علی جمالی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
بعد از انتخابات سال 96 دو کاندیدای شکستخورده این انتخابات یعنی آقایان رئیسی و قالیباف گمان کردند این فرصت برای آنها فراهم است که در انتخابات 1400 شکست خود را جبران کنند؛ بنابراین از همان زمان خود را کاندیدای بالقوه و رئیسجمهور بالقوه آن انتخابات میبینند. به همین دلیل از فردای انتخابات 96 هر دو نفر (البته در آن مقطع آقای رئیسی بیشتر و آقای قالیباف کمتر) خودشان را در قامت رقیب انتخاباتی رئیسجمهور مستقر دیدند که با موقعیتهای جدیدی که بعد از آن به دست آوردند؛ یعنی آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضاییه و آقای قالیباف به عنوان رئیس مجلس شروع به ایفای نقش یک رئیسجمهور در سایه کردند. یعنی تلاش کردند نشان دهند شکستشان در انتخابات سال 96 در واقع به دلیل تصمیم اشتباهی بود که مردم گرفتند و آنها بودند که انتخاب دقیقی نداشتند.
به همین دلیل به خصوص آقای رئیسی همه تلاش خود را کرد تا نشان دهد ایدههای بهتری برای اداره کشور به نسبت آقای روحانی دارد. یعنی به طور مشخص ایشان به بسیاری از موضوعات اجرایی که اساسا با حوزه وظایفش ارتباطی نداشت ورود کرده و برای آنها نظر و ایده میداد و تا جایی که از دستش بر میآمد این ایدهها را اجرا میکرد تا نشان دهد انتخاب بهتری بوده و اگر به هر دلیلی این انتخاب از طرف مردم صورت نگرفت اما این فرصت را داردکه ایدههای خود را به منصه ظهور برساند.
بعد از انتخابات مجلس و انتخاب آقای قالیباف به عنوان رئیس مجلس هم این رویه توسط آقای قالیباف در پیش گرفته شد. ایشان سعی میکند به حالت نمایشگونهای موقعیت یک رئیسجمهور در سایه را اجرا کند غافل از اینکه با این رویکرد، چه میزان هزینه به کشور تحمیل و به لحاظ مادی و به لحاظ معنوی چقدر برای رئیسجمهور منتخب مردم ایجاد حاشیه و ایجاد جنجال میکنند و در واقع با این رویکرد یک مسئله برای اداره کشور ایجاد میکنند. به طور منطقی اگر آقای قالیباف از نظر مردم کاندیدای دارای صلاحیت برای ریاستجمهوری بود در دو یا سه انتخاباتی که ایشان خود را در معرض رای مردم گذاشته بود انتخاب میشد و بنابراین نیازی به انجام این اقدامات نیست تا با فشار و زور خود را در ذهن مردم به عنوان یک کاندیدای مقبول نشان بدهد. اما به نظر میرسد مشاورههایی که این روزها به ایشان داده میشود با محوریت این موضوع است که شما همچنان این شانس را دارید که به عنوان رئیسجمهور انتخاب شوید. به نظر میرسد برداشت مشاوران ایشان این است که نیروی جدی برای انتخابات 1400 وجود ندارد و آقای قالیباف میتواند با توجه به سابقه کار اجرایی خود بار دیگر شانسش برای ریاستجمهوری را بیازماید. لذا این رویه را در پیش گرفته و به صورت زودهنگام تبلیغات انتخاباتیاش را آغاز کرده است.
اما مهمترین هزینهای که این رویکرد به مجلس وارد میکند غفلت آقای قالیباف از وظایف اصلی به عنوان رئیس مجلس است. وظیفه اصلی که ایشان به عنوان رئیس مجلس بر عهده دارد ایجاد یک رابطه تعاملی مثبت با دولت برای حل مسائل و مشکلات کشور و مدیریت صحن مجلس و دستهبندی اولویتهاست. در حالی که آقای قالیباف با نیات انتخاباتی، فضای روانی بین خود و رئیسجمهور مستقر ایجاد میکند که به شکل اختلاف بین مجلس و دولت بروز و ظهور پیدا میکند.
این موضوع سبب میشود در اوضاع بحرانی فعلی که نیاز به همکاری همهجانبه نیروهای سیاسی وجود دارد، مشکلات کشور با تفاهم و گفتوگو حل نشود و کار به جنجال و حاشیه کشیده شود. وقتی طرفین نسبت به هم چنین موضعی دارند گفتوگو ممکن نیست. البته در این میان از هزینههای مادی این سفرها و اقدامات تبلیغی هم نباید گذشت. بالاخره حضور ایشان در موقعیت ریاست مجلس و فعالیتهای تبلیغی عوارض مادی میتواند به کشور تحمیل کند و هزینههای استانی را بالا ببرد. وقتی ایشان به سفر استانی میرود بسیاری از دستگاههای اجرایی در آن استان در آن چند روز باید کارهایشان را تعطیل کنند و پاسخگوی درخواستهای ایشان و تیم همراهشان باشند. این هم خسارتی را به آن استان وارد میکند و روال امور را در این استانها بر هم میزند.
منبع: روزنامه سازندگی