فرزانه ترکان، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
آنچه از ابتدای شیوع ویروس کرونا از جانب چین و سایر نهادهای بینالمللی از جمله سازمان بهداشت جهانی درباره این بیماری گفته شد، با آنچه امروز در جامعه درباره همهگیری، شیوع، سرایت و مرگ ومیر این بیماری میبینیم، متفاوت بوده است. این که تصور بر این بود که میزان مرگ و میر به این شدت نباشد؛ یا اینکه احتمال مرگ و میر در افراد با سنین بالا یا دارای بیماریهای زمینهای یا دارای ضعف سیستم ایمنی مطرح بود؛ و این که شدت شیوع و فاصله پرخطر بین افراد برای ابتلاء از فرد بیمار چه اندازه بوده است، همه و همه در چارچوب تجربیات اعلامشده مطرح میشد؛ در حالیکه تجربه عملی متفاوت بود؛ از میزان شیوع تا آمار مرگ و میر، متفاوت از تصویری بود که در ابتدای امر ترسیم شده بود.
حالا با تجربه عملی برخورد کادر پزشکی با این بیماری، این اطلاعات زیر سوال رفته و تظاهرات بیماری فراتر از چیزی بود که در ابتدا گزارش و ثبت و به عنوان اطلاعات از جانب چین و دیگر نهادهای پزشکی اعلام شد. شاید به همین دلیل بود که دولت در ابتدای امر این موضوع را به اندازه کافی جدی نگرفت و بر اساس اطلاعات موجود تصور میکرد از این بحران به راحتی گذر میکند. همین مسئله باعث شیوع هر چه بیشتر بیماری و اتفاقات تلخی که امروز در جامعه با آن روبهرو هستیم، شد. بر اساس این پیشزمینه غلط اعلامی از خارج از کشور، باید مدتی از وقوع بیماری میگذشت تا کادر درمانی خودمان نتایج علمی را در اختیار دولت قرار دهند و میزان واقعی مرگ و میر و البته شیوع مورد بررسی قرار بگیرد. این دستاورد که در اثر مواجهه مستقیم با بیماری به دست آمد، زمان برد؛ زمانی که تلفات انسانی از مردم و کادر درمانی را در پی داشت. در این که دولت در تصمیمگیری و باور به اینکه با یک شرایط بحرانی روبهرو است، تاخیر کرد، شکی نیست. کوتاهی دولت در اعمال قرنطینه غیرقابلانکار است. اگر شرایط قرنطینه در سطح و اندازهای که از هفته دوم تعطیلات نوروز اجرا شد، از اواخر اسفند اعمال شده بود، به طور قطع میزان مرگومیر و شیوع بیماری بسیار کمتری داشتیم. این که تنها از مردم بخواهیم در خانه بمانند و اعمال قانونی صورت نگیرد، کافی نبود. تخلف همیشه وجود دارد؛ کما این که در تمامی کشورهای دنیا برای تردد مردم در شرایط قرنطینه جریمههای سنگین تعیین میشود.
عدم شناخت کافی مردم از بیماری و سفرهای متعدد نوروزی باعث شیوع زیاد بیماری شد. دولت باید حداقل 10 روز جلوتر از زمانی که اعمال قرنطینه کرد، این تصمیم را به مرحله اجرا میرساند. تردد بین شهرها در شرایطی ممنوع و تحت شرایط قرنطینه اعمال شد که بسیاری از سفرها صورت گرفته بود و افراد ناقل بسیار زیادی بین شهرها جابهجا شده بودند. این تاخیر به ضرر همه تمام شد.
تعطیلات نوروزی فرصت بسیار مناسبی برای این مسئله بود تا هم کمترین ضربه اقتصادی به اقشار کارگر و روزمزد و کمدرآمد جامعه وارد شود و هم قرنطینه عمومی بتواند زنجیره انتقال را قطع یا حداقل با دستانداز مواجه کند. دولت میتوانست این کار را از هفته نهایی اسفند آغاز کند، اما کوتاهی شد و تصمیمگیرندگان اصلی در این زمینه دیر اقدام کردند.
