سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
همانطور که رئیسجمهور به درستی در سخنان اخیرش اشاره کرده است چالش عمده و مهم کشور ما درحالحاضر تعیین استراتژی تعامل یا تقابل با دنیاست. به نظر میرسد که امروز به نقطهای رسیدهایم که بعد از 40 سال باید بالاخره یک طرف این ماجرا قرار بگیریم؛ میخواهیم طناب رابطه با دنیا را پاره کنیم یا میخواهیم خود را جزئی از این نظام بینالملل تعریف کنیم و اقتضائات آن را بپذیریم؟ چالشها در این زمینه بسیار است.
1 نزدیک به دو سال از زمان ارائه لوایح مرتبط با FATF از سوی دولت میگذرد؛ چیزی حدود ده سال نیز، با احتساب تلاشهایی که از زمان دولت محمود احمدینژاد برای پیوستن ایران به FATF شده میگذرد که ایران تلاشهای خود برای خروج از لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی را آغاز کرده است؛ اما هنوز در بر همان پاشنه ده سال پیش میچرخد. به واقع چند سال دیگر زمان لازم است تا ایران مسائل بینالمللی خود را با دنیا حل و فصل کند؟ امروز میبینیم که با پافشاری عدهای سرنوشت لوایح پالرمو و CFTنامعلوم است و ایران با اولتیماتوم جدید FATF در آستانه قرار گرفتن در لیست سیاه این سازمان بینالمللی است. همان عدهای که هیچ وقت در این 40 سال مسئولیت تصمیمات و رفتارهای خود را نپذیرفتهاند و اتفاقا کمتر نامی از آنها بر روی صحنه مطرح است. امروز از زبان همانها میشنویم که چون درحالحاضر تحریم هستیم قرار گرفتن ایران در لیست سیاه چیزی را برای ما تغییر نمیدهد و شرایط بدتر نخواهد شد. یا میگویند با وجود تحریمها پیوستن به FATF هزینهها را برای ما افزایش میدهد. خب اگر یک عده فکر میکنند ما مادامالعمر قرار است تحریم باشیم و در حقیقت قصد داریم به عنوان یک جزیره دورافتاده از دنیا زندگی کنیم تکلیف را روشن کنند. اگر این افراد تصمیمگیرنده هستند باید راهحل هم پیدا کنند و بگویند ما در این دنیا باید چگونه زندگی کنیم؟ چگونه رفتار کنیم؟ مراودات ما با دنیا چگونه باشد؟ معیشت مردم ما چگونه تامین شود؟ امکاناتی که برای مردم میخواهیم فراهم کنیم از کجا و چگونه باید بیاوریم؟
2 نکته این است که اگر نخواهیم با سازمانهایی که در دنیا وجود دارند مراوده کنیم به اعتقاد من بهتر است اصلا از سازمان ملل متحد بیرون بیاییم! چراکه در سازمان ملل متحد اسرائیل هم حضور دارد، آمریکا و انگلیس و برخی دیگر از کشورها هم که از حق وتو در شورای امنیت برخوردارند و از آن علیه ایران هم استفاده میکنند حضور دارند. حتی کشورهایی مانند چین و روسیه که با ایران اظهار همکاری و دوستی دارند اما در جریان آن قطعنامههای ششگانه علیه ما رای دادند و یا حداقل آنها را مسکوت گذاشتند و وتو نکردند هم حضور دارند. به هرحال نمیتوانیم فراموش کنیم وقتی در شورای امنیت کشوری تصمیمی را وتو نمیکند یعنی نسبت به اجرای آن رضایت دارد؛ و چین و روسیه دستکم شش بار در این موضع قرار گرفتهاند. خب چرا از کنار این موضوع میگذریم و در صدد جبران این کار آنها بر نمیآییم؟!
3 به اعتقاد من ما ابتدا باید تکلیفمان را با این موضوع روشن کنیم که آیا میخواهیم در سازمان ملل جایی که چهار صندلی آن طرفتر نماینده کشور اسرائیل مینشیند، بنشینیم یا خیر. به هرحال نمیتوان استاندارد دوگانه داشت. امروز میبینیم در میادین ورزشی میگویند ما نباید با اسرائیلیها مبارزه کنیم و بنابراین در مجامع عمومی هم ورزشکاران ما با آنها رقابت نمیکنند. حتی شناکاران ما در مسابقات بینالمللی اگر در خط شنا یک اسرائیلی باشد نمیایستند و از انجام شنا انصراف میدهند. خب چرا در سازمان ملل هم در ردیف آنها مینشینیم؟ به هرحال از آنجا که در انگلیسی حروف اول نام اسرائیل(IS) و ایران (IR) به هم نزدیک است صندلی اسرائیل در سازمان ملل به ایران خیلی نزدیک بهم است. اصولا چرا همچنان در مجمعی که هم اسرائیل و هم آمریکا عضو هستند و با لابیها و قدرتنماییهایی که میکنند بر آن حاکمیت دارند حضور داریم؟ جز برای تامین مناف عمان است؟ بنابراین باید تکلیفمان را روشن کنیم که آیا ما میخواهیم جدا از دنیا زندگی کنیم و هیچ همکاری با کشورهای دیگر دنیا نداشته باشیم یا میخواهیم مراوداتی در دنیا داشته باشیم از جمله مراودات بانکی.
