امیراقتناعی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
سید حسن خمینی یادگار حضرت امام دو روز پیش گفته بود «هیچ تضمینی وجود ندارد که ما بمانیم و دیگران بروند». این گزاره با توجه به شرایطی که جامعه ایران و حاکمیت سیاسی در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی با آن مواجه است، گزارهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. چرا که این عبارت به مثابه زنگ خطری است که از سوی یک شخصیت وزین حوزوی و چهرهای با جایگاه سیاسی قابل توجه و مورد احترام قاطبه گروههای سیاسی در جامعه مطرح میشود. یکایک افرادی که دل در گرو یکپارچگی ایران و حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی دارند باید به خود بیایند و چارهای بیاندیشند و در نتیجه چارهاندیشی اقدامات عملی را از خود آغاز کنند. پیشزمینه توجه به سخنان یادگار امام، رجعت به شعارهای اول انقلاب و وعدههایی است که در جریان انقلاب اسلامی ایران به مردم داده شد. باید بررسی کرد و دید در مورد شعارهای سهگانه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی تا چه میزان توانستیم به وعدهها عمل کنیم و تا چه میزان در رفع اشکالاتی که در زمان پهلوی دوم وجود داشته و بر مبنای آنها مردم را دعوت به انقلاب و ورود به صحنه کردهایم موفق بودهایم. هیچ انسان دلسوز و منصفی نمیتواند منکر این موضوع شود که قرار ما در زمان انقلاب با مردم این نبود که در چهلسالگیاش این میزان از نابههنجاریهای اجتماعی، مفاسد اقتصادی و مشکلات سیاسی داشته باشیم؛ دلسوزان انقلاب عزلتنشین بشوند، نخبگان ما کشور را ترک کنند و در واقع کار به جایی برسد که امروز بسیاری از مسئولین درحالیکه بر مسند نشستهاند اعتراف کنند که وضعیت کشور نابهسامان است. این افراد مدتی است که جز پند اخلاقی عایدی دیگری برای مردم نداشتهاند. در صورتی که مدیر و مسئولی که بر مسند نشسته است درواقع امر وظیفه دارد که راجع به مشکلات تدبیری بیاندیشد و اقدامات عملی انجام دهد. مردم ایران هماکنون رهنمود نمیخواهند و گوششان از گزارههای اخلاقی و نصیحت و شعار پر است. وضعیت کنونی ما به گونهای است که افراد مختلف بدون توجه به خواستهای طبقات پایین و نیازهای این طبقات سعی دارند تا خود را به نوعی به حلقههای قدرت متصل کنند. البته نفس ورود به قدرت بد نیست چرا که شاید بتوانند راهکاری برای وضعیت فعلی بیابند یا دردی از مردم را دوا کنند اما آنها با این نیت وارد قدرت میشوند تا بتوانند در سایه اتصال به حلقههای نهادی آن، منافع شخصی را دنبال کنند. امروز متاسفانه شاهدیم که افراد از پایینترین رده تا بالاترین دولتمردان دنبال کندن قطعهای از قدرت و منفعت برای خود هستند.
این مسائل در شرایطی رخ میدهد که ما شاهد مهاجرت بسیاری از جوانان و افکار به خارج از کشور هستیم. بخش دیگر در فکر خروج از کشورند و عده دیگری از فرزندان مقامات مسئول سالهاست که ترک وطن کردهاند. این شرایط حاکم بر کشور در خور و شایسته نام و آوازه ایران نیست و امیدواریم که متولیان امر به خود بیایند و در عمل نشان دهند که حامی خواستههای مردمند. باید اعتراف کرد که قرار ما این نبود که بعد از این همه هزینهها و خونهایی که در جریان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس ریخته شد و مصائبی که مردم در حین جنگ و بعد از آن متحمل شدند، امروز وضعمان اینطور آغشته به مشکلات و مطالبات برحق مردم باشد. قرار ما این نبود که گسست نسلی امروز را شاهد باشیم، جوانان بیانگیزه باشند و احساس تعلقشان به هویت ایرانی و اسلامی تا حد زیادی تقلیل یابد و به جای تلاش برای توسعه کشور به فکر فرار از این وضعیت باشند. ما مردم صبوری داریم؛ ابتدای انقلاب گفتیم کشور را میسازیم فقط کمی صبر کنید. وارد جنگ شدیم؛ از آنها تحمل خواستیم. بعد از آن به حساب مصائب پس از جنگ و سازندگی کشور باز آنها را به آرامش فراخواندیم. بعد از آن هم به محض اینکه دولت اصلاحات در مسیر شکوفایی گام گذاشت، درگیریهای سیاسی و انسداد فضا به مردم تحمیل شد و بعد از آن نیز دوران تاریک احمدینژاد را شاهد بودیم. امروز هم که دولت آقای روحانی بر مسند است، بسیاری از روندها و ارتباطات و ساختارهای ناصواب دوران احمدینژاد کماکان در کشور حاکم است. بدون توجه به کمکاریهای خودمان در اصلاح این رویه دوران احمدینژاد را مسبب شرایط کنونیمان تلقی میکنیم و مدام دولتهای نهم و دهم را مقصر جلوه میدهیم. در این باره پرسش این است که اگر قرارمان بر این رویکرد بود، چرا مصر به حضور مردم در پای صندوقهای رأی و حمایت از خودمان بودیم؟
ما از مردم رأی گرفتیم که روندها و اتفاقات ناصحیح گذشته اصلاح شود و روابط ناصحیح دیگر تکرار نشود نه اینکه همان رویکردها حاکم باشد و ما از خود سلب مسئولیت کنیم و در قبال اینگونه مسائل سکوت کنیم. این شرایط نمیتواند آینده روشنی برای ایران داشته باشد و راهکار برونرفت از این وضعیت توجه عملیاتی به مطالبات مردم برای ترمیم اوضاع کشور است و تنها در این شرایط میتوانیم کمی از دلخوریهای مردم را جبران کنیم.
منبع: روزنامه سازندگی