فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در هفتههای اخیر کلیپی که از سوی سازمان صداوسیما پخش شد، واکنشهای بسیاری در فضای مجازی به همراه داشت. کلیپی که بهروشنی در دفاع از کودکهمسری ساخته شده بود و این درحالی است که طرحهای مقابله با کودکهمسری همچنان در تعلیق مانده است. اما این مسئله نمادی است از دو طرف تفکر که باید در فضایی غیرسیاسی به آن اندیشید.
پیش از پرداختن به چرایی این موضوع، لازم است یادآوری کنم که طبق آمارهای سازمان ثبت احوال در شش ماه نخست امسال، ۲۹ ازدواج مربوط به دختران کمتر از ۱۰ سال ثبت شده است. در همین زمان ۱۱۷ ازدواج ۱۰ تا ۱۴ سال و ۱۴۵ ازدواج ۱۵ تا ۱۹ سال در کشور به ثبت رسیده است. اما آمارهای غیررسمی اوضاع را وخیمتر گزارش کردهاند. برخی به ازدواج 43 هزار دختربچه در سنین 10 تا 15 ساله اشاره کردهاند. همچنین بر اساس آمارهای شورای عالی انقلاب فرهنگی طلاق در ازدواجهای زیر ۱۳ سال بسیار بالاست. خانم طیبه سیاوشی نماینده محترم مجلس اخیرا گفته بود حدود دو هزار کودک مطلقه داریم. اینها کودکانی هستند که ازدواج آنها ثبت قانونی شده است؛ یعنی ممکن است تعداد کودکان مطلقه از این هم بیشتر باشد.
این آمار چه چیزی را به ما یادآوری میکند؟ و چرا متوجه این نکته نیستیم که ازدواج در سن پایین و برای کودکان آسیبهای جسمی به همراه دارد؟
متاسفانه پیش از این که کاری جامع و اندیشورزانه در امر ازدواج کودکان صورت بگیرد، موضوع به یک مناقشه ملی تبدیل شده است. یک عده این سوی میدان ایستادهاند و با دلایل متقن مخالف ازدواج کودکان و پدیدهی کودکهمسری هستند و در سوی دیگر عدهای ایستادهاند و شرع را به میان آوردهاند و از ازدواج کودکان دفاع میکنند. به همین دلیل بحث تقابلی که امروز بین برخی از کارشناسان در زمینه سن ازدواج و کودکهمسری پیش آمده، بحثی است که به فرآیند کارشناسی جدی نیاز دارد. بیشک باید جامعهشناسان و کسانی که تخصص مردمشناسی دارند و میتوانند بر حسب نژاد و شرایط مردم ایران تصمیمهای درستی بگیرند و نیز کارشناسان مذهبی و کارشناسان پزشکی، کار دقیقی در این زمینه انجام دهند.
استناد برخی از افراد فقط به روایات شرعی محدود است. شاید لازم باشد مراجع و مجتهدان و عالمانی که مسائل جدید و ضروریات روز را در نظر میگیرند، وارد این عرصه شوند. برخی از روایات به شرایط اقلیمی و شرایط نسلی توجه دارد و باید در تفسیر آنها این شرایط را در نظر گرفت. ما باید در بهروز کردن قوانین به عرف اجتماعی توجه کنیم. در جامعه ما باید در زمینه رشد سنی و جسمی دختران کوچک بازبینی جدید صورت گیرد. اخباری در مورد سوءاستفاده از دختربچههای کوچک در جامعه به گوش میرسد که در برخی موارد متاسفانه افراد موضوع کودکهمسری را جایگزینی برای فروش بچههای خود کردهاند. در مورد خانوادههایی که فقر شدید اقتصادی دارند این مسئله دیده شده است.
این موضوعات نیاز به رسیدگی دارد. مجلس و دولت وظیفهای جدی دارند و باید در حمایت از حقوق کودکان پیشبینیهایی داشته باشند تا در این مسیر از ظلم به کودکان جلوگیری شود. دختر بچه 9 ساله با نژاد ایرانی قطعا با دختر بچهای با نژاد عرب، بهخصوص در زمان قدیم تفاوت بسیاری دارد. بهخصوص در رسیدن به سن ازدواج، هم بلوغ جسمی و رشد عقلانی لازم است و هم به بلوغ جنسی نیاز است.
