فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
حاشیهنشینی از مهمترین معضلات این روزهای کشور است که نبود برنامهای هدفمند درخصوص رفع آن، مشکلات بیشتری را باخود به همراه آورده است. علت حاشیهنشینی در همه شهرها عدم توازن امکانات در شهرهای مختلف است. یعنی زمانی که ناعدالتی و بیعدالتی در توزیع امکانات منابع اعم از سرقتهای طبیعی، اشتغال و توسعه صنعت وجود داشته باشد، قطعا با پدیدهای به نام حاشیهنشینی و مهاجرت از شهرهای کوچک به حاشیه شهرهای بزرگ مواجه خواهیم بود. درصدی از حاشیهنشینان را مهاجرین شهرهای کوچک در بر میگیرند که امکانات و شرایط یک زندگی نسبتا معمولی را در اختیار نداشته و دست به مهاجرت میزنند. درصد دیگری از حاشیهنشینان در اطراف شهرهای بزرگ ساکنان همان شهرهای بزرگی هستند که به خاطر فقر روزافزون و تقلیل طبقه اجتماعیشان از طبقات بالاتر به طبقات فقیرتر، ناچار میشوند که از مناطق نرمال مسکونی شهرهای بزرگ به حاشیه رفته و آنجا سکنی گزینند.
در هرصورت بزرگترین مشکل، بحث عدم توجه به ایجاد امکانات لازم و رفاه اجتماعی، چه در طبقه کمدرآمد جامعه شهرهای بزرگ و چه در شهرهای کوچک است. راهحل مشکل حاشیهنشینان اقدامات چکشی نیست. گاهی شاهد هستیم که نیروی انتظامی قصد دارد تا مردم حاشیهنشین را که در زمینهای دولتی نابه جا ساکن شدهاند از چنین روش زندگیای منع کند. روشی که همواره در طی سالهای گذشته ثابت کرده که هیچ راهحل و راهگشاییای را با خود در پی ندارد. راهکار اصلی این است که نهادهای معتدل اعم از مجلس و سیستم اجرایی دولت برای کاهش حاشیهنشینی اطراف شهرها دارای طرح و برنامه باشند. طرح و برنامه البته باید به این شکل باشد که یا شهرکهای مناسبی را در شهرهای کوچک پیشبینی کنند و با فراهم کردن حداقل شرایط رفاهی، مردم را تشویق به دوری از سکونت حاشیهنشینی کنند. زیرا زندگی در حاشیه، زمینههای نامناسبی را برای آنها رقم خواهد زد. مساله دوم برنامه مدون و راهکاری طولانیمدت برای ایجاد رفاه اجتماعی در مناطقی است که امکانات ندارند و از آنجا به حاشیهها کوچ میکنند.
معضلات و مشکلاتی که به علت حاشیهنشینی برای مردم ایجاد میشود، مسائل بسیار بزرگ و گاهی غیرقابل حلی را به وجود میآورد که جوامع را با معضلات پیچیدهای گریبانگیر میکند. به دلیل فقر مطلق حاکم بر این مناطق معمولاً محل سکونت برخی از تبهکاران و باندهای قاچاق مواد مخدر است. مهاجرت غیرقانونی به ایران و به تبع زاغهنشینی آنها در حاشیه شهرها، یکی از معضلات جدی ایران محسوب میشود، شواهد زاغهنشینی اتباع خارجی را، حداقل در بخشی از حاشیه جنوب تهران نشان میدهد. برخی از افرادی که مجبور به حاشیهنشینی میشوند معمولا در محرومیتهای بسیاری قرار میگیرند. حاشیهنشینی ذاتا در خود محرومیت به همراه میآورد و برخی از افراد نیز به علت عدم فراگیری آموزشهای فرهنگی استاندارد، وجود بیکاری و عدم امکانات رفاهی، و البته بهوجود آمدن نظام طبقاتی و گسترده شدن دوقطبی ثروت و فقر، در مسیری قرار میگیرند که متاسفانه مرتکب بزه میشوند. خروج آنها از دایره هنجار و ورود به ناهنجاریها باعث بروز مشکلات اخلاقی و فساد اجتماعی میشود و تجمع آنها گاه باعث نوعی تهدید امنیتی برای مناطق اصلی شهرهای بزرگ میشود
درعین حال برای رفع چنین مشکلاتی و برای جلوگیری از گسترش زندگی حاشیهنشینی، به برنامهریزیای دقیق و جامع نیاز است. برنامهریزیها در دو قسمت کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت باید باشد.
همچنین کارگروههای مشخصی تشکیل شود تا در آن کارگروهها نهادهایی مانند سازمان بهزیستی و وزرات رفاه و تامین اجتماعی جزو اعضای اصلی باشند و همینطور معاونتهای اجرایی دولت و مسئولان کمیسیونهای مجلس که در نهاد قانونگذاری میتوانند نقش فعالی را برای کمک به این پدیده داشته باشند. زیرا تنها همین ارگانها و مدیران هستند که با پیگیریهای مفید و مناسب میتوانند مشکلات حاشیهنشینی را رفع کنند.
اما متاسفانه، چنین برنامهریزیها و هدفمندیای در حد شعار و یکسری سخنها باقی مانده است. سازمان بهزیستی کشور تقریبا به سازمان اعانه بدهی تبدیل شده است که آخر هرماه، رقمی را به حساب یکسری خانوارهایی که اکثرا معلولان جسمی حرکتی دارند، واریز میکند و هیچ برنامه مشخصی برای چنین مشکلات و معظلاتی ندارد. سازمان تامین و رفاه اجتماعی هم کمترین برنامهای که میتواند ارائه دهد درجهت اشتغال کوتاهمدت و پارهوقت برای افراد حاشیهنشین است، که هرگز چنین کاری را انجام نداده و در دستورکار نیز ندارد. بنابراین تنها با همتی قوی در نهادهای تصمیمگیر و اجرایی در این زمینه باید برنامهریزی کرده و طرح مشخصشان را ارائه دهند.
منبع: روزنامه سازندگی