فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
در 4 دهه عمر جمهوری اسامی شعار اصلی انقلاب را حمایت از مستضعفین معرفی کردهایم.40سال شعار اصلی انقلاب اسلامی را، حمایت از محرومین و مستضعفین و اقشار آسیبپذیر قرار دادیم اما جای تاسف است 40 سال بعد از انقلاب مشخص شده است که بودجه اصلی کشور در چه راههایی هزینه شده، راههایی که منجر به جامعهای محروم با طبقات بزرگ مستضعف شده است، طبقه نیازمندی که به وضعیت معیشتی خود اعتراض دارد و به واقع این اعتراض به حق و به جا است. اگر ریشهیابی درستی از عوامل نارضایتی مردم- به خصوص در شهرهایی که در اعتراضات اخیر در آبانماه در اعتراض به وضعیت معیشتی خود در شرایط فعلی و نگرانی از آینده زندگی خود زیر سایه افزایش قیمت بنزین به خیابانها آمدند- و فاصله عمیق بین مردم و حاکمیت انجام شود متوجه میشویم که طبقه نیازمند رشد قابل توجهی داشته و این موضوع به صورت صریح و روشن و بدون تعارف در تعارض با روح انقلاب اسلامی است.
اگر به زندگی مردمی که در حاشیه شهرها و استانهای مرزی و شهرستانهای کوچک زندگی میکنند، نگاهی هرچند گذرا داشته باشیم متوجه عمق محرومیتها و مشکلات اقتصادی آنها میشویم.
روی صحبتم با نمایندگان مجلس است که در این حال و احوال اقتصادی مردم، یکبار برای همیشه مردانگی به خرج دهند و استقلال رای داشته باشند و مقابل تبعیض ناروایی که در بودجه دیده میشود، بایستند. دوره نمایندگی نمایندگان مجلس دهم رو به اتمام است و ممکن است مجددا راهی بهارستان بشوند و یا خیر اما باید جایی در این برهه زمانی احساس مسئولیت کنند و از مردمی که امیدوارانه به آنها رای دادند، با شهامت برای احقاق حقوق مردم محروم بایستند.
بودجهای که امسال آقای رئیسجمهور با عنوان ایستادگی و استقامت به مجلس تحویل دادند، اسم آن پیام روشنی برای وضعیت اقتصادی سال آتی دارد. دولت با این نامگذاری تاکید کرده است که سال سخت اقتصادی در پیش است که البته این پیشبینی بیربط و دور از تصور نیست و داستان و پیشبینی سختی اقتصادی برای سال آینده رویکردی مبتنی بر واقعنگری است.
لازم است تاکید کنم که مردم ما هرگز از مسئله سختی هراسی به خود راه ندادهاند، همان مردمی که در 8 سال دفاع مقدس در سختترین شرایط اقتصادی تلاش کردند و جوانهایشان را به جبهه فرستادند و از این کشور و نظام با غیرت و توانمندی و بدون هیچ اعتراضی به دولت،دفاع کردند؛ آنچه مردم را دلزده و خسته کرده است مسئله بیعدالتی است به این معنی که مردم دیگر نمیخواهند ریاضت اقتصادی را آنها تحمل کنند و نهادهایی که با عناوین بودجه فرهنگی و یا هر عنوان دیگری از دولت بودجه میگیرند در کمال دست و دلبازی بودجه دریافت میکنند، به هیچکس هم پاسخگو نیستند و هرگز کسی متوجه نمیشود میلیارد میلیارد بودجهای که این دستگاهها دریافت میکنند، در کجا هزینه میشود و نتیجه و خروجی آن چه بوده است.
در حال حاضر کشور درگیر دهها ستاد مختلف فرهنگی است که بودجه دولتی با ارقام قابل توجهی دریافت میکنند، این موضوع از ستاد ائمه جمعه تا سازمان تبلیغات اسلامی شامل میشود.
