محمدعطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
اخیرا آقای سیدمحمد خاتمی، در نشستی با فراکسیون امید مجلس تحلیل نگرانکنندهای از شرایط عمومی و تحولات سیاسی و اقتصادی کشور ارائه کرد. رهبر اصلاحات در این دیدار که با هدف چارهجویی و کسب نقطهنظرات اصلاحی وی، شکل گرفته بود، تصویری مبهم و آسیبپذیر از فضای انتخابات پیشرو، یعنی انتخابات مجلس یازدهم نشان داده است. آقای خاتمی گفته است اگر شرایط به همین روال و منوال پیش رود، بعید به نظر میرسد بتوان مردم را شوقمندانه به پای صندوقهای رای دعوت کرد.
سخنان جناب آقای خاتمی از دو جهت قابل تامل و تدقیق و احیانا شایسته نقدی راهگشاست که احیانا مدنظر ایشان هم بوده است. تحلیل شرایط سیاسی موجود بر پایه نابسامانیهای بینالمللی علیه ایران از لسان رئیسجمهور پیشین و تاثیراتی که به لحاظ روانی بر جامعه ملتهب روی آحاد مردم گذارده و ضرباتی که بر پیکره اقتصاد ملی و معیشت عمومی شهروندان وارد کرده است، سخن بجا و بحقی است که با هدف چارهجویی و برونرفت از شرایط پیچیده کنونی بر زبان آقای سیدمحمد خاتمی جاری شده است. به اعتقاد اینجانب، نقد مشفقانه ایشان از نحوه مدیریت عمومی کشور که عمدتا متوجه نهادها و ارگانهایی حتی فراتر از دولت است، بیشتر هشداری است تا مسئولان امر به این نکته مهم - اعتماد فراگیر ملی - که معمولا قدرتها در اوج پیروزی از آن غفلت میکنند، توجه کنند.
عرصه انتخابات از منظر دموکراسی و رابطه دوجانبه شهریاران و شهروندان، آئینه روشن و تمامنمایی است که اعتماد یکایک شهروندان را به حاکمان به نمایش میگذارد. به نظر اینجانب تذکر به جای آقای خاتمی بیش از آنکه معطوف به حضور آحاد مردم به پای صندوقهای رای و دلخوریها و اعتراضات آنها باشد، به عمق استراتژیک نیروهای انتخابشونده برمیگردد. وقتی خیرخواهان و مصلحان جامعه، حکومتها را با عتاب مخاطب قرار میدهند و وظایف سیاسیشان را یادآوری میکنند، منطقا قصد دارند با کاربست صلاحدیدها و مصلحتاندیشیها، رشته حکومت را به ریشههای پایدار اقتدار ملی پیوند مستحکمتری بزنند و اعتماد همهجانبه مردم را از رهگذر خدمت صادقانه و مدبرانه حاکمیت به آنها، بیشتر و بیشتر برانگیزانند. از سویدای سخنان آقای خاتمی دو فراز مهم قابل استنتاج است:
اول اینکه، این حجم نارضایتی که بخش بزرگی از آن ناشی از فشارهای سخت بینالمللی بر پیکره اقتصاد ملی است و البته سهم قابل توجهی هم برخاسته از ناامیدیها و انفعال مدیران کشور میباشد، آیا میتواند در روند حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای تاثیر منفی بگذارد. پاسخ مثبت است. با این تفصیل که پارلمان ایران چون با رای یکایک مردم شکل میگیرد و نمایندگان منتخب ملت، توسط رای شهروندان به کرسی قدرت میرسند، خواه ناخواه نارضایتیها و دغدغههای مردم تاثیر خود را در عدم تمایل جدی و پرشور بر سر صندوقها بجا میگذارد. این تاثیر البته در ساحت جغرافیای شهری بهگونهایست و در جغرافیای روستایی به گونه دیگر. به معنای روشنتر اینکه، جمعیت شهری در چنین بزنگاههایی معمولا توقعات بیشتری در فضای سیاسی کشور از مسئولان دارند و انتظاراتشان به سادگی قابل برآورده شدن نیست از این جهت معمولا سهم مشارکت در شهرها کاهش جدیتری پیدا میکند در حالی که در عرصه جمعیتهای روستایی، چون انگیزههای قومی، محلی، منطقهای، کارکرد عینی بیشتری دارد، نوعا حضور بر سر صندوق گستردهتر است و در شرایط نابهنجار ملی، نسبت کاهش هم به همین استدلال، عمیق نیست، فیالواقع سهم مشارکت در روستاها بیشتر از شهرها خواهد بود. از فحوا و معنای عمیق کلام آقای سیدمحمد خاتمی این نکته مستفاد میشود که فیالجمله چه در سطح جامعه شهری و چه در عرصه حضور اقشار روستایی بر سر صندوق رای، ممکن است قدرت پیشران اجتماعی رهبران سیاسی چون گذشته کارساز نباشد و روسای احزاب و نهادهای مدنی از توانمندیهای پیشین برخوردار نباشند و توجیهات و دعوتها و توصیههای آنان در شرایط انفعال و یأس موثر واقع نشود. خصوصا اینکه در عمق نگاه آقای خاتمی اتفاق پرشکوه «تکرار میکنم» در سال 96 آنچنان جذاب و قانعکننده و امیدبخش بود که علیالقاعده در شرایط کنونی نمیتوان انتظار لبیک تمامعیار از مردم داشت و یا اینکه اگر دعوتی هم صورت پذیرد ایبسا چون گذشته اقبال و تمایل و کنشی که معطوف به توفیق شود را برای مردم برنیانگیزاند.
