علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی
دکتر حسن روحانی دوره اول ریاستجمهوری خود را در شرایطی آغاز کرد که شاخصهای وضع بهینه اداره کشور، بهویژه در عرصه اقتصادی نشانگر وضعیت نامطلوب بود؛ از جمله تورم 40درصدی، رشد اقتصادی منفی 7/6، نرخ بیکاری حدود12درصدی، نقدینگی 700هزارمیلیارد تومان، نرخ سرمایهگذاری در کمترین حد خود، بدهی کلان دولت به بانکها و پیمانکاران و کسری بودجه شدید. از نظر مجامع بینالمللی گزارشهای بسیار منفی آژانس انرژی هستهای و صدور چندین قطعنامه در محکومیت ایران توسط شورای امنیت و بردن ایران تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل و محکومیت کمیسیون حقوق بشر معرف اوضاع ناخوشایند در این بخش بود. از شعارهای انتخاباتی آقای دکتر روحانی و حمایت چهرههای شاخصی همچون مراجع تقلید، آیتا... هاشمی رفسنجانی، رئیس دولت اصلاحات، آیتا... سیدحسن خمینی، جبهه اصلاحات و بخشی از چهرههای معتدل اصولگرایان این نوید را به مردم میداد که کشور به ریل عمران و آبادانی بر گشته و یا برخواهد گشت و انصافا چنین نیز شد. از دستاوردهای مهم این دوره رسیدن به تورم تکرقمی، رشد اقتصادی 4درصد، کاهش نرخ بیکاری، رشد سرمایهگذاری داخلی و خارجی و توافق بسیار مهم برجام و لغو تحریمها و بازگشت پولهای بلوکه شده ایران در خارج از کشور و... بود. این گشایشها نویدبخش موفقیتآمیزتر بودن دوره دوم ریاستجمهوری دکتر روحانی بود و همین امید و انتظار موجب حضور بسیار خوب مردم در پای صندوقهای رای و انتخاب مجدد ایشان گردید، اما متاسفانه در سال سوم دولت دوازدهم شاهد بازگشت به عقب در عرصه فعالیتهای اقتصادی و سیاست خارجی و بهخصوص پرونده هستهای و برجام هستیم. تورم نقطهبهنقطه 50درصد، رشد اقتصادی منهای 4درصد، بیش از دوبرابر شدن نقدینگی، رکود، احیای تحریمها و بازگشت شرکتهای خارجی و رشد منفی سرمایهگذاری، افت شدید صادرات نفت و متعاقب آن افزایش بیسابقه کسری بودجه. آقای رئیسجمهور متوجه ناکامی دولت در تحقق شعارهای انتخاباتی، سختترشدن اداره کشور و نارضایتی رو به افزون مردم و بهتبع آن ناخشنودی از عملکرد اعضای کابینه میباشد که از قرائن چنین برمیآید که پس از اجبار به استعفای وزیر آموزشوپرورش احتمال تغییر بعضی از اعضای دیگر کابینه نیز وجود دارد. اینکه مشکلات بزرگی در سر راه پیشبرد امور وجود دارد و بر صاحبنظران و تودههای مردم پوشیده نیست و بر رئیسجمهور لازم است نسبت به رفع موانع اقدام و روند امور را تسهیل نماید، اما یافتن راهحلها در گرو شناخت واقعی مشکل و یا مشکلات است. بهنظر نگارنده مشکلات آقای رئیسجمهور به ترتیب عبارتند از: الف- عدم رعایت قاعده بازی اداره دموکراتیک کشور است! آقای رئیسجمهور پس از انتخاب باید با مشورت افراد و یا تشکلهایی که در پیروزی ایشان نقش اساسی داشتند داناترین و تواناترین افراد با رزومه موفق را برای همکاری انتخاب مینمود. ب- به انتقادات و دلسوزیهای صاحبنظران و ارباب جراید توجه لازم را مبذول مینمود. اما شواهد حکایت از آن داشت که در این دو بند خیلی کانالیزه شده بودند. ج- برجام مهمترین دستاورد دولت تدبیر و امید بود و لذا لازم مینمود که از این نهال نورس مراقبت لازم بهعمل میآمد، که چنین نشد و قبل از انتخاب ترامپ، مخالفان داخلی شروع به آسیبرساندن به آن شدند. اولا مگر قرار نبود که نتیجه این توافق برای طرفهای توافق برد-برد باشد؟ آیا ایران از نظر انتخاب همکار و طرف قراردادها متناسب با جایگاه اعضای 1+5 رفتار نمود؟ ثانیا این همه دولت و شرکت که برای انعقاد قراردادهای همکاری اقتصادی به ایران سرازیر شدند چنددرصد تفاهمنامهها به توافق و قرارداد منتهی گردید! ثالثا از دیگر لوازم برجام اصلاح و ارتقای روابط بین ایران و دیگر کشورها بود که نهتنها بهخوبی رعایت نگردید، بلکه در مواردی معکوس آن اتفاق افتاد. رابعا دولت که شاهد شعارهایی انتخاباتی در مورد برجام و پس از انتخاب ترامپ و مواضعی که از ناحیه او و همکارانش درباره خروج از برجام بود، چه اقدام مورد نیازی را انجام داد؟ با عنایت به عملکرد موفق دولت و مجلس اصلاحات، کارکرد همکاران آقای رئیسجمهور نمیتواند نماد توان و گنجایش اصلاحطلبان باشد، اما بدون داشتن استراتژی و برنامههای صحیح، تغییر وزرا و مدیران ارشد دولت امری کافی برای خروج از بحران و مشکلات اساسی موجود نیست.
منبع: روزنامه آرمان امروز