یادداشت

بلایی بزرگتر از ترامپ

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

احمد حاتمی یزد،‌عضو سابق شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

ماجرای تخلف موسسه‏های مالی از دهه 60 شروع شد؛ در آن زمان شرکتی تحت عنوان شرکت مضاربه‏ای تاسیس شد تا از مردم پول بگیرد و در تجارت استفاده کند. مدیران این شرکت گفته بودند از محل تجارت‌شان، ماهیانه 4 درصد سود به سپرده‏گذارها می‏دهند در‏حالی‏که هیچ تجارتی توانایی انجام چنین کاری را ندارد. افرادی طمع کرده، و برای دریافت سود بیشتر در این شرکت سپرده‏گذاری کردند. در ابتدا سودهایی هم نصیب شان شد تامین سود گزاف فقط از محل منابع سپرده‌گذاران جدید میسر می‏شود اما به مرور با کاهش منابع، شرکت در پرداخت سود ناتوان شد و مردم دست به اعتراض زدند. شرکت تعطیل شد، مدیرانش به زندان افتادند، اموالشان مصادره شد و تا آنجا که امکان داشت، پول مردم برگردانده و بقیه‏اش هم سوخت شد.

به رغم این تجربه، اکنون هم اتفاق مشابهی با حمایت برخی در تعدادی از شهرها تکرار شده است. زمانیکه مدیرعامل بانک صادرات بودم، امام جمعه یکی از شهرها به من مراجعه کرد و گفت همراه چند نفر دیگر، موسسه‏ای راه‌اندازی کرده‏اند با این هدف که به هر سپرده‏گذاری، پس از شش ماه، دو برابر وام قرضه‌الحسنه بدهند. تا مدتی امکان این کار وجود داشت اما وقتی رشد سپرده‏ها کند شد، دیگر نتوانستند وام دو برابر بدهند و اولین نفری که حساب باز کرده و نتوانسته بود وام بگیرد، معترض شد و بقیه سپرده‏گذارها که چندصد هزار نفر می‏شدند احساس خطر کردند و برای گرفتن پول‌شان صف بستند اما موسسه به دلیل اینکه پول‏ها را صرف دادن وام و خرید ملک و مستغلات کرده بود، توانایی بازپرداخت پول مردم را نداشت. پدیده موسسات غیرمجاز بسیار گسترده بوده است و غالب این موسسات هم با سوء‌استفاده از نام ائمه معصومین نزول‌خواری می‏کنند. ده سال قبل صندوق بین‌المللی پول IMF در گزارش خود به مقامات ایرانی خاطرنشان ساخت که حدود پنج هزار واحد مرتبط با موسسات غیرمجاز در نظام پولی کشور فعالیت می‏کنند ولی گوش‌ها سنگین بود و اخطار IMF شنیده نشد.

