علی محمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
یکی از نکات نگرانکننده بهویژه در انتخابات مجلس، نحوه تامین منابع مالی کاندیداهاست. این منابع خیلی شفاف نیستند و نگرانیها زمانی افزایش پیدا میکند که میبینیم میزان هزینهکردهایی که برای ورود به مجلس انجام میشود، با میزان حقوق نمایندگی تناسبی ندارند و بعضا چندین برابر آن است. در این شرایط این شائبه وجود دارد که نمایندگان بعد از ورود به مجلس مجبور میشوند برای جبران منابع مالی انتخاباتیشان رانتهایی را در اختیار تامینکنندگان قرار دهند و از این طریق چرخهای از فساد ایجاد میشود.
به اعتقاد من ریشه این اشکال در عدم کارکرد حزبی در انتخابات است. در کشورهایی که احزاب قوی وجود دارد، احزاب برنامه میدهند و خودشان کاندیدا معرفی میکنند و انتخابات را برگزار میکنند. هزینههای کاندیداها را هم حزب مربوطه پرداخت میکند و به همین دلیل فرآیند انتخابات شفاف، سالم و بدون شائبه است. اما در کشور ما که احزاب چنین کارکردی ندارند، کاندیداها به صورت فردی و بدون پشتوانه تشکل وارد انتخابات شده و حداکثر ممکن است با حمایت جمعی از علاقهمندان و طرفدارانشان وارد انتخابات شوند.
تجربه من به عنوان کسی که در همه ادوار انتخاباتی نقشی بر عهده داشتهام، این است که کاندیداها به چند دسته تقسیم میشوند. دسته اول کاندیداهایی هستند که مردم با آشنایی و سابقه عملکردی که از آنها دارند طرفدارشان هستند. در این حالت وقتی فرد پیشنهاد کاندیداتوری را میپذیرد، این گروه از حامیان پشت او ایستاده و هزینههای انتخاباتی این فرد را تامین میکنند. طرفداران ستاد تشکیل داده و شماره حساب اعلام میکنند تا علاقهمندان به ورود آن فرد به عنوان نماینده به مجلس کمکهایشان را به این حساب واریز کرده یا به ستاد تحویل دهند. این دسته از کاندیداها بعد از ورود به مجلس مشکلی نخواهند داشت، چرا که طرفداران هزینه انتخاباتی آنها را تامین میکنند و کاندیدا مدیون فرد خاصی نخواهد شد که بعدا بخواهد برای جبران مرتکب خلاف و فساد شود.
دسته دوم کسانی هستند که طرفداران مردمی دارند اما نه به اندازه دسته اول. اینها تلاش خواهند کرد تا به سراغ چهرههایی بروند که وضع مالی خوبی دارند و از آنها درخواست کمک کنند. در این شرایط یا کمکدهنده بدون چشمداشت این کار را میکند که مشکلی پیش نخواهد آمد؛ یا در قبال خواستهای این کار را انجام خواهد داد که در این صورت زمینه برای فساد ایجاد میشود.
اما دسته سوم کسانی هستند که توسط چند نفر از افراد ثروتنمند وارد میدان رقابت میشوند. آنها انتخابهای فرد را اداره میکنند. متاسفانه هر چه جلوتر آمدهایم به دلیل نبود کارکرد حزبی، انتخابات جنبه مادی به خود گرفته است و حضور این دسته از افراد هم بیشتر شده است. این دسته سوم دیگر نماینده مردم نیستند. آنها نماینده همان افراد خاصی هستند که هزینههای انتخابات او را تامین کردهاند. وقتی رأیفروشی میشود و به افراد در قبال رأیی که دادهاند پول میدهند، این موجب میشود که هزینههای انتخابات بالا برود و تامین آن سخت شود.
به هر حال این خطری است که انتخابات در کشور ما بهخصوص در مجلس و شوراها را تهدید میکند و نگرانی زیادی دراینباره وجود دارد که فضا به سمت داد و ستد و فروش رأی برود. باید نگران نمایندگانی بود که اینگونه وارد مجلس میشوند؛ مجلسی که قرار است در راس امور باشد. در حالی که این نمایندگان نمیتوانند از حقوق ملت و منافع کشور و مصالح نظام به درستی دفاع کنند.
به نظر میرسد هر چه زودتر باید در فرآیند ورود افراد به انتخابات تجدید نظر شود. باید احزاب کارکرد اصلی خود در معرفی کاندیداهای انتخاباتی را داشته باشند و شورای نگهبان نیز در نحوه بررسی صلاحیتها تجدیدنظر کند. به نظر میرسد باید سختگیریها در این بخش کمتر شود و این وظیفه بر عهده احزاب گذاشته شود تا آنها خودشان کاندیداهای مورد نظرشان را انتخاب کرده و معرفی کنند و بعد هم مسئولیت آنها را بپذیرند. این که فردی برای خدمت مبالغی خارج از عرف خرج کند تا وارد مجلس شود استثناست؛ اما قاعده این است که کسانی که پولهای زیاد برای ورود به مجلس خرج میکنند، در آینده درصدد جبران آن خواهند بود و این امر چرخه فساد را گستردهتر خواهد کرد.
سخنان روز گذشته غلامحسین کرباسچی و خبر آغاز بازسازی در جبهه اصلاحات با استقبال حزب اتحاد روبهرو شد. درعینحال محمدقوچانی نایبرئیس کمیته سیاسی کارگزاران سازندگی ایران با توجه به سوءبرداشتهایی که از سخنان کرباسچی شده بود توضیح داد: «دعوت خاتمی به رهبری اصلاحات عبور از رهبری خاتمی نیست.»
با این حال اگرچه برخی غرضورزانه تلاش کردند تا سخنان کرباسچی را به معنای «خروج حزب کارگزاران از جبهه اصلاحات» تبیین کنند اما برخی نیز به استقبال این بازسازی رفته و به کم و کیف آن پرداختند. کرباسچی دیروز از رایزنی سران جبهه اصلاحات با محوریت سیدمحمد خاتمی برای بازسازی جبهه اصلاحات از جمله نحوه ورود آن به انتخابات خبر داده بود: «این رایزنی فرادستی با جمعی موثر از اشخاص ذینفوذ جبهه اصلاحات انجام میشود و قرار است ضمن بازسازی جبهه اصلاحات، وضعیت شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات به ریاست محمدرضا عارف و اختلافاتی که بر سر ادامهی آن است، را بررسی کند.»
به علاوه دیروز همین خبرسازی غیرواقعی دستمایه تحلیل نیز قرار گرفت. از جمله صادق زیباکلام که در صفحه توئیترش نوشت: «خروج سازندگی از جبهه اصلاحات را با همه تلخیاش میتوانم درک کنم. این فقط کرباسچی و و مرعشی نیستند که بیبرنامگی، بیهدفی، بیارادگی، بیمسئولیتی و بیعملی رهبری اصلاحات بالاخص جناب خاتمی آنها را بالمره ناامید و به آخر خط رسانیده است. اما بایستی از این عزیزان پرسید که آیا خروج از اصلاحات راه درستی است؟»
اما با راه افتادن این جو رسانهای غلامحسین کرباسچی، دبیر کل حزب کارگزاران و محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی این حزب در گفتوگو با ایرنا توضیح دادند که چرا عبور از خاتمی و خبر خروج کارگزاران از جبهه اصلاحات یک بحث انحرافی است و در شرایطی که کارگزاران مقدم بر جریانی که به اسم اصلاحات شکل گرفت وجود داشته، اساسا دوگانه اصلاحطلبی-کارگزارانی دوگانه غلطی است.
منبع: روزنامه سازندگی