محسن هاشمی، ریاست شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و شورای شهر تهران
آیتالله هاشمیرفسنجانی به عنوان مرد عبور از بحرانها لقب گرفته بودند، زیرا توانسته بودند در بحرانهای مختلف سربلند بیرون بیایند. وضعیت موجود کشور شاید شباهتی به دورانهای گذشته چه از لحاظ اتفاقات و چه از لحاظ کشورهایی که پشت این اتفاقات هستند داشته باشد. لذا به نظر میآید که با بررسی وضعیت و پارامترهایی که آن موقع مطرح بود و نوع برخورد و تصمیمگیریهای آیت الله هاشمی درجهت یک الگوگیری اقدام شود. هرچند نمیتوان فقط با اینکه فردی مرد بحرانهاست، مسائل اکنون را با آن زمانها مقایسه کرد بلکه باید با شبیهسازی و بهرهگیری از نظریاتشان از آنها استفاده کرد. به یاد دارم که در دوران مدیریت آیتالله، بحرانهای متعددی وجود داشت. به خصوص زمان جنگ با شرایط ویژهای که بود، آیتالله هاشمی با حضورشان میان جامعه و سخنرانی و روشنگریهایشان با اعتمادی که به مردم داشتند، مرکز بحران را شناسایی میکردند و با درک واقعیتها تصمیم میگرفتند. آیتالله هاشمی بسیار عاطفی بود و همواره درد مردم را عمیقا با جان و دلش درک میکردند لذا تصمیماتشان نسبت به سایر مسولان واقعگرایانهتر بود. زیرا برای عبور از بحران، اولین قدم شناخت درست مشکل است. استفاده از تجربیات و مشورت با دیگران نهایتا منجر به تصمیماتی میشود که از نظر عقلایی قابل اجراست. هرچند رسیدن به آرمانها بسیار کار پسندیدهای است اما عملگرا و واقعگرا بودن عنصر موفقیت است. استفاده از عقلانیت یکی از مهمترین نکاتی است که نباید آن را نادیده گرفت. الان در آستانه عید غدیر خم هستیم و یکی از مسائل قابل توجهی که پس از پیامبر اکرم)ص( مطرح شد این بود که ایشان فرمودند دیگر پیامبر جدیدی برای راهنمایی نخواهد آمد. اما پیامبر)ص( عنصر مهمی مانند ولایت و عقلانیت را برای ما شیعیان بجا گذاشتند. استفاده از این عناصر میتواند بسیار مهم باشد. امروزه متاسفانه کشور دچار انسداد مدیریتی شده است. همانطور که میدانیم در سالهای ابتدای انقلاب اسلامی از مدیران جوان، توانا و با انگیزه استفاده میکردیم که چنین روشی تا دوران اصلاحات نتیجه بسیار خوبی داشت. زیرا هنوز افراد شاداب حضور داشتند و انگیزه لازم را برای انجام کارهایشان از دست نداده بودند. اما درحال حاضر بسیاری از مدیران یا به سن بازنشستگی رسیدهاند یا از بازنشستگی هم عبور کردهاند. بنابراین استفاده از چنین مدیرانی میتواند آفتی برای جلوگیری از پیشرفتها شود. لذا باید نسبت به انسداد مدیریتی در کشور و در تمامی ردهها اقدام کنیم تا بتوانیم از بحرانها راحتتر عبور کنیم. این روزها در نگاه مردم نوعی ناامیدی موج میزند. این وظیفه مدیران ارشد کشور در سطح قوه مجریه و قوه مقننه است که با مردم حرف بزنند، راه حلها را پیدا کنند و براساس آن راه حلها به جامعه امید بخشند. اگر راه حل داده شود اما در اختیار مردم قرار نگیرد و از همان ابتدا مشخص باشد که نتیجهای ندارد، هیچ امیدی را در جامعه ایجاد نخواهد کرد. آیندهنگری، واقعگرایی و عملگرایی، از جمله پارامترهایی است که با رعایت آن میتوان امید را به مردم بازگرداند. لذا امیدوار هستم که سران سه قوه، هیات دولت و نمایندگان، همگی به میدان بیایند تا با روشنگری ناامیدی را از جامعه بگیرند. زیرا تنها سخنان منفی زدن نهتنها امیدی برای مردم به وجود نمیآورد بلکه مشکلی جدید را به مشکلات قبلی کشور اضافه میکند.
منبع: روزنامه سازندگی