علی هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اجلاس سهجانبه سران کشورهای ایران، ترکیه و روسیه درباره تحولات سوریه درتهران برگزار شد. ماحصل این اجلاس تاکید بر حفظ استقلال وحدت و تمامیت ارضی سوریه و همچنین مبارزه با داعش و نیروهای تروریستی و ضرورت ایجاد شرایط لازم برای بازگشت آوارگان و مهاجران سوری بود.
در زمان شروع تنش داخلی سوریه، نیروهای غیرسوری وارد جنگ شدند که در نتیجه این حضور دومحور در سوریه با عنوان محور شرقی و محور غربی-عربی تشکیل شد. محور ایران- سوریه برای دفاع از حکومت سوریه و استقرار بشار اسد در قدرت و حفاظت از حرم حضرت زینب (س) تشکیل شد. البته روسیه هم در این محور قرار داشت اما به صورت کامل در آن شرکت نمیکرد و پس از مدتی کاملا حضور یافت و محور ایران- سوریه- روسیه شکل گرفت. ترکیه هم به دلیل اینکه با اهداف محور غربی -عربی زاویه پیدا کرد به محور شرقی پیوست. لذا ترکیه با مشکلاتی که با آمریکا پیدا کرد وقتی بحث تحریمها مطرح شد اهدافش باتوجه به مواضع آمریکا در حمایت از کردنشینان سوریه تغییر کرد. محور عربی – غربی با این هدف شکل گرفت که بشار اسد از قدرت کنارهگیری کند و انتخابات آزاد در سوریه برگزار شود و اصل این موضوع هم در ژنو تحت عنوان سازمان ملل مطرح شد و مصوبات آن نزدیک به این تصمیمگیری است. اما محور شرقی به دنبال ماندن بشار اسد بر مسند قدرت و حل مسئله ترورسیم بود تا بعد از رفع این مسائل هر تصمیمی که میخواهند برای سوریه بگیرند و محور شرقی به تعبیر رئیسجمهور روحانی با هدف جنگیدن برای صلح تشکیل شد. نکته قابل توجه این است که در اختلاف این دو محور، داعش قدرت زیادی گرفت و بیش از 35 الی 40 درصد خاک سوریه را اشغال کرد که در نتیجه اقدامات داعش هر دو طرف تصمیم به نابودی داعش گرفتند. اما محور شرق به عنوان محور اصلی مبارزه با تروریسم نیرویهای زمینی و هوایی خود را در خاک سوریه مستقر کردند. محور عربی –غربی از کوبانی در مرز ترکیه شروع به مبارزه با داعش کرد و پس از آن به رقه و درون منطقه کرد نشین ماورای فرات پرداختند. دو طرف تصمیم گرفتند طبق اتحاد نانوشتهای برای نابودی داعش و نیروهایی که از نظر سازمان ملل تروریست شناخته میشوند به مبارزه بپردازند. اما از نظر محور شرق تمام آن گروهها تروریست تلقی میشدند و باید صلاحشان را تحویل میدادند و در یک پروسه سیاسی شرکت میکردند، در صورتی که محور عربی - غربی چنین نظری نداشت و بیشتر مبارزهاش را بر داعش متمرکز کرد. جبهه النصره هم با اینکه محور غربی را تروریست میدانست اما در داخل خود از اتحاد برخوردار نبود. به تدریج بعد از پیروزی محور شرق بر داعش اینگونه به نظر آمد که ائتلاف ایران، ترکیه، روسیه و سوریه در حال تسلط کامل بر سوریه است و تنها مسئلهای که باقی مانده مربوط به بخش ماورا فرات منطقه کردنشین و بخشی به ادلب بود که مربوط به کل مخالفین حکومت سوریه است و داعش هم به واسطه رانده شدن از مناطق دیگر در این منطقه متمرکز شده و در این گروه قرار دارد. اکنون در محور شرق مسئله اصلی ترکیه است، لذا اگر ترکیه ادلب را بگیرد میتواند پیروزی آسانی برای محور شرق باشد، چرا که با توجه به تجربهای که در جنگهای دیگر به دست آورده است و کمک نیروی هوایی روسیه و کمکهای ایران و طرفداران ایران و ارتش سوریه، میتوانند ظرف چند روز ادلب را پاکسازی کنند و تحت حاکمیت دولت سوریه دربیاورند. اما در اینجا چند مشکل وجود دارد: 1. چگونگی بازگرداندن تعداد زیاد پناهندگان سوریه به داخل 2. چگونگی بازسازی سوریه 3. چگونگی حل مسئله کردنشینان
