سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
سخن گفتن درباره استاد شجریان برای من که رشته کاری و حرفه اصلی فعالیتهایم هنر و مباحث مرتبط با حوزه هنر نیست، کار سختی است اما به عنوان یک ایرانی و به عنوان کسی که از هنرنمایی این مرد بزرگ مرد تاریخ معاصر ایران، خیر زیاد بردهام، حداقل انجام وظیفه این است که چند جملهای درباره ایشان قلم بزنم.
موفقیت و جایگاهی که استاد شجریان در نزد ایران در تمامی دهههای گذشته و در شرایط فعلی پیدا کرده و اثرگذاری که در فرهنگ این ملت داشته است را میتوان در چند مورد ارزیابی کرد و مورد توجه قرار داد. نخست این که این درجه از محبوبیت و اثرگذاری، مرهون این استعداد خدادادی است که در وجود ایشان ودیعه گذشته است. آنچه در وجود استاد شجریان نهادینه بود، استعدادی کمسابقه و کمنظیر بود که نصیب هرکسی نشده و نمیشود. دوم این که استاد شکرگذاری این استعداد را با پرورش این استعداد و تقویت و شکوفایی آن انجام دادند. از نظر من تلاش برای شکوفایی با پشتکار کمنظیر و وقف این استعداد در راهی همچون موسیقی و هنر ایرانی، شکرگذاری استاد شجریان نسبت به استعداد و موهبتی است که خداوند به ایشان داده بود. سومین مسالهای که باید در مورد استاد شجریان مورد توجه قرار بگیرد این است که استاد شجریان استعداد خود را به پای یک هنر غیراصیل و غیرایرانی نریخت. آقای شجریان به خوبی به ریشه خود، به اصالت ریشه ایرانی خود پایبند ماند و چه از جهت ترویج استفاده از سازهای ایرانی و چه از جهت توجه به همه دستگاهها و ردیفها و گوشههای موسیقی ایرانی راه خود را به کمال طی کرد. در واقع استاد شجریان از زیر خرواری خاک و در فضایی که موسیقی ایرانی در معرض حذف و حصر و بیمهری بود، این گوهر گرانبها را از زیر خاک بیرون درآورد و جلا داد و مرتب و وارسته و به شایستگی آن را عرضه کرد. به بیان سادهتر استاد شجریان موسیقی اصیل ایرانی را بازآفرینی کرد. ایشان این موسیقی را که در معرض فراموشی بود دوباره برای نسل جدید آماده کرد.
نکته دیگر این که استاد شجریان در آن سرآمد است بحث استفاده از تصنیفهایی است که با صدای کمنظیر خود ثبت کرد. ایشان در انتخاب اشعار، چه شعرای معاصر و چه قدما، بهترین غزلها و ترانهها و تصنیفها را انتخاب کرد بنابراین در این حوزه نیز باز، به گنجینه ادبیات فارسی چنگ زد. این کار بزرگ آقای شجریان برای انتقال مفاهیم زیبا و ناب و عاشقانه و عرفانی در شعر ایرانی خیام و حافظ و سعدی و مولانا، باعث شد مردم ایران یکبار دیگر با ریشههای خود در اشعار عارفانه و عاشقانه ایرانی پیوند برقرار کنند. بسیاری از نسل جوان تا پیش از شنیدن تصنیفهای زیبای استاد شجریان، هیچ رابطهای با شعرای قدیمی ایران و به بیان روشنتر با فرهنگ غنی قدیم ایران برقرار نکرده و نمیکردند و این پیوند بین گنجینه بینظیر زبان فارسی پیوندی بود که به نام ایشان ثبت شد. بنابراین آنچه استاد شجریان را بر بلندای تاریخ ایرانی قرار میدهد، استعداد خدادادی، تلاش برای پرورش این استعداد و استفاده حداکثر از این استعداد، مراجعه به اصالتهای موسیقی ایرانی، مراجعه به ذخیره ادبیات فارسی در شعرهای عرفانی و عاشقانه و مسائلی از این دست است. مجموعهای که استاد شجریان هنرمندانه آنها را با هم ترکیب کرد.
علاوه بر این اگر دقت کرده باشیم، استاد شجریان از آموختن از هیچ استادی کوتاهی نکرد. ایشان در یادگیری و یاد دادن سرآمد بود اما از حضور تمامی اساتید زمان خود که در دسترس ایشان بودند، بهره برد و در نزد آنها شاگردی کرد. یعنی هم مصرانه شاگردی کرد و هم سخاوتمندانه شاگرد پرورش داد.