آنچه باعث شکل گیری موسسات متخلف می‏شود عبارت است از دخالت برخی افراد مذهبی ارباب قدرت و افرادی که تخصص در زمینه بانکداری ندارند، در کنار ناکافی بودن قدرت سیاسی بانک مرکزی. ضمن اینکه در گذشته حمایت مناسبی هم از سوی مراجع قضایی و انتظامی از بانک مرکزی در راستای مقابله با این موسسه‏ها صورت نگرفت. همچنین آشفتگی سیاسی در برخی شهرها، میدان را برای سوءاستفاده عده‏ای باز کرد و مرجعی که باید مراقبت می‏کرد، یعنی بانک مرکزی هم به دلیل نداشتن قدرت سیاسی کافی، نتوانست کاری انجام دهد. نباید فراموش کنیم استقلال بانک مرکزی، برای سلامت نظام بانکی هر کشوری جنبه کلیدی دارد رؤسای بانک مرکزی ما خصوصا در 12 سال اخیر از قدرت سیاسی کافی و استقلال رای برخوردار نبودند؛ برخی کمتر مقاومت می‏کردند و برخی بیشتر! اما هیچکدام قدرت و استقلال کافی نداشتند. تعدادی از موسسه‏های مالی متخلف از روی ندانم‌کاری یا با قصد سوءاستفاده، با منابع حاصل از سپرده‏های مردم، ملک خریدند به این امید که قیمت‏ها بالا برود اما رکود این بخش باعث کاهش قیمت‏ها شد و سپرده‏های مردم به خطر افتاد اما بانک مرکزی موفق به نظارت مناسب نشد. این در حالی است که نگهداری سپرده‏ها امری ظریف، مهم و علمی است و در بانک‏های معتبر دنیا، وضعیت روزانه کنترل می‏شود و بانک مرکزی هم نظارت کافی دارد اما در ایران عده‏ای هستند که به پشتوانه شخصیت‌های مذهبی و نظامی، بانک تاسیس می‏کنند، به مراجع نظارتی گزارش نمی‏دهند. موسسه‏ای اعتباری در مشهد وجود داشت که بعد از ورشکستگی مشخص شد به فردی 100 میلیارد تومان وام برای ساخت مسجد داده است؛ مگر می‏شود مسجد را با وام بانکی ساخت؟ پولشویی هم از دیگر مواردی است که توسط موسسه‏های متخلف رخ داده است.

دولت در مجموع حدود 21 هزار میلیارد تومان برای بازپرداخت پول مالباخته‏های موسسات غیرمجاز مانند ثامن‌الحجج هزینه کرد. به این کار از 3 جنبه اقتصادی، حقوقی و سیاسی می‏توان نگاه کرد. از نظر اقتصادی قطعا کار درستی نیست که بانک مرکزی از جیب مردم پاسخ یکسری از افراد سودجو و مافیای دزد را بدهد. همه دنیا ما را ملامت می‏کند، زیرا به دفاع از دزدان بیت‌المال رفته‌ایم و چنین پولی را خرج کرده‌ایم. جمع 21 هزار میلیارد تومان پول‏هایی است که بانک مرکزی به این موسسات پرداخت حدود 15 درصد از نقدینگی کشور را تشکیل می‌دهد. چنین کاری که باعث افزایش نقدینگی‏ شد احتمالاً منجر به تورمی لجام‌گسیخته می‏شود. بنابراین تورمی که در سال پیش‌رو خواهیم داشت وحشتناک است. حال باید دید که چقدر از این تورم 40 درصد ناشی از اشتباهات دیگری است که ما در سیستم بانکی و سیاست‏های اقتصادی داشته‌ایم. تورم، شکاف طبقاتی جامعه را بیشتر می‏کند. ثروتمندان در این شکاف طبقاتی ارزش دارایی‌هایشان بالا می‏رود و فقرا فقیرتر می‏شوند. تورم 40 درصد رقم کمی نیست، مردم بسیار آسیب‌پذیرتر خواهند شد و به دنبال آن حتما شاهد انواع جرم‏ها، جنایت‏ها، فسادها و رشوه‌خواری‏هایی که نتیجه آسیب‌پذیری قشر ضعیف جامعه است، خواهیم بود.

از نظر حقوقی، طبیعتا آن افرادی که پول‌هایشان را در حساب‏های ثامن‌الحجج گذاشتند و ضرر کردند، همان کسانی هستند که با پول مردم دارایی‏هایی خریدند که نقد نبود. بنابراین چنین افرادی باید در برابر مردمی که پولشان را به اینها داده‏اند پاسخگو باشند. متاسفانه این افراد به دلیل ارتباطی که با برخی ارباب قدرت در کشور دارند از پاسخگویی فرار کرده‏اند. مانند روسای ثامن‌الحجج که برخی در زندان به سر می‏برند و برخی فرار کرده‌اند. اینها همان کسانی هستند که آبروی را برده‏اند، سطح فسادی را که در زمان احمدی‌نژاد به 3 هزار میلیارد تومان رسیده بود، به رکورد جدید 12 هزار میلیارد تومان رساندند.