4. جلوگیری از مهاجرتهای آوارگان جدید از سمت ادلب به ترکیه و سرریز شدن آنها به اروپا. البته محور غرب تا حدی در حل مسائل سوریه فعالتر شده است، لذا بیانیه اروپاییها و نوع اخطار رئیسجمهور نشانگر این است که قصد مداخله در جنگ را ندارند، اما میخواهند به شکلی این مشکلات ثانویه و موج آوارگان حل شود، چون این معضلات مسقیما امنیت اروپا و ترکیه را تحت شعاع قرار میدهد. حتی اختلافی که در مفاد بیانیه اجلاس سهجانبه ترکیه – ایران - سوریه به وجود آمد و اردوغان تاکید بر گنجاندن آتشبس در سوریه داشت، به بحث مهاجرت از ادلب به ترکیه و اروپا مربوط بود. مسئله حائز اهمیت در سوریه بازسازی این کشور است، قاعدتا باید بخش عظیمی از تخریبها را کشورهای غربی تقبل کنند، چون سه کشوری که در محور شرقی قرار دارند هر سه تحت تحریم آمریکا هستند و روسیه تحت تحریم اروپا هم هست و اگر اروپا و آمریکا هیچ مداخلهای در این بازسازی نکنند، سوریه با توجه به لطماتی که به آن وارد شده است از لحاظ مالی ممکن است دچار کمبود منابع برای بازسازی شود. به نظر میآید با مذاکرات فشردهای که این دومحور با یکدیگر دارند، بتوانند مسئله سوریه را حل کنند، اما قطعا بحثهای قابل توجهی باقی میماند. از جمله این مسائل بحث سرنوشت بشار اسد است. البته موضع ایران مشخص است و بر باقی ماندن این رژیم و قانون اساسی سوریه تاکید دارد. اما هنوز ترکیه و روسیه نظر قطعی خود را اعلام نکردهاند. ممکن است در لابلای صحبتهای خود به قانون اساسی جدید و انتخابات جدید که بتواند پناهندگان را برگردانند اشاره کنند اما این نظر قطعیشان نیست لذا میدانند اگر تنها بحث ماندن بشار اسد بر سر قدرت اصل قرار گیرد ممکن است هیچیک از کشورهای غربی و ائتلاف عربی در بازسازی سوریه کمکی نکنند. برای حل این معضل مذاکرات فشردهای باید از طریق نماینده سازمان ملل انجام گیرد تا این دو معضل را حل کند و سوریه در حیطهای امن قرارگیرد. تمام موارد ذکر شده در داخل بیانیه پایانی اجلاس سهجانبه به نحوی مطرح بود، اما به دلیل اینکه محورهای شرق و غرب که در سوریه حضور یافتند صاحبان جنگ نیستند و فقط پشتیبانان دولت سوریه و پشتیبان کردها و نیروهای مسقر در ادلب هستند نمیتوانند تصمیمگیری قطعی در مورد مشکلات و مصائبی که در مورد مهاجرت و غیره وجود دارد داشته باشند. قاعدتا در اجلاس بعدی که در مسکو برگزار میشود، نشان داده خواهد شد که مذاکرات فشردهای که در آینده نزدیک بین این دو محور شکل میگیرد میتواند وضعیت ثبات را به سوریه برگرداند یا نه. هنوز در نیمههای آخر راه قرار داریم. آنچه مسلم است این است که تا این مرحله اتحاد شرق بسیار قوی تر از اتحاد غرب عمل کرده است، ملاقات پوتین با رهبری گویای این ادعا است لذا از هژمونی آمریکا جلوگیری میکند، چرا که در این 20 سال گذشته هژمونی آمریکا در همه جنگها حاکم بوده و تصمیمات آمریکا اجرا میشد. اما سوریه تنها موردی است که حرف آمریکا نهتنها به کرسی ننشسته بلکه محور غرب از موضع خود یعنی کنار رفتن بشار اسد عقبنشینی کرد و حتی همراهی ترکیه را هم در این ائتلاف از دست داد.
منبع: روزنامه سازندگی