احمد نقیب زاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
ابتدای هفته جاری خبر کشته شدن البغدادی برای بار سوم منتشر شد. پیش از آن یک بار روسیه و یک بار آمريکا مدعي شده بودند که البغدادی را زخمي و از بین بردهاند، اما این ادعاها تایید نشد تا این که روز شنبه کاخ سفید به طور رسمی اعلام كرد كه در عملياتی توانسته مختصات ابوبكر البغدادی را ردیابی کرده و در ادلب سوريه او را شناسایی و هدف قرار دهد. پس از آن گزارش شد که در تعقيب و گريز بین البغدادی و نيروهای آمر كيا، البغدادی خود را منفجر كرده است. بعد از آن نیز مسئله آزمایش دیانای برای تاکید بر قطعیت مرگ شخص رهبر داعش طرح شد. مقامات کاخ سفید و مسئولان امنیتی آمریکا پس از آن اعلام کردند که جسد البغدادی به دريا انداخته شده است.
سرنوشتی مشابه آنچه در مورد «اسامه بنلادن» عنوان میشود. مرگ ابوبکر البغدادی فارغ از تمامی رویکردهای تبلیغاتی یک سوال مهم را در ذهن ایجاد میکند؛ آیا داعش بعد از البغدادی با توان قبلی به کار ادامه میدهد؟ برای پاسخ به این سوال باید به جزئیات وضعیت فعلی گروه موسوم به «دولت اسلامی عراق و شام» در منطقه و وضعیت و شیوه دستگیری البغدادی و وضعیتی که این دست از گروهها پس از مرگ رهبران خود پیدا کردهاند، دقت کرد. گروههای ایدئولوژیکیای که بیش از آن که بر مبنای رهبری کار را پیش ببرند، منابع مالی و انگیزههای رادیکال اعتقادی دارند. بنابراین پاسخ به سوال روشن است؛ داعش ضعیف شده و این ضربه نیز ممکن است تا اندازهای روند تضعیف این گروه را تسریع بخشد، اما مرگ البغدادی مرگ داعش نیست. کمااینکه مرگ ملاعمر و بن لادن نیز پایان القاعده نبود، اگرچه ممکن است داعش برای حفظ ظاهر در روزهای آتی ضربات محکم و فعالیت جهشی نیز از خود نشان بدهد تا یادآوری کند که کماکان زنده و پویا است. در نگاه کلانتر همان طور که در زمان حمله ترکیه به کردهای سوریه نیز مطرح شد، داعش شانس تنفس دوبارهای زیر سایه این تصمیم اردوغان گرفت. حمله بیموقع و بیمنطق ترکیه به کردهای سوریه که درگیر مبارزه با داعش و ساماندهی و حفاظت از زندانیان آنها بودند، جایگاه کردها را در این نبرد متزلزل کرد و شانس دوبارهای به اعضای داعش برای فرار از اردوگاهها و نیروگیری و احیاء داشت. در این شرایط داعش اگرچه ضعیف شده و با مرگ البغدادی ضربه فکری نیز خورده است، اما از بین نرفته و با رهبری جدید که برای خود تعیین میکند، میتواند یارگیری داشته باشد، به خصوص که تنش تازهای که ترکیه به پا کرد، فرصت مناسبی برای احیاء نیروی داعش است.
داعش با پایان زندگی البغدادی و با این پایان خونین، به آخر خط نخواهد رسید و از آنجایی که فروپاشی القاعده مادر به ظهور دو گروه خونریز و خشنتر مانند جبهه النصره و داعش منجر شد، بعید نمیدانیم که همین مسئله در ماهها و سالهای آتی نیز تکرار شود، بهویژه اینکه بستر مناسب برای این اتفاق در عراق، سوریه، یمن، افغانستان و لیبی همچنان فراهم است.
کشتن ابوبکر البغدادی پایان تفکر داعش و تمایل خفته داعشگری در منطقه نیست. داعش، تفکر داعشی، رویکردهای خشونتآمیز با حمایت برخی از بازیگران منطقهای و غربی بالاخص آمریکا همچنان باقی است. مرگ البغدادی او را تبدیل به مفهومی روانی و فکری در بین اعضاء این گروه کرده و داعش در آینده با چه شکل و نامی مجددا قابلیت ظهور دارد. البغدادی در مقایسه با تاثیرگذاری روانی «بنلادن» حرفی برای زدن نداشت و از اساس داعش بر محوریت رهبری نمیچرخید. در تمامی سالهای اخیر تعداد ویدئوهایی که از او منتشر شد، به تعداد انگشتان یک دست نیز نمیرسید؛ بنابراین بحران رهبری در انتظار داعش نخواهد بود، کمااینکه تا پیش از این نیز این رهبران و فرماندهان ردههای میانی بودند که بیشتر نامشان بر سر زبانها بود و مدیریت نیروهای دیگر داعش را در دست داشتند. البغدادی تنها دکوری از رای ساختار سازمانی این گروه بود که اگرچه مرگ او میتواند دستاوردی تبلیغاتی برای دونالد ترامپ تلقی شود، اما برای داعش مرگ یک اسطوره است و نه بیشتر. داعش با اسطورهها پیش نرفته و نمیرود و اگر بتواند حیات ضعیف خود را در منطقه احیاء کند -که احیاء آن نیازمند شرایط منطقهای و حمایت بازیگران غربی است - نیازی به رهبری شخص البغدادی یا هر رهبر نمایشی دیگر ندارد.
منبع: روزنامه سازندگی