سیدافضل موسوی،عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در چند هفته اخیر بحث انتخاب دوباره شهردار تهران در بین محافل سیاسی مطرح شده است. با اصلاح قانون منع به کار گیری بازنشستگان و تلاشهای ناکام برای مستثنا کردن شهردار تهران از این قانون، اعضای شورای شهر دوباره باید مسیر انتخاب شهردار جدید را طی کنند. در این میان بحثی که مطرح میشود حضور و تاثیر احزاب و لابیهای آنها در انتخاب شهردار تهران است که باید نکاتی را درباره آن مطرح کرد.
بهطور معمول زمانی که در سیستمهای دموکراتیک، حزبی در انتخابات پیروز میشود، معمولاً بالاترین مقام اجرایی آن حزب در رأس قوه مجریه قرار میگیرد. در واقع اولین مقام اجرایی آن ارگان یا تشکیلات همان دبیرکل یا رئیس حزب حاکم خواهد بود. این بهطور معمول در همه نظامهای انتخاباتی پذیرفته شده است. نوع دیگر انتخاب احزاب این است که هر حزب با آرم خودش در انتخابات شرکت میکند و مقدار رأیی که میآورد ملاک داشتن تعداد نماینده آن حزب در مجلس محلی یا ملی خواهد بود. یعنی اگر حزبی 25درصد آراء شرکتکنندگان را به خودش اختصاص داد در این صورت 25درصد نمایندگان آن مجلس محلی یا ملی از آن حزب خواهد بود، حال اگر هیچ حزبی نتواند بیش از 50درصد آراء شرکتکنندگان را به خود اختصاص دهد در این صورت به تناسب نیاز حزبی که بالاترین درصد آراء را به خودش اختصاص داده بالاترین مقامش جهت تصدی بالاترین مقام اجرایی رخصت پیدا میکند، ولی چون بیشتر از 50 درصد آراء نمایندگان را ندارد، بحث ائتلاف پیش میآید. متناسب با درصد کسری حزب خودش از احزاب دیگر انتخاب و مذاکره میکند در نتیجه بقیه پستهای اجرایی را بین خودشان تقسیم میکنند و کارهای برنامهریزی شده یا وعده داده شده در انتخابات را پیش میبرند. دولت موردنظر یا هیأت اجرایی موردنظر، محلی یا ملی زمام امور را به دست میگیرد و کارها را پیش میبرد.
فرآیندی که در کشور ما متفاوت و گاهی معیوب است. در کشور ما احزاب قبل ورود به انتخابات با هم متحد میشوند و یک جبهه واحد را تشکیل میدهند، اگر پیروز شدند مشکل آغاز میشود و هر حزب و گروهی ساز خودش را میزند. این احزاب جبههای کاندیداهای یکدیگر را قبول نمیکنند و به این ترتیب فضا از کار حزبی به سمت قبیلهگرایی و قومگرایی حرکت میکند. سوال این است که اگر قرار بود قومی و قبیلهای انتخاب کنید، چرا اصلاً حزب تشکیل دادید؟ اینها با هم تناقض دارند. شکل دیگر این مشکل زمانی است که افرادی از احزاب مختلف انتخاب میشوند و وقتی کار انتخابات تمام میشود جبهه مستقلین تشکیل میدهند. معلوم نیست این دیگر از کجا آمده است؟ مگر میشود نماینده توسط احزاب انتخاب شود اما وقتی داخل مجلس محلی یا ملی میشوند خود را مستقل بنامد؟ اگر اینگونه باشد باید قبل از انتخابات این حرف را بزنند تا معلوم شود مردم به جبهه احزاب رأی دادهاند یا به شخص مستقل از تشکیلات.
درباره شهرداری تهران و فرآیند انتخاب شهردار هم این مسئله کاملا مشهود است. اگرچه حالا که کار از کار گذشته و فرصت اجرای برنامههای وعده داده شده از دست رفته، و مدت کوتاهی شورای شهر تهران وقت دارد تا شهردار موردنظر خود را انتخاب کند. به نظر بنده باید اول این موضوع را در دستور کار شورا قرار دهند که در فرصت باقیمانده چه کارها یا کارهایی را میتوانند انجام دهند. درباره روند انتخاب شهردار تهران و 5 گزینه نهایی شورای شهر برای شهرداری باید گفت شورای شهر باید فردی را انتخاب کنند که روابطش با دولت خوب باشد. کاری که اکنون در شهر تهران میتوان انجام داد و منفعت دارد، کاهش ترافیک و کاهش آلودگی هوا است. دولت 2 میلیارد تومان برای این کار اعتبار اختصاص داده و شخصی که میآید باید روابطش با دولت خوب باشد، بتواند واگنهای مترو را سفارش دهد و تجهیزات کنترلی را وارد کند و سریعتر خطوط مترو راه بیفتد تا دو و نیم میلیون سفر در روز را به 7 میلیون برساند چراکه این کار در این زمان کوتاه شدنی است. چنین فردی که بتواند سازمان شهرداری را کوچک کند و با دولت رابطه خوبی داشته باشد بهترین گزینه است.
با توجه به منابع و مصارف و توان خلق پول برای اجرای پروژهها در شهرداری، بعد از آنکه این موضوع روشن و دقیقا معلوم شد که در فرصت باقیمانده از عمر چهارساله شورای شهر تهران چه کاری، یا کارهایی بهطور قطع و یقین قابل انجام است، و جنس این کارها چیست، آن وقت برود نیروی مناسب آن کار یا کارها را شناسایی کند. یعنی بداند نیروی انتخابی چه تجربهای دارد، چه دانشی دارد، چه توان مدیریتیای است و حتی چه روابطی دارد؛ چون در جهان سوم یا حتی در حال توسعه افراد بسیار مؤثر هستند چون سیستم وجود ندارد، در حالی که جهان اول هر کسی بیاید فرقی نمیکند چون سیستم به او دیکته میکند که چه کاری باید انجام و چه کاری نباید انجام دهد. خصوصیت دیگر او باید این باشد که تحت برنامه اعلان شده یا وعده داده شده جبهه حرکت کند، نه تحت فرمان احزاب مختلف. حتی قانونگذار هم این مشکل را پیشبینی کرده و در قانون شوراها آورده است که اعضای شورا حق دخالت در انتصابات شهردار را ندارند؛ حتی حق امر و نهی بر پرسنل را هم ندارند. حالا قضاوت بر عهده شماست. این راهی را که شورا در پیش گرفته است ختم به خیر خواهد شد یا خیر؟
منبع: روزنامه سازندگی