یکی از موضوعاتی که متاسفانه در تاریخ ایران نکته تاریک است این است که افراد چیزی را که یاد میگیرند و مسلط میشوند به سادگی به دیگران یاد نمیدهند و فوت کوزهگری را نزد خود نگه میدارند. استاد شجریان هم شاگردی را به بهترین شکل انجام داد و هم معلمی را به نحو کامل انجام داد. هم خوب شاگردی کرد هم خوب شاگرد تربیت کرد. این موضوع از ویژگیهای منحصر به فرد استاد شجریان بود.
از این موارد که بگذریم استاد شجریان یک هنرمند غیرمسئول در قبال مسائل اجتماعی و سیاسی پیرامون خود نبود. ایشان سیاستمدار نبود و هرگز نیز نخواست که باشد یا نزدیک سیاستمداران باشد، اما هنرمند سیاستدان بود و هیچ وقت مردم خود را تنها نگذاشت. در همه برهههای تحولات تاریخی کشور، استاد شجریان با شعرهای خود و با صدای بینظیرش با مردم همراه بود و این همراهی حتی در برهههایی به حق یا به ناحق شاید موجب رنجشهایی نیز شد اما استاد شجریان هرگز مردم خود را تنها نگذاشت و به همین دلایل است که امروز به معنی واقعی کلمه، ملت ایران سوگوار او هستند. این روزها برای ایرانیها روز عزای ملی است؛ فارغ از این که دولت مصلحت بداند عزای عمومی اعلام کند یا خیر. البته این موارد در حیطه تصمیمات حکومتی است اما ملت ایران در عزای از دست دادن هنرمندی بینظیر در تاریخ ایران است.
نباید از یاد برد که اختلافنظر و کشمکش سیاسی همواره وجود داشته و خواهد داشت اما فراتر از این موارد باید همواره توجه داشته باشیم که جامعه و ملت ایران اعم از اقوام مختلف ایرانی نیاز به یک نقاط مشترک پیوند به یکدیگر دارند. اگر بخواهیم پیوندهای ملی را تقویت کنیم وجود شخصیتهایی همچون استاد شجریان که مورد تایید همه اقوام است، مهمترین نقاط ایجاد اتصال و پیوند است. از ویژگیهای استاد شجریان همین بس که از خواص هنرمند و نکتهسنج در عرصه هنر و موسیقی تا عامه مردم، از ارائههای هنرمندانه مرحوم شجریان لذت میبرند، بنابراین شخصیت ایشان میتواند حلقه اتصال این پیوندها باشد. پیوندهایی که در این ایام و روزگار برای جامعه ما بسیار ضروری است و نباید از پتانسیل این شخصیتها که منحصر به فرد هستند، به سادگی عبور کنیم، اینها نقاط پیوند ملی هستند و پیوند ملی با این نقاط تقویت میشوند. امثال استاد شجریان مایه افتخار و سربلندی و در جهت شکوه وحدت ایرانی و اسلامی ما هستند. وحدتی که میتواند یکبار دیگر کدورتها و بیاخلاقیهایی که بعضا در اثر مسائل مختلف در حال رسوخ و نفوذ به بطن جامعه است را بزداید و شمایل فرهنگ غنی ایرانی را یادآوری کند. استاد شجریان هرگز درگیر تعصبات ناسیونالیستی نشد اما ظرافتها و لطافتهای فرهنگ ایرانی را به تمام کسانی که درگیر و دار مسائل زندگیهای تازه با فرمهای جدید بودند یادآوری کرد. محبت ایشان در دل اقشار مختلف در سنین مختلف و با فرهنگهای متفاوت نشان میدهد که راه را به درستی طی کرده که این چنین عزیز ملت است. ملتی که امروز و دیروز نشان دادند عزادار و سوگوار حقیقی استاد بزرگ خود هستند.
به عنوان کسی که بنمایههای مذهبی دارم رحلت ایشان در روز اربعین و همچنین در شب جمعه، بعد از چندین سال مبارزه با بیماری طاقتفرسا علامتی از سعادتمندی ایشان تلقی میکنم. روح ایشان شاد باشد و ملت ایران قدرشناس چنین هنرمند ارزشمند و میراثی که از او برای ما و نسلهای بعد از ما به جای مانده هست خواهند بود.
منبع: روزنامه سازندگی