غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
خبر درگذشت استاد محمدرضا شجریان باعث یادآوری خاطرهای از ایشان مربوط به دهه 70 شد. در زمانی که کشتارگاه قدیمی در جنوب تهران که بیش از 80 سال فعالیت کرده بود، به فرهنگسرا تبدیل شد. حضور کشتارگاه شاید در سالهای قبلتر از آن زمان، به لحاظ بهداشتی و مشکلات زیستمحیطی بدون مانع بود اما به مرور زمان و در شرایطی که جمعیت زیادی در جنوب شهر ساکن شدند، محیط آلودهای را به لحاظ بهداشتی در این منطقه و در مکانی بین محل زندگی و تردد جمعیتی که در آن منطقه ساکن بودند، ایجاد کرده بود. علاوه بر این، اطراف این کشتارگاه محل تردد دانشآموزان و نوجوانها بود که پیوسته مناظری از سلاخی و خونابه و كارد و ساطور و فضایی که خشونت بخش جداییناپذیر از آن بود را از نزدیک میدیدند و علاوه بر آلودگی زیستمحیطی از لحاظ پدیده جرمخیزی نیز بستری در این منطقه فراهم شده بود.
در سال 70 و در زمان تصدی شهرداری تهران با مطالعه و بررسی به این جمعبندی رسیدیم که حضور و تداوم کار کشتارگاه در منطقهای که زندگی مردم در آن جریان دارد، نادرست است. براساس هماهنگیهایی كه انجام گرفت مقرر شد چند کشتارگاه دیگر بیرون شهر– که یکی متعلق به بنیاد مستضعفان و یکی دیگر زیرمجموعه بخش خصوصی بود - تجهیز شوند و کشتار مورد نیاز تهران، خارج از شهر صورت بگیرد. طبیعتا مقاومتهایی نیز در این زمینه صورت گرفت و افرادی که سالها در آن مجموعه فعال بودند، از طریق شکایت و طومارنویسی و مراجعه به مقامات مختلف سعی در جلوگیری از اقدام شهرداری و از مسائل داشتند كار دشواری بود، بخصوص كه مسأله ارزاق مردم مطرح بود و جوسازیها زمینهای حساس داشت. در نهایت شهرداری با قاطعیت این کار را انجام داد و برای این که جو آنجا تغییر پیدا کند، با مشورتهایی تصمیم به تاسیس یک مکان فرهنگی در این نقطه گرفته شد. طبیعتا با این روند طی شده و تبدیل کشتارگاه به یک فرهنگسرای بزرگ، لازم بود برای افتتاحیه آن نیز حرکت فرهنگی شاخصی متناسب با راهاندازی مجموعهای با سالن آموزشی، سالن تئاتر، سالن سینما و سالن موسیقی و مواردی از این دست که ساخته شده بود، تدارک دیده شود. از نظر فرهنگی نیز تا آن زمان، در آن منطقه هرگز شخصیتهای فرهنگی و هنری حضور نداشتند و فضای آن مجموعه با این رویدادها بیگانه بود. در همین راستا برای اینکه آغاز به کار این مجموعه با یک کار فرهنگی فاخر کلید بخورد، علیرغم ابراز ناامیدی مسئولین ارشاد شخصا با آقای شجریان تماس گرفتم. خیلیها میگفتند ممکن است ایشان قبول نکنند که به جنوب شهر بیاید و در آنجا برنامه اجرا کنند چرا که همواره در سالنهای مجهزی همانند تالار وحدت برنامه اجرا کردهاند و به محلی تازهساز كه چندان امكانات فنی و صوتی كاملی هم هنوز نداشت در منطقهای در جنوب تهران نخواهد آمد. اما برخلاف تصور، به محض پیشنهاد و توضیح موضوع، بسیار ساده و صریح قبول کردند که در آنجا حاضر شوند. مهمتر این که برای مردم هم حضور ایشان بسیار اتفاق تازه و غیرقابل باوری بود که شخصیتی همطراز با ایشان در جنوب شهر بیاید و برنامه اجرا کند. به یاد دارم در نخستین جلسهای که خود من هم حضور داشتم، ایشان بعد از نخستین اجرا گریه کرد و از جمع شدن چنین جمعیتی برای اجرای ایشان و حضور در یک اتفاق فرهنگی ابراز شعف کردند و در همان جا نیز تصمیم گرفتند تا چند شب حضورشان و اجرای برنامه برای مردم ادامه داشته باشد. مطابق روال این برنامهها هزینه رفت و آمد باید به ایشان از جانب ما پرداخت میشد اما هر چه اصرار کردیم، قبول نکرد و تمامی مبالغی که در ارتباط با حضور ایشان در نظر گرفته شده بود را برای تکمیل این مجموعه بخشید. شعف ایشان را به خوبی به یاد دارم و رضایتی که برای مردم و بچههای جنوب شهر تهران، چنین کار فرهنگی شده است، به خصوص از تبدیل مکانی همانند کشتارگاه در وسط بافت فرسوده شهری به محلی برای کار و فعالیت و آموزش امور فرهنگی ابراز خرسندی کردند. همه همكاران و بهخصوص مدیرمجموعه آقای غریبپور که تلاش زیادی در این زمینه کرده بودند، را بسیار تشویق کردند. روحیهای که در آن ایام از مرحوم شجریان دیدم به این جهت تازگی داشت که شاید در بسیاری از هنرمندان این شیوه و نگاه با توجه به گرایشی که ظواهر و امکانات وجود دارد، کمتر دیده میشد و به واقع این رویه رفتاری سرمشقی بود برای همه کسانی که در این درجه از هنر و کار فرهنگی فاخر هستند.
از یاد نبریم که فرهنگسرای بهمن نخستین فرهنگسرایی بود که در تهران تاسیس شده بود و مجموعههای فرهنگی بعدی (خاوران، ارسباران، كمیل، اشراق و...( بعدا تأسیس و راهاندازی شد. این اقدام استاد شجریان و حضور ایشان در نقطه آغازین این جریان در زمان تاسیس فرهنگسرای بهمن، منجر به این شد که همه مدیران شهرداری و مدیران مناطق تشویق به تاسیس مراکز فرهنگ و هنری بشوند. در واقع اهمیت حضور ایشان در برگزاری کنسرت در چند شب متوالی و استقبال و حضور گسترده اقشار متفاوت و انعكاس مثبت اجتماعی آن مشوقی شد که همه ما در شهرداری و همه مدیران مناطق مختلف شهرداری تشویق شدند تا هر کدام به بنای مراكز فرهنگی همت گمارند. شجریان در مراكز دیگری از قبیل نمایشگاه گل و گیاه نیز دعوت شهرداری را قبول کرده و به اجرای برنامه پرداختند اما این نمایشگاهها عموما در نقاط شمالی شهر بود و اثرگذاری این حضور در نقطه آغازین راهاندازی مراکز فرهنگی در سالهای دهه 70 درجنوب تهران خاصیت دیگر و اثرگذاری جدی دیگری داشت. حتی میتوان ادعا كرد حضور ایشان نقش بسزائی در تاسیس مراکز فرهنگی نهتنها در مناطق مختلف تهران در آن زمان داشت که در سالهای بعد از آن به شهرهای بزرگ و كوچك دیگر و مراکز استان نیز تسری پیدا کرد؛ یادش گرامی و راه هنرمندانهاش پررهرو باد.
منبع: روزنامه سازندگی