سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
با استعفاء آقای موسویلاری از شورای عالی اصلاحطلبان بار دیگر مسئله لزوم ترمیم سازوکار فعالیت، استراتژی و نیروهای انسانی این شورا مطرح شد. در کنار این غیرقابل انکار است که اصلاحطلبان باید به موازارت بازبینی سازوکار خود در زمینه شورای عالی به عنوان مرجع تصمیمگیریهای انتخاباتی، به احیاء پایگاه اجتماعی خود نیز همت گمارند. جریان سیاسی اصلاحطلب که همواره محوریت مطالبات مردم را بر عهده داشته، سرمایه اجتماعی خود را به طور محسوسی از دست رفته میبیند و انتخابات مجلس یازدهم نیز زنگ خطری برای این جریان سیاسی بود که اگر میخواهند همچنان به حیات سیاسی ادامه دهند باید دست به بازبینی ساختاری و راهبردی بزنند. در مورد بازنگری و بازبینی در روند و رویه شورای عالی اصلاحطلبان چند نکته قابل طرح و بررسی است: به نظر میرسد شورای عالی هم در زمینه استراتژی و هم در زمینه نیروهای انسانی در جایگاه مدیریتی و تصمیمگیری نیازمند بازبینی و اصلاح است. واقعیت این است که این نیروهای انسانی در حلقههای تصمیمگیری هستند که در مقاطع حساس موضعگیری کرده و سرنوشت و راه و آینده سیاسی یک جریان را رقم میزنند. بنابراین اکتفا تنها به بازبینی در استراتژی شورای عالی برای انتخاباتهای آتی کافی نیست و نحوه مدیریت شورا و البته نیروهای انسانی در جایگاههای تصمیمگیر باید مورد بازبینی قرار بگیرند. تجدیدنظر در نیروهای انسانی به این مفهوم نیست که نیروهای گذشته را کنار بگذاریم و با آنها تعامل نکنیم بلکه باید با آنها نیز تعامل شود اما ورود نیروهای جدید با قدرت ریسک و تصمیمگیری و واقعبینی بیشتر در حال حاضر برای آینده جریان اصلاحات الزامی است. نیروهایی به غیر از تصمیمگیران فعلی در شورای عالی که تحلیل بهتری از اوضاع داشته باشند و راهبردهای مناسبتری را اتخاذ کنند. کسانی که تا به امروز در حلقههای تصمیمگیری بودند و تصمیماتی که گرفتند کارنامه روشنی دارند بنابراین نباید این تغییرات باعث دلخوری یا انشقاق شود. غیرقابل کتمان است که عملکرد شورای عالی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم قابل نقد است. عملکرد این شورا در دوره قبلی انتخابات مجلس منسجمتر بود و آنها تصمیم بهتری گرفتند، در این دوره انفعال جای خود را به قاطعیت در تصمیمگیری داد. در شرایط فعلی کشور، شرکت در انتخابات هم حق و هم وظیفه بود بنابراین طرح مسائلی همانند سکوت سیاسی و عدم معرفی نامزد از جانب اصلاحطلبان نه به نفع کشور و نه به نفع جریان اصلاحات بود با این وجود طرح این موضوع که شورای عالی اصلاحات و جبهههای اصلاحطلب به این علت که در برخی از حوزههای انتخابی کاندیدای مورد نظرشان ردصلاحیت شده امکان معرفی کاندیدا ندارند چندان تصمیم صحیحی به نظر نمیرسید کما این که نتیجه آن نیز نشان داد که تصمیم مثبتی نبوده است. چهار سال گذشته اصلاحطلبان از یک لیست حمایت کردند و رمز پیروزی نیز همین حمایت همهجانبه از یک لیست بود.
تغییر در ساختار شورای عالی اصلاحات باید در جهت کاهش نقش افراد و تقویت جایگاه احزاب در این شورا باشد. مشکل شورای عالی سیاستگذاری نیز این است که همان فقدان احزاب حرفهای قوی در کشور در شورای عالی نیز مشهود است طبیعی است که احزاب نمیتوانند نقش اصلی خود را در برهههای لازم برای تصمیمگیری ایفا کنند. بنابراین نیازمند این هستیم که به سراغ شوراهای سیاستگذاری برویم. از طرف دیگر غلبه نقش افراد بر نقش احزاب در شوراهای سیاستگذاری موجب میشود که این مجموعه نتواند کارکرد مناسب خود را داشته باشد و ضعف افراد به ضعف شورا منتهی شده است. همان اندازه هم که احزاب در شورای عالی حضور دارند با روش و رویه غلط است چراکه حزبی استخواندار باسبقه و تجربه در کنار یک حزب تازهتاسیس و کمجمعیت قرار گرفته و شورای عالی بیش از همه درگیر ویروس احزاب اقماری است. همین مسئله توان و پتانسیل تصمیمگیری در این شورا را با چالش مواجه کرده است. علاوه بر این پارلمان اصلاحات در این شرایط میتواند جایگزین مناسبی برای شورایعالی باشد به شرط آنکه علاوه بر موضعگیریهای لاکن در مواقع ضرور، تنها برای بحث و تصمیمگیری در بازه زمانی انتخابات به صورت جدی وارد عمل شود. در شرایط فعلی جریان اصلاحات باید در ارتباط با انتخابات آتی تدبیر کند نه این که وارد مسائل دیگر حاشیهای شود. هرگونه تغییر سازوکار باید در سال جاری در جهت آمادگی برای انتخابات 1400 صورت بگیرد.
منبع: روزنامه سازندگی