اعمال محدودیت سفرهای غیرضرور بینشهری، ایجاد محدودیت در برگزاری مراسماتی همچون عزا و غیره و همچنین تقلیل کارکنان ادارات تا یکسوم از جمله مواردی بود که باید بسیار زودتر از زمانی که اعمال شد، در دستور کار قرار میگرفت.
تجربه ووهان نشان میدهد قرنطینه بهموقع تا چه اندازه میتواند از بزرگتر شدن بحران جلوگیری کند. مهمترین فایده قرنطینه شهر ووهان، بهعنوان کانون شیوع بیماری، توقف و کاهش شیب تند افزایش مبتلایان بود؛ به گونهای که تعداد مبتلایان از روزی بیش از ۷۰۰ نفر به روزی کمتر از ۲۰ نفر رسید و بعد از 11 ماه قرنطینه پایانیافته اعلام شد. این در صورتی بود که برخی کارشناسان چنین وضعیتی را حداقل بعد از گذشت چند ماه قابل پیشبینی میدانستند. به عبارت دیگر، چین توانست از طریق اقدامات
قرنطینهای که تدبیر کرد، تنها با گذشت یک ماه به وضعیت موردنظر برسد. البته در شرایط فعلی نیز در چین درباره بازگشایی مراکز عمومی تردیدهایی حس میشود، چرا که معتقدند هنوز خطر موج دوم شیوع کرونا باقی است.
جای تاسف بسیار که باید اذعان کنیم که میزان ابتلا و مرگ و میر ناشی از کرونا، همچنان در داخل ایران بالاست و این در حالی است که در سه هفته اول فروردین، به علت تعطیلات، ممنوعیتهای ایجاد شده برای فعالیت صنوف، کاهش تعداد کارمندان در ادارات و محدودیتهای تردد، میزان ارتباطات انسانی بسیار کمتر از حالت عادی بوده است و در این شرایط که فعالیتهای روزانه اجتماعی از سر گرفته شده، درباره آمارهای آینده نگرانیهای جدی وجود دارد.
در حال حاضر نکته مثبت ما در قیاس با کشورهای دیگر، نحوه کار فداکارانه و جدی کادر پزشکی است. سیستم درمان ما بسیار قوی است.
جامعه پزشکی در صحنه باقی مانده است و تلاش آنها در راستای اجرای روشهای درمانی که حتی برخی اوقات حدس زده میشد که برای بهبود بیمار تاثیر مثبت دارد، قابل ستایش است. اتفاقی که در برخی از کشورها از جانب کادر پزشکی آنها رخ نمیدهد؛ کما این که شاهد بودیم در بسیاری از کشورها افرد مسن درگیر بیماری از لیست درمان خارج شده و درمان آنه جدی گرفته نمیشود و در قبال افراد مبتلای جوان نیز تنها اقدامات حمایتی در زمان بستری در بیمارستان انجام میشود. این در حالی است که مسئله و اولویت جامعه پزشکی در ایران «درمان» بوده و در بسیاری از موارد نیز موفق بودهاند.
