جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
پیش از این صاحب این قلم در دو یادداشت به موضوع نظام حاکم بر جهان پرداخت و از کشورهایی نام برد که به نشاط اجتماعی به عنوان یک مقوله مهم و اساسی نگاه میکنند. یادآوری آن شاید لازم باشد که در هر جامعهای، انسانها برای زندگی بهتر همراه با آسایش و امنیت اجتماعی و سیاسی تلاش مینمایند لیکن تحولات اندیشهای و دیدگاههای سیاسی-اجتماعی در تعدادی از جوامع خصوصا کشورهای جهان سوم نقش تعیینکنندهای در فرآیند توسعه و دموکراتیزاسیون آن جامعه دارد. جامعه توسعهیافته جامعهای با نشاط و جامعه غیرتوسعهای جامعهای آمیخته با عقبماندگی فرهنگی و اجتماعی با یاسهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و هیچ ناامنی بالاتر از ناامنی سیاسی و اجتماعی نیست. اکنون در تلاش هستم به چگونگی نهادینه کردن نشاط اجتماعی بپردازم. برای اینكه بتوانیم نشاط اجتماعی را در جامعه نهادینه كنیم بایستی ارتباط تنگاتنگی بین فرد و اجتماع ایجاد كرد.
راههای افزایش نشاط و شادی به منظور غلبه بر حزن، اندوه و افسردگی را اینچنین میتوان برشمرد. اگر بپذیریم كه: موقعیت یعنی رسیدن به هدفی كه به آن چشم دوختهاید. معنی بردن این است. (هایدن سارجنت، 1372،10)
اُگ ماندینو (Og Mandino) نویسنده كتاب «بزرگترین فروشنده تاریخ» میگوید: «اگر میخواهید وارد بازی شوید، باید قواعدش را بدانید» و یا «من متقاعد شدهام که زندگی در این سیاره فقط یك بازی است، یك بازی كه در هیچ حالتی احتیاج به بازنده ندارد. به اعتقاد من هر كس میتواند از طعم شیرین پیروزی لذت ببرد اما در عین حال اطمینان دارم كه مانند تمام بازیهای دیگر بدون دانستن قواعد نمیتوان به موفقیت در بازی پر رمز و راز زندگی امید بست.»
برای رسیدن به موفقیت بایستی تلاش كرد و برای شادی افزائی جامعه باید یقین و شناخت درستی هم از جامعه، هم از خود و هم از آینده داشت؛ در این صورت است كه میتوان به آینده امیدوار بود.
عوامل موثر در حفظ نشاط اجتماعی
دوازده نکته و عامل موثر در حفظ نشاط اجتماعی موثر است که به ترتیب عبارتند از: عزت نفس و تقویت آن، اهداف والا و تعیین اهداف برای رسیدن به خواستهها، افزونی نگرشهای مثبت، ایجاد انگیزه برای خودشناسی، توجه به ضرورتهای اولیه برای غلبه به خواستههای متنوع، شناخت محدودیتها و درك مناسب از مشكلات و غلبه بر آنها، كوچك شمردن محدودیتها و ناتوانیها در مقابل بهرهبرداری حداكثری از توانمندیها، عبرتآموزی از گذشته و اشتباهات و جبران آنها، بالابردن قدرت ریسکپذیری و پذیرش موقعیتهای سخت، بالابردن تعهد و تلاش برای تحقق آرزوها، پذیرش تغییر در وضع موجود و انتخابپ اصلاحگری تنها راه خروج از جمود و خمودگی و پافشاری بر اندیشههای درست.
بزرگترین و مهمترین نكته در شادمانی و نشاط اجتماعی كه بیش از همه خود را نشان میدهد، یكی عزت نفس است كه البته همراه با اعتماد به نفس است و دیگری پذیرش تغییر. عامل تغییر كلیدیترین واژه در توسعه اجتماعی و توسعه سیاسی است. قرآن مجید میفرماید: ا ﱠن الله لا یغَیِرُّ ما بِقَوٍم حَتَّی یغَیِّروْا ما بِاَنفُسِهِم (سوره رعد، ایه 11) «ما سرنوست هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر آنكه خود آن قوم خواهان آن باشند.» اوضاع زمانی بهتر میشود كه ما بهتر شویم، همه چیز زمانی تغییر مینماید كه ما تغییر كرده باشیم. چگونه بودنِ ماست كه آینده ما را رقم میزند. پافشاری بر اندیشه یك راز بزرگ پیروزی است، پافشاری با سختكوشی و خستگیناپذیری عجین است.
ادیسون میگفت: «من هرگز هیچ كار ارزشمندی را تصادفی انجام ندادم و تمامی اختراعات من نه برحسب تصادف، كه با كار و تلاش خستگیناپذیر به دست آمدند.» (همان،117)
در نشاط اجتماعی سنجش شاخصهها مهمترین اولویت است و بهخاطر همین میزان مقبولیت و رضایتمندی از حكومت شاخصههای علمی دارد كه توانمندی و كارآمدی دولت و حكومت را نشان میدهد. در سنجش میزان شادی و نشاط یا عكس آن نبود شادی و نشاط و غلبه حرمان و افسردگی، احساسات نگرانكنندهای از قبیل اضطراب، دستپاچگی، نگرانی، ترس، هراس ناگهانی، احساس سرنوشت شوم، احساس گرفتگی و فشار روانی، دشواری در تمركز، خیالات هراسانگیز، ترس از مضحكه شدن، ترس از انتقاد، ترس از بیماری جسمی یا مردن (آزمون شدت اضطراب برنز)، نشانههای سنجش برای افسردگی و بیماری فرد است. (دیوید برنز، 65،1381)
صرفنظر از اینكه منشا چنین خصوصیتی چیست، تاثیری كه رفتار افرادی با چنین مشخصهای بر جامعه میگذارد رفتاری بسیار تاسفبرانگیز و حزنآلود است و چنانچه نشانههای فوق در اكثر موارد پاسخی منفی (یعنی ابداً وجود ندارد) به دست بدهد.
درجه اضطراب ناچیز است و بر اساس آن میتوان درجه افسردگی و نشاط جامعه را نیز حدس زد. زیرا افسردگی عزت نفس را هدف قرار میدهد و كاهش میدهد. به دلیل اینكه افسردگی امری تداومی است، افسردهها نمیتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند و اختلال در وظایف اجتماعی ایجاد میكنند. در نهایت باید گفت که یك جامعه افسرده توان تغییر و انجام وظیفه خود را ندارد لذا مسیر توسعهطلبی را نیز طی نمیكند.
منبع: روزنامه سازندگی