال 97 را چگونه ارزیابی میکنید؟
مجلس در پی آن است که خروجی بودجه سال ۹۷ شرایط زندگی را برای مردم بهتر از قبل کند و تحقق این امر به اعتماد بین مجلس و دولت و مشارکت آنان منسوب است. نمایندگان باید در ارزیابی لایحه بودجه بر محافظت منفعتهای مردم توجه داشته باشند و علاوه بر این به این نکته توجه نمایند که دولت در ادامه راهش با مشکل روبهرو نشود و نهایتاً بودجهای از مجلس بیرون آید که شرایط زندگی مردم را بهبود بخشد. درخصوص صندوقهای اعتباری موسسات مالی نیز اعتراضهایی وجود دارد چراکه به نحو جبران ناپذیری اعتماد مردم را نسبت به نظام آسیب زده کرده است و این صندوقها سرمایه اجتماعی ما را هدف گرفتهاند. همان گونه که آقای روحانی اشاره کردند، دولت به این مبحث وارد گشته و مشکلات بزرگتر حل شده اما هنوز قسمتی از مشکلات باقی است. برای حل این مشکلات اقدام سریعی لازم است. سایر قوا نیز باید مشارکتهای لازم را دارا باشند. قوه قضائیه باید به این مبحث توجه بیشتری داشته باشد. امروز بین سه قوه مشارکت شایستهای شکل گرفته است و مواردی که در نشستهای این سه قوه مطرح میگردد، باید فوری تر عملیاتی گردد.
چشمانداز شما تا پایان کار دولت دوازدهم چیست؟ آیا امکان پیشرفت چشمگیر وجود دارد؟
آنچه برای من بهعنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی کاملا قابل لمس است، تلاشهای مجموعه دولت برای بهبود شرایط کشور است. از تلاش برای جذب سرمایهگذاران و گردشگران خارجی و تمرکز بر افزایش سهم صادرات غیرنفتی گرفته تا افزایش ظرفیت نقدپذیری و ایجاد بستر شفافیت و گردش آزاد اطلاعات، همگی دلالت بر همت برای بهبود وضعیت و افزودن بر شیب مثبت توسعه کشور دارند. اما برای ارائه تحلیل از شرایط آتی نباید واقعیتهای موجود را نادیده گرفت. کشور ما اکنون با بیسابقه ترین معضلات محیطزیستی تاریخ خود دست و پنجه نرم میکند. بدهیهای انباشته دولت به صندوقهای بازنشستگان کشوری و لشگری، باری بر دوش آن است. افزایش بحرانها و آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد، طلاق و ... نیاز به برنامهریزیهای بلندمدت و با پشتوانه مالی گسترده دارد. بنابراین شاید وقوع پیشرفت چشمگیر در سه سال آینده، انتظاری معقول و منطبق بر واقعیتهای موجود نباشد. اما میتوانم این را با قاطعیت اعلام کنم که دولت و مجلس تمام همّ و غم خود را برای افزایش کیفیت زندگی مردم و تقویت سرمایه اجتماعی به کار گرفتهاند، زیرا دیگر فرصتی برای غفلت و بیتوجهی وجود ندارد.