4 من هم مانند بسیاری از دلواپسان هیچ دوست ندارم با کشورهایی ارتباط داشته باشیم که ما را محدود میکنند. اما ما بالاخره به نوعی محدود شدیم و متاسفانه در مواردی به نوعی هم تسلیم شدیم. مثلا ما مدتها میگفتیم خانمها وارد استادیوم نشوند اما وقتی فیفا ایران را تحت فشار گذاشت که تحریم میکند، تسلیم شدیم و خانمها وارد استادیوم شدند. درحالیکه اصلا ورود خانمها به استادیوم مثل ورود خانمها به رستوران یا به خیابان است. در خیابان هم خانمها و آقایان ممکن است با هم برخورد کنند همانطور که در اتوبوس یا هر مکان عمومی دیگری ممکن است اختلافی پیش بیاید و مردها بهم ناسزا بگویند و خانمها هم بشنوند. استادیوم هم مانند خیابان و مترو و اتوبوسی است که همه سوار میشوند و ممکن است روزانه تجاربی را از سر بگذرانند. اما ما با بدسلیقگی تصمیماتی اتخاذ میکنیم که وقتی به خاطر آنها در معرض فشار قرار میگیریم مجبور میشویم کوتاه بیاییم. آن وقت میگوییم چشم حرفتان را قبول میکنیم تا مثلا فوتبال ما تحریم نشود. چون اگر تن به این کار ندهیم همانطور که الان جودوی ایران تحریم شده است، فوتبالمان تحریم میشود و همینطور دیگر رشتههای ورزشیمان هم تحریم میشود و باید هزینهاش را بدهیم.
5 بنابراین باید درباره استراتژی ارتباطات کشورمان را با خارج یک بار بالاخره به طور جدی بنشینیم و بحث کنیم که آیا ما میخواهیم با کشورها و سازمانهای دیگر مرتبط باشیم و یا میخواهیم خط ارتباط یمان را با تمام بانکهای دنیا قطع کنیم؟ آیا ما دوست داریم همیشه تحریم باشیم و زندگیمان را بر اساس تحریم تنظیم کنیم؟ این هم ممکن است یک راه باشد. اما دیگر نباید بگوییم سرمایهگذاری خارجی وارد ایران شود. ما السی باز کنیم برای خرید تجهیزات به خارج و در داخل هم فسادهای عجیب پیدا شود. مانند ارزهای 4200 تومانی که در اختیار افرادی قرار دادند تا اجناس مشخصی را وارد کنند اما آنها پول را به صرافی دادند و معلوم هم نیست چقدر از قبل آن فسادهای عجیب و غریب درآمده است. باید بپذیریم که در این شرایط ممکن است فساد بسیار بزرگی در مراودات غیربانکی شکل بگیرد. به علاوه اینکه همین مراودات غیربانکی هم کمکم محدود میشود. یعنی ممکن است دیگر بانکهای خارج به ما دلار نقد ندهند.
6 بنابراین به نظر من باید عضو FATF بشویم چرا که باید با سازمانهای بینالمللی مراوده داشته باشیم. ما نباید از مراوده با کشورها بترسیم. البته که در دنیا دوگانه عمل میکنند. عربستان سعودی که این همه به تروریستها کمک کرده چون به تروریستهای تحت حمایت آمریکا و اسرائیل کمک کرده متهم به پولشویی و حمایت از تروریسم نمیشود. این بهانهها وجود دارد و همه کشورها در زمینههای مختلف درگیر این گونه استاندارهای دوگانه هستند. همین الان ترکیه به کردهای سوریه حمله کرده اما خیلیها به دلیل منافعشان موضوع را مسکوت گذاشتهاند. تقریبا همه در دنیا دوگانه عمل میکنند. FATF و سازمانهای بینالمللی هم ممکن است دوگانه عمل کنند. اما این نباید مانع از این شود که ما خودمان را محدود کنیم و از همه دنیا ببریم. ما باید با دنیا تعامل داشته باشیم. چراکه آنقدر امکانات و توانایی داریم تا در تعاملات با دنیا سود ببریم. ما در عدم تعامل زیانهایی بسیار فاحش خواهیم داشت. تعامل هم غیر از تسلیم است و این دو با هم فرق دارند. به اعتقاد من عدم تعامل به تسلیم میانجامد ولی تعامل به یک نوع کشمکش دائمی بدل میشود که در آنجا میتوانیم سود خودمان را داشته باشیم.
7 بنابراین به اعتقاد من هر نوع تندروی از نوع آقای قذافی و صدام، سرنوشت محتوم آنها را در پی خواهد داشت. درحالیکه جمهوری اسلامی در این چهل سال عاقلانه عمل کرده است. درست است که مواضع ایران خوشایند خیلی از خارجیها نیست اما در حقیقت توانستیم با تلاشهای دستگاه دیپلماسی به خصوص در دوره آقای روحانی و آقای ظریف خیلی عاقلانه در دنیا عمل کرده و منافع آن را هم نصیب خودمان کنیم. به هر حال ما در برابر زیادهخواهیهای آمریکا مقاومت میکنیم اما این دلیل نمیشود که طناب تعامل با دنیا را ببریم. ما باید تعامل داشته باشیم منتها معنای تعامل این نیست که همه نتایج برای ما مثبت و خوب خواهد بود. برعکس عدم تعامل و بریدن از دنیا موجب بروز فساد و در نهایت تسلیم میشود. ما مقاومت و کشمکش و تعامل دائمی را باید به عدم تعامل و تسلیم نهایی ترجیح بدهیم.
منبع: روزنامه سازندگی