آیا زمان آن نرسیده است که به صورت روشن و شفاف برای مردم توضیح داده شود که خروجی این دستگاهها و ستادها و شوراهای هماهنگی چه بوده است. هیچکس منکر اهمیت کار فرهنگی این دستگاهها نیست اما سوال از خروجی و نتیجهای که این دستگاهها با دریافت بودجههای دولتی قابل توجه دارند، حق مردم است. آیا این نهادها در عمر فعالیت خود تاثیرگذاری کافی و مناسب برای دیندار کردن نسل جوان داشتهاند؟ آیا به عنوان نهادهای متولی فرهنگی جامعه را به سمت جامعه اسلامی راستین سوق دادهاند؟ در شرایط فعلی ستاد اقامه نماز، سازمان تبلیغات اسامی، موسسه پژوهشی آثار امام خمینی )ره( و.... را در بودجه کشور داریم،اما میزان تاثیرگذاری آنها در ارتقاء و رشد اخلاق اسامی و فرهنگ اجتماعی روشن نیست، از اساس لازم نیست این نهادها درباره خروجی خود به احزاب هم پاسخگو باشند اما حداقل پاسخگویی کافی را داشته باشند تا مشخص شود به چه میزان تاثیرگذار هستند و باید به چه میزان بودجه بگیرند.
در یک نمونه ساده، در شرایطی که بودجه دولت بر اساس ریاضت اقتصادی تنظیم و تدوین شده است، صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که رسانه ملی است – بماند که در اختیار جناح و گروه خاص سیاسی است- در این سال مطابق معمول بودجهای غیرمعمول دریافت کرده است.
در سالی که تا این اندازه پیشبینی شرایط سخت اقتصادی میشود لازم است همه کانالهای متعدد بیکیفیت و بیمحتوای صداوسیما که بعضا تنها مردم را به سمت ماهوارهها فراری میدهند، پابرجا بوده و فعالیت کنند؟ من تصور میکنم نیمی از بودجه صداوسیما در شرایط ریاضت اقتصادی باید کاهش یابد و نیمی از کانالها هم تعطیل شود چراکه صداوسیما با چند عدد کانال با محتوای باکیفیت هم میتواند مردم ر ا نزدیک به حاکمیت نگه داریم.
به دلیل این که مطابق با تعریف شغلی با سازمان بهزیستی در تماس هستم آمارهای زیر را به صورت مستند در اختیار دارم و ارائه میدهم. سازمان بهزیستی کشور که تمامی معلولین جامعه معتادان، خانوادههای بیسرپرست، زنان بیسرپرست، افراد درگیر با اختلالات روحی و... را تحت پوشش دارد، باید مورد بیشترین توجه در بودجه سال جاری قرار میگرفت اما این اتفاق رخ نداده است. مثال روشن این موضوع کمک هزینه مهدکودک مخصوص نگهداری کودکان معلول است که 11 درصد کاهش داشته است.
بودجه تغذیه کودکان معلول نیز با همین رقم کاهش داشته است، غربالگری معلولیتهای شنوایی و بینایی که کمک میکند کودکان درگیر با این مشکل در آینده به کر و لالهای مطلق تبدیل نشوند منفی 19 درصد کاهش یافته است.
در شرایطی سازمان بهزیستی کشور با این ارقام بودجهای در بودجه سال 99 روبهرو شده است که در شرایط فعلی نیز امکان ارائه خدمات مناسبی از قبیل ویلچر و خدمات توانبخشی کافی را به دلیل مشکلات بودجهای ندارد.
در شرایطی که در بودجه 99 توانبخشی 8 میلیارد تومان در نظر / دانشآموزان استثنایی 4 گرفته شده است، بودجه امور فرهنگی بسیج 226 میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
بسیج جایگاه رفیعی در جامعه اسلامی ما دارد و همین بسیج بود که در 8 سال دفاع مقدس تلاش کردند اما آیا این تخصیص منطقی است؟ نگاه مدیریتی عدالتمحور مولا علی بودجه را برای سیرکردن یتیمان و بچههای معلول هزینه میکند یا برای چاپ تراکت و برگزاری سمینارهای متعدد و جشنوارههای فرهنگی؟ آیا شکم گرسنه را برمیتابد؟ مادامی که محرومیت در مناطق محروم باقی باشد آنها پیامهای فرهنگی را درک نمیکنند.