دوم اینکه فارغ از سطح مشارکت ملی – چه در شور انتخاباتی جامعه شهری چه در تحرک انتخاباتی جمعیت روستایی – که از منظر واقعبینی احتمال حضور حداکثری و فراگیر مردم را از ذهن سیاسیون دور میسازد، نکته مهمتری رخ نشان میدهد که در اینجا قابل تاکید است و آن سنخ مشارکت و نوع جنس مرغوب و موثر انتخابشوندگان است. عملکرد مجلس دهم و برخی نمایندگان محترم که تا یک سال آینده نیز شاهد ادامه حیاتشان هستیم، نشان داد اگر فضای سیاسی کشور بسته نگه داشته شود و نهادهای نظارتی، سیاستهای انقباضی خود را بیشتر و بیشتر کنند و به امید اینکه مبادا کسی از چنگ عدالت استصوابیشان بگریزد اجازه حضور نیروهای دلسوز را ندهند و با این بهانه حضور فرهیختگان و عناصر کارآمد و موثر که بتوانند در صحن نهاد قانونگذاری کشور منشأ خیر و برکت برای مردم باشند را بیمعنا سازند، با چنین رویکردی، عمق معنا و نقش ژرفکاوانه مجلسیان منتخب را پایین میآورند.
مجلس طبعا نهادی است که به تعبیر امام راحل «عصاره فضایل ملت» باید آنجا جمع شوند و مقدرات کشور را به درستی رقم زنند، ضمن احترام به همه عزیزانی که به مجلس دهم راه یافتهاند اما آیا واقعا میتوان پذیرفت که بهترینهای جامعه ایرانی زیرسقف نهاد قانون برای تمشیت امر شهروندان حضور یافتهاند؟ آیا میتوان قبول کرد معدل عملکردها و فهم سیاسی و کاربست تدابیر که در قالب مصوبات خود را نشان میدهد، معدل بالایی دارد؟
تاکید من این است دغدغه و نگرانی اصلی آقای سیدمحمد خاتمی پیش و بیش از آنکه معطوف به جامعه انتخابکنندگان باشد طیف انتخابشونده و نهادهای ناظر و کنترلکننده درون حکومت را مورد خطاب و مدنظر قرار میدهد و به زبان خواص اشاره میکند که میدان حضور را باید باز و بازتر کنند و رغبت ملی را در میان کسانی که خود را شایسته «عرضه» و «حضور» میدانند بیشتر نمایند. این منطق، منطق مهم و قابل فهمی است برای کسانی که به این آب و خاک تعلق خاطر دارند و قلبشان برای نظام اسلامی و مردم نجیب و وفادار میتپد. به نظر میرسد خیرخواهی و نگرانی آقای سیدمحمد خاتمی میتواند مبنای مذاکره و مفاهمه با برخی نهادهای مسئول در این زمینه از جمله شورای محترم نگهبان قرار گیرد تا در یک گفتوگوی سازنده و راهگشا، زمینهای فراهم شود که اگر در حوزه رغبت عمومی مردم، برای حضور پرشکوه بر سر صندوقها دستمان چندان باز نیست و پاسخ قانعکنندهای برای مردم در قبال مشکلات نداریم، حداقل بتوان زمینه حضور حداکثری نیروهای کارآمد و دلسوز را در عرصه انتخابشوندگی بهتر و امیدوارتر و اخلاقیتر فراهم کرد. بر این باورم اگر نگرانی آقای سیدمحمد خاتمی درست تحلیل شود و معنای بلندمدت دغدغه او و آثار تاریخی آن را به طور مستوفا بررسی نماییم و پیامهای مشفقانهای هم به مسئولان و دستاندرکاران ارسال کنیم، چه بسا، بتوان از این گذرگاه صعب و سنگلاخ نهتنها به سلامت عبور کرد که از این منظر منزلت سیاسی و ساحت فهم عمومی انتخابشوندگان را بالا برد و مقدرات ملی را با اهتمام همهجانبه و درک ملی فراجناحی رقم زد.
منبع: روزنامه سازندگی