عبدالرحیم کردی، عضو علی البدل شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها، همه نگران تحریمهایی هستند که بر کشور حادث شده است. تحریم از کالاها به اشخاص رسیده است؛ نمونهی آخر آن تحریم وزیرامور خارجهی پرتلاش و ممتاز ایران، جناب دکتر محمدجواد ظریف بود. اگرچه لازم است تاکید کنیم که چنانچه تحریمها کاربردی بودند، پرتعداد نمیشدند؛ اساسا در علم اقتصاد رابطهی معناداری بین کیفیت و کمیت وجود دارد. از همین مثال وام میگیرم تا به انگیزه سیاسی و روانی اعمال تحریمها به جای اثرگذاری اقتصادی آن اشاره کنم. بهانهی این یادداشت نیز اصل کیفیت و کمیت است. در پی خبر تحریمها و جو به وجود آمده ناشی از آن در فضای جامعه، بسیار شنیدهایم که برخی از شرکتهای خارجی ایران را ترک کرده تا مشمول عوارض تحریمها نشوند، در عین حال که پخش این اخبار در جامعه موجی از دلسردی و ناامیدی را برمی انگیزد، اما اگر خرد و دیپلماسی را ترکیب کرده و در میدان نظر و عمل به کار گیریم میتوانیم بنابر فرمودهی رهبر معظم انقلاب این تهدید را به فرصتی تاریخی بدل کنیم. تغییر استراتژی، در چنین شرایطی میتواند عامل موثری برای تغییر ریل از وضعیت موجود به وضعیت ایدهآل برای کشور باشد. استراتژی همواره بر این امر استوار است که در ابتدا بدانیم چه کارهایی را نباید انجام داد. ما تا پیش از تحریم، تاجر بزرگی بودیم، با کشورهای مختلف ارتباط داشتیم، بیشتر از آن که بفروشیم، میخریدیم، بیشتر از آنکه تولید کنیم، وارد میکردیم، بیشتر از آن که وام بدهیم، وامدار بودیم و این راهی بود که در پیش گرفته بودیم. پس با گذر روز و ماه و سال، وابستگیمان به نفت و فروش آن به غیر، بیشتر شد و ماحصل آنکه اندرزها و توصیهها به دولتها برای دوری از نفت و رهایی از وابستگی به آن، کارگر نبود. در واقع راهی جز این نداشتیم که نفت بدهیم و کالا دریافت کنیم. اما اکنون در دستانداز فروش نفت افتادهایم. پیدا کردن بازار، در میدان و میانهی تحریم اگرچه ناممکن نیست اما سخت است. در این شرایط چرا نباید استراتژی خود را تغییر بدهیم؟ چرا نباید از این فرصت استفاده کرد و بیش از تجارت به تولید اندیشید. شکلگیری مناطق آزاد بر همین استراتژی استوار بود، اما متاسفانه دنبال نشد. مدیران اقتصادی در سالهای پیشین همواره چشم به درآمد نفت و تجارت داشتند. سرمایهگذاری برای تولید واقعی، همواره پرچالش و زمانبر است. پس بیش از آن که مناطق آزاد بر محور تولید بچرخند، بر محور واردات چرخیدند. وزیران و مدیران این مناطق را نه به عنوان یک منطقهی مستعد تولید، که به عنوان منطقهی تجاری، و عمدتا برای واردات کالاهای خارجی در نظر گرفته و در عمل نیز سیاستها را به این سو کشاندند. اما اکنون میتوانیم در وضعیت بوجود آمده، از فرصت استفاده کنیم. میتوانیم با پشتکار و توانایی مدیران این مناطق و مدیران داخلی میدان بازی را تغییر دهیم. اساسا مردم تاکتیکهای پیروزی را میبینند، اما هیچکدام به استراتژیهایی که زمینهساز پیروزی بوده توجه نمیکنند. استراتژی را مدیران طراحی میکنند. هیچ یک از ما به اندازه همهی ما باهوش نیست. آبراهام لینکلن میگوید:«باید با گامهای کوچک آغاز کنیم و مداوم گامهای رو به جلو بر داریم. حتی اگر آن گامها کوچک و آهسته باشند.» در قدم اول، لازم است که استراتژی خود را تغییر داده و بدانیم که چه چیز مطالبه نکنیم. البرت اینشتین میگوید:«اگر ندانی به کجا میروی، هر جادهای تو را به ناکجا آباد خواهد برد.» پس روشنایی ذهن و ضمیرمان در مسیری که میخواهیم در آن گام بگذاریم، در اولویت اول است. بدانیم مقصد کجا است و در مقصد به چه چیز خواهیم رسید. بعد از آن باید گامهای کوچک و بزرگی برداریم که رو به سوی آینده دارد. در آسیا میتوانیم به تجربهی ژاپن، تجربهی کره جنوبی، تجربهی سنگاپور چشم بدوزیم و در اروپا میتوانیم از تجربهی آلمان و فرانسه درس بگیریم.آنها نیز با تغییر استراتژی، و تاکتیکهایی که به کار بستند، توانستند به قطبهای اقتصادی مهمی تبدیل شوند. ما نیز میتوانیم از این تحریم نفتی استفاده کنیم و روی پاهای خود بایستیم و به رونق تولید روی بیاوریم. میتوانیم از تونل تحریم عبور کنیم. فراموش نکنیم جهانی که ما برای خودمان ساختهایم، نتیجهی تفکراتمان است. تا زمانی که فکر خودمان را تغییر ندهیم، نمیتوانیم خودمان و این دنیا را تغییر دهیم. عادت کردهایم که همیشه پیش روی خود را ببینیم نه دوردستها را. امروز را میبینیم نه آینده را. برای همین نیز عموما تغییراتی که در دو سال آینده اتفاق میافتد را بیش از حد بزرگ میکنیم و در همان حال از تغییراتی که قرار است در ده سال آینده رخ دهد غافل میشویم. بیایید ده سال آینده را از امروز بسازیم.
منبع: روزنامه سازندگی