در بودجه 99 ستاد امر به معروف و نهی از منکر 5 افزایش بودجه / 110 درصد و حوزه علمیه 8 داشته است اما بودجه بچههای معلول کاهش داشته است. مثال دیگر جامعةالمصطفی است 1 افزایش بودجه / که در بودجه سال 99 حدود 3 داشته است و رقم بودجه آن دو برابر بودجه پایش و کاهش آلودگی هوا است.
در شرایطی که در کشوری زندگی میکنیم که به دلیل سوخت نامناسب یا عدم پراکندگی صحیح جغرافیایی کارخانههای تولیدکننده آلاینده در شرایط بحرانی هستیم و در تهران 4 تا 5هزار نفر در اثر آلودگی هوا فوت میکنند- این آمار از آمار مرگهایی که به دلیل سرطان و بیمارهایی ناشی از آلودگی هوا ایجاد میشود، مجزا است- با چه منطقی برای بودجه پایش و کاهش آلودگی هوا تدبیر نمیکنیم. پایش آلایندهها 201 میلیارد هزینه دارد در حالی که حمایت از حوزه علمیه برادران 30 میلیارد هزینه دارد. ارتقاء سلامت دانشآموزان 137 میلیارد بودجه میگیرد؛ با این رقم باید کل دانشآموزان سراسر کشور را از فقر تغذیه، سوءتغذیه، دهان و دندان و اختلالات رشد نجات دهیم اما حوزه علیمه خواهران 184 میلیارد بودجه دارد.
برای تجهیز مدارس 28 میلیارد هزینه میکنیم؛ همان مدارسی که زیر سایه عدم تجهیز مناسب بچهها با بخاریهای نفتی در آن درس میخوانند، میسوزند و از بین میروند. این مسائل بیعدالتی است و ما باید به مردم پاسخگو باشیم.
جامعه امروز ما درگیر معضلات اجتماعی است و اعتیاد نیازمند توجه است اما در بودجه برای بازتوانی معتادان کشور 42 میلیارد هزینه میکنیم؟ برای اشتغال و حمایت از زندانیان آزاد شده 32 میلیارد تومان هزینه میکنیم تا دوباره به سمت خلاف نروند و از خانوادههایشان حمایت شود اما برای حق بیمه طلاب غیرشاغل و خانوادههایشان 395 میلیارد تومان هزینه میکنیم، چگونه با این ارقام برای رصد و کنترل آسیبهای اجتماعی سراسر کشور 10 میلیارد تومان هزینه در نظر میگیریم، بودجه 8 میلیاردی برای توانبخشی دانشآموزان استثنایی محاسبه میکنیم.
با چه منطقی در بودجه 99 بنیاد بیماریهای خاص که از بیماران هموفیلی، تالاسمی ، اماس و... حمایت میکند، یک سوم جامعةالمصطفی بودجه میگیرد و بیمارستانهای مناطق محروم یک سیزدهم این نهاد بودجه میگیرند؛ بیمارستانهایی که با بارندگی غرق آب میشود و مرگ بیمار را با سیستم ناامن برق خود رقم میزند.
جامعةالمصطفی 80 برابر بودجه بیابانزدایی اعتبار میگیرد و مردم جنوب کشور با طوفانهای شن دست و پنجه نرم میکنند.عدالت اسلامی اجازه نمیدهد این تشکل 92 برابر بودجه حمایت از دانشآموزان ابتدایی مناطق محروم را بگیرد؛ دانشآموزانی که در کپر درس میخوانند.
ترویج آرمان انقلاب اسلامی نیازمند رفع فقر در جامعه اسلامی است. زمان آن رسیده است تا مردم صدای عدالت را بشنوند و صدای خودشان نیز شنیده شود، نمایندگان مجلس با تغییر این ارقام در بودجه 99 نشان دهند که نماینده مردم هستند و پای حقوق مردم بایستند. اگر سال آتی، سال ریاضت اقتصادی است باید این ریاضت برای همه باشد.
منبع: روزنامه سازندگی