اتفاقی که اخیرا این روزها در آمریکا در قالب «پلاسما فرزیس Plasmapheresis » به معنی تزریق پلاسمای فرد بهبودیافته به فرد بیمار، به عنوان روش درمانی به کار برده میشود، پیش از این در ایران استفاده شد و تجربه مثبتی بود. از این حیث آمریکا نمیتواند این روش را به عنوان ابداع درمانی خود در بیماری کرونا، مطرح کند. یک ماه قبل پزشکان ایرانی این کار را در بیمارستانها شروع کردند و درصد موفقیت این روش درمانی و بهبود بیمار تحت چارچوب این روش قابل توجه و بررسی بوده است. البته برای ثبت این روش و راهکار نیازمند بررسیهای بالینی بیشتری هستیم. این شیوه از کمیته اخلاق و معاونت پژوهشی وزارت بهداشت مجوز گرفته است و این فرضیهها در مرحله تحقیقات قرار دارد. حمایت سیستم درمانی کشور و قدرت کادر درمان اتفاق بسیار مثبتی در مقایسه با برخی آمارها در کشورهای دیگر که درگیر این بحران هستند، بوده و آمار مرگ ومیر آنها این مسئله را به خوبی تایید میکند. بهحق باید از وزیر بهداشت و کادر درمانی تشکر ویژه داشت و در مورد آنها منصف بود. از یاد نبریم که جامعه پزشکی تنها یک بازوی اجرایی در مسئله مبارزه با کروناست. به طور قطع تلاش دکتر زالی و همکارانشان نیز این است که اطلاعات درست و صحیح را به تصمیمگیرندگان اصلی در بحث کرونا برسانند؛ اما این که با توجه به شرایط اقتصادی کشور و محدودیتهای مالی که بر خزانه کشور سایه انداخته، اینکه امکان قرنطینه کامل تا چه اندازه وجود دارد یا اینکه امکان قرنطینه نسبی تا چه مدت زمانی ممکن است، تصمیماتی است که در جایی به جز وزارت بهداشت و مراکز درمانی اتخاذ میشود و تصمیمگیرنده بسیاری از مسائل، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکینیست.
در مقابل این نقطه قوت، ضعف ما همواره «بهداشت پیشگیری» بوده است؛ کما این که در این بحران نیز بهرغم بازوی توانمند کادر درمان، در موضوع اطلاعرسانی و پیشگیری ضعف جدی داشتیم.
هنوز با توجه به آمارهای اپیدمیولوژی، به هیچ وجه نمیتوانیم بگوییم «پیک بیماری کرونا» را در کشور پشت سر گذاشتهایم. هرچند تعداد بیماران در روزهای اخیر کاهش یافته است، اما تاکنون کنترل اپیدمی حاصل نشده و نمیتوانیم ادعا کنیم از پیک بیماری عبور کردهایم. کاهش روند ابتلا هنوز ما را به این نتیجه نرسانده است که ما به پیک بیماری رسیدهایم و شواهد کافی نیز در این زمینه وجود ندارد. از نظر علمی ما هنوز به طور کامل وارد مرحله کنترل بیماری نشدیم و اقداماتی که تاکنون انجام شده، در راستای مدیریت شیوع کرونا بوده است؛ بنابراین نمیتوان گفت که پیک بیماری را پشت سر گذاشتهایم. علاوه بر این، کاهش نسبی تعداد مبتلایان در برخی استانها و افزایش آن در تعدادی دیگر از استانها، شاهد دیگری دال بر عدم کنترل اپیدمی و عدم عبور از پیک بیماری است. طبیعی است که هر چه شهرها بزرگتر باشند طول مدت اپیدمی بیماری نیز طولانیتر خواهد بود. در استان تهران نیز به دلیل جمعیت بالا، رفت و آمدهای زیاد از کل کشور و سایر متغیرها، ما انتظار داریم شیوع بیماری زودتر اتفاق افتاده و دیرتر نیز تمام شود. هنوز منتظر هستیم که با اقدامات صورتگرفته و برنامهریزیهای پیش رو، پیک بیماری را به سلامت گذرانده و به سمت اقدامات نهایی کنترل و ریشهکنی بیماری پیش برویم. آنچه امروز نیازمند توجه به آن هستیم، همین مسئله است که هنوز به مرحله کنترل بیماری کرونا یا به مرحله ثبات ابتلاء به این بیماری نرسیدهایم و اگر پیش از رسیدن به مرحله کنترل بیماری، محدودیتها را کنار بگذاریم، شیوع ویروس کرونا ادامه خواهد یافت و تبعات اقتصادی و سلامتی بیشتری خواهیم داشت.
منبع: روزنامه سازندگی