سیدمصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
یکی از آفتهای جوامع توسعهنیافته، برخوردهای سیاسی و بدون منطق با رویدادهای مختلف است. نظیر آنچه درباره امضای تفاهمنامه همکاری میان ایران و چین پیش آمده است. متنی که به لحاظ حقوقی یک تفاهمنامه همکاری است اما عدهای به عمد آن را قرارداد معرفی کردهاند و مدعی پنهانکاری دولت درباره آن هستند. به همین دلیل لازم است که قبل از هر چیز یادآوری کرد آنچه به عنوان قرارداد 25 ساله با چین از آن صحبت میشود تنها یک تفاهمنامه همکاری با چشمانداز 25 ساله است که اتفاقا امر رایجی است و بیسابقه هم نیست. من بهخاطر دارم در ایامی که وزیر بودم با آلمان شرقی چنین تفاهمنامهای نوشتیم که در زمینههای مختلف همکاری کنیم و غیراز این هم میتوان صدها مورد امضای تفاهمنامه میان ایران و کشورهای مختلف را مثال زد که هدف آنها ابراز تمایل برای همکاریهای بیشتر میان دولتهای طرفین است.
همچنانکه تفاهمنامه میان ایران و چین در حقیقت یک اظهار تمایل طرفین به همکاری است و هیچکدام از مواد آن نه دقیق است و نه اجرایی. به این ترتیب در هر موردی از موارد همکاری اگر طرفین بخواهند عملیاتی را آغاز کنند باید یک قرارداد خیلی دقیق و مشخص بنویسند و بر اساس آن عمل کنند که طبق قوانین ما این قرارداد باید در مجلس به تصویب برسد. بنابراین تفاهمنامه ایران و چین در حقیقت یک نوع اظهار تمایل و ژست طرفین برای این است که بگویند ما میخواهیم در آینده با هم همکاری کنیم و چیزی بیش از این نیست.
اما اینکه چرا برخی چهرههای سیاسی این تفاهمنامه را قرارداد معرفی کردند و درباره آن به حاشیهسازیهایی پرداختند در واقع به این دلیل است که آنها این امر را دستاویزی برای بیان نگرشهای سیاسی و پیگیری اهداف خودشان میدانند. به هرحال دستکم این موضوع برای مسئولین رده بالای کشور موضوع روشنی است که تفاهمنامه بههیچوجه منطق اجرایی ندارد و جزییات دقیق آن هم مشخص نیست. تفاهمنامه صرفا یک امر کلی است و امضای آن میان دولتها امر رایجی است. انگیزه برخی افراد از حاشیهسازی حول این تفاهمنامه این است که بگویند: «ما را ببینید». به هرحال روشن است که دولت پنهان کاری در این رابطه نداشته و اینها برخی مسائل را بهانهای برای طرح خودشان میدانند.
اما درباره محتوای این تفاهمنامه و اینکه تا چه میزان در این شرایط اقتصادی میتواند راهگشا باشد باید به چند نکته توجه داشت. اول اینکه چینیها در عین حال که چنین تفاهمنامههایی را امضا میکنند اما به میزان زیادی منافع کشورهای دیگر از جمله امریکا را از نظر دور نمیکنند. چین با امریکا روابط بسیار عمیق و گسترده تجاری دارد و بههیچوجه نمیخواهد که به آن روابط خدشهای وارد شود.
بر همین اساس به نظر میرسد این صرفا یک اظهار تمایل و ژست سیاسی برای دو طرف باشد؛ هم ایران میخواهد نشان دهد در دنیا تنها نیست و هم چین میخواهد خود را شریک و حامی ایران نشان دهد. نکته دیگر این است که فارغ از اینکه این تفاهمنامه تا چه اندازه یک ژست سیاسی است، عملیاتی شدن آن مسئله مهمی است. چون اساسا کشور ما هم در سرمایهگذاری، هم سرمایهپذیری و هم در عقد قراردا دها و هم در اجرای قراردادها خیلی کند و دست وپا بسته است. بنابراین هر کدام از قراردادهای احتمالی درون این تفاهمنامه زمان زیادی لازم دارد تا به مرحله اجرا برسد. بر همین اساس من چندان دیدگاه خوشبینانهای نسبت به عملیاتی شدن این تفاهمنامه و عبور از موانع برای اجرایی شدن آن ندارم. اما معتقدم اگر قرارداد عملیاتی شود قطعا میتواند حرکت رو به جلویی تلقی شود.
منبع: روزنامه سازندگی