عبدالرضا هاشمزایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها بحث بنزین و نفت در دولت و مجلس داغ است. دولت میخواهد اوراق نفت بفروشد و درآمد داشته باشد تا کسری بودجه بیش از این دامنش را نگیرد و مجلس یازدهم نیز در پی اختصاص بنزین به کدملی افراد است.
در مجلس قبل نیز تعدادی از همین نمایندگان فعلی که این طرحها را دوباره در دستورکار قرار دادند میگفتند برای هر نفر در کارت سوختی دو لیتر بنزین به حسابش شارژ شود و هرکس مصرف نکرد دولت آن را به قیمت روز خریداری کند. این طرح البته در مجلس قبل چندان مورد اقبال و استقبال نبود. در مقابل دولت نیز مدعی است که با فروش اوراق سلف نفتی نقدینگی را جمع میکند، بودجه را تحکیم میکند و گشایش اقتصادی را تضمین میکند. به واقع هر دو کار اشتباه است و باید واقعبینانه با این مسائل برخورد کرد.
هر دو این طرحها، طرحهای شکستخورده سوسیالیستی است. به جای همه این حرفها زمان آن رسیده که برای بهبود اقتصاد ریشهای به مسائل نگاه کنیم.
چرا کسری بودجه داریم؟ بخشی از این مسئله به دلیل شیوه غلط بودجهنویسی و دولت عریض و طویلی است که در طی سالهای مختلف و در پی تصمیمات ضد و نقیض دولت و مجلس ایجاد کردهایم. بخش دیگر ناشی از این است که با توجه به این که با یک اقتصاد نفتی روبهرو هستیم امکان فروش نفت نداریم. بنابراین زمان آن رسیده که سیاستهای بینالمللی خود را اصلاح کنیم. زمانی که نفت نمیفروشیم و نمیتوانیم ارز کسب کنیم، مشخص است که درآمدهای کشور با مشکل مواجه میشود.
علاوه بر مسئله درآمدهای حاصل از فروش نفت، موضوع تحریمها و شیوهای که برای مبادلات بینالمللی مجبور به انتخاب آن شدهایم مشکلات بسیار زیاد دیگری نیز برای صادرکنندگان ما فراهم آورده است چراکه در شرایط فعلی به دلیل این که بسیاری از موارد از مبادی غیررسمی در حال انجام است، کالاها را با ریسک بالا صادر میکنیم. اخیرا یکی از تجار فعال در حوزه آهن بیان میکرد که 20 هزار تن کالا را در کشتی میگذارد و بدون هیچ سند و السی صادر میکرد و تنها باید امیدوار باشد که مشتری پول این کالا را در جریان صادرات بدهد. بنابراین من تصور میکنم طرحهایی که تنها مرهمهای موقتی برای این زخمهای عمیق باشد، فایده ندارد. در همه دولتها زمان کسری بودجه فشار مالی بر دولت باعث میشود که مکرر از بانک مرکزی پول گرفته شود که البته منجر به تورم شدید نیز میشود.
حالا نیز دولت روحانی میگوید چارهای به جز فروش اوراق برای سرپا نگه داشتن اقتصاد و ایجاد آنچه «گشایش اقتصادی » میخواند، ندارد. این رفتار شبیه اقدام محمدمصدق در فروش اوراق برای کسب درآمد است با این تفاوت که جامعه در آن زمان اعتماد بسیار متفاوتی به دولت داشت. با عرضه اوراق توسط دولت مصدق مردم از این پیشنهاد و خرید اوراق قرضه استقبال کردند در حالی که امروز در تمامی بخشها مخالفتهایی نیز با فروش اوراق قرضه وجود دارد و این نقدینگی است که همانند سیل راه میافتد و تورم را در کشور بالا میبرد، با این اقدامات مقطعی نیز کنترل نمیشود.
من تصور نمیکنم در شرایط استقبال مردم از این پیشنهاد دولت برای خرید اوراق دو سال سلف نفتی توسط مردم، بالا باشد. باید کاری کرد اعتماد مردم به دولتها زیاد شود اما در شرایطی که هر روز رئیس کل بانک مرکزی میگوید که تا دو هفته بعد قیمت ارز تثبیت میشود و بعد از آن مردم میبینند که کار نتیجه نداده است و وعده عملی نشده، طبیعی است که اعتماد مردم صدمه میبیند.
چاره کار همان است که باید مراودات بینالمللی را مورد بازنگری قرار داد. شاید این روزها باز هم از گوشه و کنار فریاد الزام برای خروج از برجام شنیده شود اما البته در نگاه کلی من تصور میکنم این رفتارها کنترل میشود و مباحثی از قبیل خروج از برجام عملی نمیشود. خروج از برجام سیاستی تندروانه و پوپولیستی است و نتیجه عکس برای اقتصاد کشور دارد.
منبع: روزنامه سازندگی