جنبه سوم این موضوع از نظر سیاسی قابل بررسی است. مردمی که پولشان را موسسه ثامن‌الحجج خورده بود جلوی بانک مرکزی شعار دادند. در شعارهایشان به نفع نظام هم حرف می‏زدند ولی دریافت وجوهشان را می‏خواستند و کم کم شعارهایشان تند شد تا اینکه دولت و سران قوا به این علت که تحمل چنین شورش‏هایی را نداشتند تصمیم گرفتند تا تمامی ضرر آنها را جبران کنند. 21 میلیارد تومان هزینه‏ای بود که نظام برای آرام کردن آسیب‌دیدگان موسسه ثامن‌الحجج پرداخت. از نظر سیاسی، هدف حمایت از دزدها نبود، بلکه هدف این بود که به افراد طمع‌کار به اصطلاح «قربانی» پول پرداخت کنند، تا آشوب نکنند.درحالی که این افراد حق نداشتند پولشان را در این موسسات بگذارند. مالباخته‏های موسسه ثامن‌الحجج قربانی طمع، اشتباهات و ندانم‌ کاری‏های خودشان شدند. به خاطر چند درصد سود بیشتر، بانک‏های خصوصی و دولتی را رها کردند و پول را به موسساتی دادند که هیچ کنترلی رویشان نبود. آن موسسات خودشان می‏دانستند که حق ندارند چنین کارهایی انجام دهند، اما با حمایت چهر‌ه‌های موجه  شهرشان دست به چنین اقداماتی زدند. به یاد دارم زمانی که مدیرعامل بانک صادرات بودم، امام جمعه یکی از شهرستان‏ها با من تماس گرفت و گفت که خودش مشوق موسسات غیرمجاز در شهرشان بوده است وقتی برایشان مشکل پیش آمد و درخواست کمک کرد، من به آقای نمازجمعه محترم گفتم شما که درس خوانده فقاهت‌اید و تخصص فقه دارید. چرا در علم اقتصاد به اجتهاد باور ندارید؟

امسال مشکلات اقتصادی بیداد خواهد کرد. نه فقط به علت تحریم‏های ترامپ و فشارهای بین‌المللی، بلکه به خاطر اشتباهات وحشتناکی که در نظام بانکی و پولی کشور رخ داده است.این حجم عظیم نقدینگی باید جمع شود. عده‏ای برای جمع کردن آن پیشنهاد داده‏اند که  ارز دولتی را با قیمت 9 هزارتومان به مردم بفروشند تا نقدینگی را در جامعه جمع کنند اما عواقب اینکار نیز نوع دیگری از تورم است که البته ممکن است به این شدت نباشد. یعنی انتخاب هر راهی این روزها بین بد و بدتر است. مانند موسسات ثامن‌الحجج که دولت یا باید شورش مالباخته‏ها را تحمل می‏کرد یا اینکه 21هزار میلیارد تومان پرداخت می‏کرد. هردو راه خبط بود اما باید یکی از این راه‏ها انتخاب می‏شد. به‌نظر من مردم نباید به هیچ عنوان پولشان را نزد موسسات اعتباری اعم از مجاز یا غیرمجاز بگذارند. کشور حالش خوب نیست. ما کسانی بودیم که در دوران جوانی‌مان برای انقلاب از جان مایه گذاشتیم. زندان رفتیم، شهید دادیم، شلاق خوردیم. خیلی سخت است که ببینیم چنین افرادی وجود دارند و اینطور با آینده کشور بازی می‏کنند. ما انتظار نداشتیم آقای میرعلی نامی اینهمه پول از مردم بدزدد و بعد هم دولت را مجبور کند که جبران زیان او را بدهد.

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی