سید مصطفی هاشمیطبا، عضو هیئت موسس حزب کارگزاران سازندگی ایران
طرح اصلاح قانون انتخابات ریاستجمهوری که نمایندگان مجلس یازدهم آن را تهیه کردند و در دست بررسی دارند به اعتقاد من دارای برخی اشکالات شکلی و محتوایی است.
1اشکال شکلی وارد به این طرح این است که ارزیابی صلاحیت کاندیداهای ریاستجمهوری بر مبنای صفاتی که در قانون اساسی برای رئیسجمهور بیان شده بهطور مستقیم بر عهده شورای نگهبان گذاشته شده است. در واقع در متن قانون اساسی بیان نشده شورای نگهبان این صفات را بر اساس قانونی که مجلس تصویب میکند احراز کند بلکه بهطور مستقیم تشخیص آن را بر عهده شورای نگهبان گذاشته است. بنابراین این طرح و نحوه قانو نگذاری ورود به وظایف شورای نگهبان است. لذا در بهترین حالت میتوانیم بگوییم طرح مجلس نوعی توصیهنامه به شورای نگهبان است. آن هم توصیه نامهای که دارای ایرادات محتوایی قابل تاملی است. اما این ایرادات محتوایی شامل چه مواردی است.
2تا جایی که متن این طرح را مشاهده کردهام به نظر میرسد طراحان طرح اصولا مجموعهای از اطلاعات و معلومات را ملاکی برای تشخیص صلاحیت کاندیدای ریاستجمهوری دانستهاند؛ در حالی که چه بسا افراد دارای اطلاعات زیادی باشند اما در میدان عمل بههیچوجه نتوانند وظایف خود را به درستی انجام بدهند. توانایی مدیریتی و داشتن اطلاعات مدیریت دو امر متفاوت هستند.
اولی در یک بازه زمانی و در صحنه عمل قابل سنجش است اما دومی را میتوان با برگزاری آزمون و پرسیدن چند سوال مورد سنجش قرار داد. کاندیدای ریاستجمهوری باید واجد ویژگی اول باشد. اما در این طرح شاهد هستیم که نمایندگان در حقیقت به نوعی آزمایش اطلاعات و معلومات و تواناییهای مباحثه را مورد توجه قرار دادهاند؛ از جمله اینکه کاندیدای ریاستجمهوری باید بتواند طرفهای مقابل را اقناع کند. یعنی در این طرح کاری که متکلمان و فیلسوفان انجام میدهند را به عنوان یک ویژگی برای کاندیدای ریاستجمهوری برشمردهاند. در حالی که تواناییهای یک فرد برای ریاستجمهوری به این شکل سنجیده نمیشوند.
همچنانکه برگزاری آزمون برای احراز صلاحیت کاندیداها به طنز شباهت دارد. اگر قرار باشد تعیین رجل سیاسی و مذهبی بودن با آزمون انجام شود در این صورت باید رشته تحصیلی هم متناسب با آن تعریف میکردند! در حالی که گستره اطلاعات علمی و تفسیری که درباره مسائل فقهی و اعتقادی وجود دارد بسیار گسترده است و چه بسا کسانی باشند از لحاظ فقهی و کلامی در سطح بسیار بالایی باشند اما در عمل فاقد تواناییهای لازم باشند. یا حتی آن کاندیدا مناسب باشد اما از نگاه ممتحن با یک گرایش و عقیده متفاوت مورد تایید نباشد. به هر حال فرد مناسب برای ریاستجهوری کسی است که بتواند کشور را اداره کند. و طبیعی است که باید دارای مجموعهای از توانمندیها باشد که در یک آزمون و یا یک مصاحبه قابل ارزیابی نیستند.
3 از این گذشته نمایندگان در این طرح تکلیف برداشتهای مبهم از رجل سیاسی را تعیین نکردند و از کنار آن گذشتند. اینکه آیا رجل سیاسی به زنان هم قابل اطلاق است و یا رجل به معنای کلمه مرد است؟ لازم بود طراحان دستکم این موضوع مهم را تعیین تکلیف میکردند.
4 به علاوه کسی که میخواهد رئیسجمهور شود باید سابقهای از مدیریت در سطوح مختلف داشته باشد تا از گذشته و از عملکرد او بتوان ارزیابی دقیقی درباره شرایط امروز او و تصدی کرسی ریاستجمهوری ارائه کرد. این نکتهای است که باز هم طراحان به آن توجه نکردهاند. البته نمایندگان بعد از همه اینها در انتهای طرح هم تشخیص همه چیز را بر عهده شورای نگهبان گذاشتهاند. موضوعی که نشان میدهد اگر آنها هیچ اقدامی نمیکردند هم اتفاقی نمیافتاد. چون در حال حاضر هم شورای نگهبان به همین نحو عمل میکند.
به هرحال این مهم است که اگر کسی بخواهد رئیسجمهور شود سابقهای از او وجود داشته باشد تا بتوان سمتهای قبلی و اقدامات دیگرش در طول مدیریتهای قبلی او را سنجید. آیا اقدامات و عملکرد او نمره مثبت میگیرد یا خیر. آیا در عمل به آنچه دستور داده شده که سخن نامربوط بیان نکند و حقالناس را رعایت کند عمل کرده است یا نه.
آیا همانطور که قرآن میفرماید لما تقولون ما لا تعملون، آن فرد در گذشته وعدهای داده که نتوانسته انجام بدهد. آیا در گذشته نسبت به کسانی هتاکی و آبروبری داشته و در گذشته نسبت به بیتالمالی که در اختیارش بوده پاکدستی به خرج داده یا خیر. یعنی مجموعه عملکرد او در گذشته باید مورد توجه قرار بگیرد.
به همین دلیل هم باید برای کاندیداتوری به سراغ کسانی بروند که در معرض ابتلا بودهاند. نه اینکه شرایط برای کاندیداتوری افرادی فراهم شود که هرگز در معرض سنجش نبوده و سمت و شغلی نداشته و اصل را بر این بگذارند که آن فرد توانایی اداره کشور را دارد. باید کسانی در معرض انتخاب به عنوان رئیسجمهور قرار بگیرند که در عمل در ده یا بیست سال گذشته امتحان پس داده و از آن به سلامت بیرون آمده باشند.
5 نکته منفی دیگر این طرح تسری نظارت شورای نگهبان به بعد از دوره ریاستجمهوری است. این تداخل با وظایف مجلس دارد؛ چر اکه ارزیابی صلاحیت رئیسجمهور طبق قانون اساسی مستقیما بر عهده مجلس است. شاید بهتر بود به عنوان یک امر نظارتی و مشورتی این وظیفه برای شورای نگهبان تعریف میشد که در دوران تبلیغات شورای نگهبان بعد از تایید صلاحیتها و در زمان تبلیغات در صورت بروز رفتار ناشایست یک کاندیدا تاییدیه خود را از او بر دارد. این در وظایف شورای نگهبان میگنجد. اما ورود شورای نگهبان به بحث صلاحیت رئیسجمهور بعد از انتخابات در حیطه وظایف این شورا نیست و مداخله در کار مجلس است. البته این وظیفه هر کسی است که در مورد رئیسجمهور اگر به مدارکی دال بر عدم صلاحیت و ناسلامت بودن و عملکرد بد او رسید اسناد خود را به مجلس ارائه دهد و لزومی ندارد مجلس چنین قانون عریض و طویلی تهیه کند. این جزو وظایف ذاتی شورای نگهبان است که تا قبل از تایید انتخابات اگر اشتباهی در تایید یا رد صلاحیت کاندیدایی داشت، آن را جبران کند و بتواند نظر خودش را تغییر دهد اما بعد از تایید انتخابات نظارت بر رئیسجمهور بر عهده مجلس است.
6 اما یک نکته مهم دیگر این است که اصلاح قانون در این شرایط چه لزومی دارد و نمایندگان دقیقا میخواهند کدام مشکل قانون را حل کنند. واقعیت این است که مشکل ما در کشور عدم اجرای قوانین است و نه عدم اصلاح قوانین. اجرای قوانین بد بهتر از بیاعتنایی به قانون است. ما مشکلی در حالت عادی در قانون انتخابات ریاستجمهوری نداریم. اینکه مدام قوانین را زیر و رو کنیم و سلیقههای جدیدی را وارد آن کنیم قابل تامل و معنادار است.
مشکل ما عدم اجرای قوانین است. کما اینکه قوانین پنجسالهای که مجلس تصویب میکند مورد توجه قرار نمیگیرد و اجرا نمیشود. خب در این شرایط اصلاح آن قوانین چه فایدهای دارد؟
7 نکته آخر اینکه مشکل شورای نگهبان این است که برای خودش مانیفست مشخصی ندارد که بهطور رسمی اعلام کند ما صلاحیتها را بر این اساس بررسی میکنیم. به فرض شورای نگهبان 20 آیتم را در نظر بگیرد و بگوید بر اساس این موارد صلاحیتها را بررسی میکنیم. البته نکته اصلی ایناست که سابقه مدیریتی کاندیدای ریاستجمهوری را بیطرفانه مورد نقد و بررسی قرار بدهد و به این نکته توجه کند که اصلا یک کاندیدا سابقه مدیریتی و اجرایی دارد یا خیر. یعنی اینطور نباشد یک نفر بعد از اینکه از دانشگاه بیرون آمد مستقیم وارد میدان کاندیداتوری شود.
بنابراین در مجموع معتقدم مطالب این طرح هیچکدام کافی و جامع و مانع نیست. بهخصوص اینکه بخواهند آزمون و مصاحبه برگزار کنند تا ببینند فرد میتواند در مباحثه بر مخالفان فائق شود یا خیر!
هیچکدام از معیارهایی که در این طرح آمده و نحوه سنجیدن آنها نمیتوانند ویژگیهای مدیر و مدبر بودن و یا رجل سیاسی و مذهبی بودن رئیسجمهور را بیان کنند. رئیسجمهور باید بتواند هیئت وزیران را اداره کند و پاکدستی و توانایی خودش را در سالهایی که در سمتهای مختلف بوده نشان دهد. بنابراین این طرح در حد یک توصیه به شورای نگهبان است که اتفاقا خوب هم تنظیم نشده است.__
منبع: روزنامه سازندگی