در شرایط فعلی در بسیاری از استانها به دلیل شرایط آب و هوایی و ژنتیکی، دختران در 14سالگی به بلوغ جنسی میرسند؛ چطور ممکن است که به ازدواج دختران در سنینی کمتر از این فکر کنیم. به نظر من باید از فضاهای بسته و قیود و مباحثی که دست و پای ما را میبندد، تا جایی که ممکن است دوری بجوییم و مقتضیات روز را در نظر بگیریم. باید تلاشها معطوف به اصول صریح انسانی و مذهبی باشد.
اجرای برخی قوانین و پیگیری برخی مسائل ممکن است صورت زیبای دین را تحتتاثیر قرار دهد. نباید در هر جا و در مسالهی ازدواج کودکان، پای دین را به میان بکشیم. نباید از دین هزینه کرد. متاسفانه برخی ناخواسته از مذهب، چهره دیگری میسازند که به خود مذهب لطمه میزند.
کدامیک از مدافعان ازدواج کودکان، حاضرند دختربچه 9 سالهی خود را به ازدواج مردی درآورند؟ آیا میتوانند چنین کاری انجام دهند؟ آیا حتی میتوانند به این موضوع فکر کنند؟ چرا آنچه را برای خود نمیپسندیدم برای دیگران تجویز میکنیم؟
پس باید، موافقان و مخالفان این مسئله به نتیجهگیری مناسب برسند.
من به عنوان یک پزشک، متاسفم از اینکه اخبار پزشکی گاهی در مورد آسیبهای جسمی که به دختر بچهها در شب ازدواج میرسد، خبر میدهد و دختران در همان شب به بیمارستانها مراجعه میکنند و دچار مشکلات جسمی عدیدهای میشوند. ممکن است عدهای بگویند چه اشکالی دارد. اینها بیماری و مسائل جسمی است ولی در علم پزشکی آسیب روحی و روانی به دختربچهای که با عدم شناخت از رابطه صحیح ازدواج میکند، جدیتر و تاثیرگذارتر است و این اثرات تا پایان عمر باعث اغتشاش فکری و ذهنی در این افراد میشود. به نظر من بدون تعصبات خاص باید برنامه درستی در این زمینه پیشبینی شود. نمایندگان مجلس باید صحبتهای کارشناسان را بشنوند. در مجلس و دولت صاحبنظران در این رابطه هشدار میدهند ولی صداوسیما مرتبا این موضوع را در سریالهای خود رواج میدهد. با اینکه امروز همه در مورد کودکهمسری اطلاعاتی دارند، چرا این اتفاق میافتد؟
رسانه ملی مثل تمام موضعگیریهای قبلی خود که ما تا به حال با آنها روبهرو شده بودیم، سازی جدا برای خود میزند گویی که خود را از متن جامعه جدا کرده و از اتفاقات و عوارض گذشته بیخبر است. اگر اخبار صحیحی که از آسیبهای اجتماعی و فرهنگی کودکهمسری خبر میدهند مرور شود، متوجه میشویم که صداوسیما فارغ از این اخبار، روی موجی برای خود برنامهریزی میکند. من فکر میکنم متن جامعه و عموم جامعه درباره این موضوع آگاه هستند و این طرح با مخالفت جدی و مدنی روبهرو خواهد شد. مردم زیر بار این مسئله نمیروند، شاید در مناطق و شهرهای دورافتاده و جاهایی که فقر اقتصادی حاکم است این موضوع به دلیل عدم آگاهی مردم نادیده گرفته شود، ولی در اکثر شهرهای ما این آگاهی وجود دارد و مخالفت مردم جدی است. نکتهای درمورد کودکهمسری وجود دارد، اگر بخواهیم بنای ازدواج را صرفا برای رفع نیازهای جنسی ببینیم، کاری بسیار غیراخلاقی و غیرانسانی انجام دادهایم. به نظر ما ازدواج فقط پاسخی بر نیازهای جنسی نیست. ازدواج شاکلهای اساسی و بزرگ است که نهادهای کوچک اجتماع را تشکیل میدهد و با تشکیل خانواده جامعه را تشکل میدهند. اگر ازدواج از ابتدا بنای صحیحی با انتخاب درست و بلوغ فکری و بلوغ ذهنی و توافق اخلاقی و توافق دو طرفه نداشته باشد، منجر به شکست ازدواجها و طلاقهای رایج میشود. کودکهمسری وقتی منجر به طلاق میشود، آسیب اجتماعی بسیار بزرگی به جامعه میزند و رواج مشکلات اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود.
منبع: روزنامه سازندگی