جهانبخش خانجانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
پیر بوردیو در مطالعات خود درباره حوزه قدرت اینگونه میگوید: «حوزه قدرت (كه نباید با حوزه سیاست یكی گرفته شود)، حوزهای كه مثل حوزههای دیگر نیست، فضای روابط مبتنی بر زور میان انواع مختلف سرمایه، یا به تعبیر بهتر، میان كسانی است كه به اندازه كافی از یكی از انواع سرمایهها بهرهمند هستند كه بتوانند حوزه متناسب با آن را تحت سیطره خود قرار دهند؛ و از همین روست اگر هر بار که ارزش نسبی یكی از انواع سرمایه مورد چالش قرار بگیرد، چالشها و تنشهای حوزههای قدرت نیز شدت میگیرد.»
با این مقدمه روشن است که كنش متقابل در سطوح مختلف جامعه اعمال میشود و نظر به حوزههای عمل تأثیرات خود را میگذارد؛ در خانواده یا حوزه خصوصی یا جامعه یا حوزه عمومی. مهم این است كه تعاملات اجتماعی در این كنش چگونه به درك مناسبی برسند. چه بسا بتوانند خواستههای شخصی را به خواستههای جمعی تبدیل كنند و از آن نتیجه بهتری بگیرند. اجتماعی كردن شهوت دقیقا همان چیزی است كه امیال غریزی را به علایق و منافع خاص بدل میكند؛ علایق و منافعی كه بنیاد اجتماعی دارد و صرفا در ارتباط با یك فضای اجتماعی و برای عاملان اجتماعی شده موجودیت مییابد.
مطالعه کنش متقابل اجتماعی در زندگی هر روزه به روشن کردن نهادها و نظامهای اجتماعی بزرگتر کمک میکند. در واقع همه نظامهای بزرگ اجتماعی به الگوهای کنش متقابل اجتماعی که در جریان زندگی روزمرهمان انجام میدهیم بستگی دارند و نشان دادن این موضوع دشوار نیست. با نگرش کوتاه به ارتباطات کلامی، غیرکلامی، چهره، احساسات و فرهنگ، برخوردهای شخصی مردم و دریافتهای مشترک فکری و سیاسی و نوع ادبیات گفتمانی جامعه میتوان به این پرسش رسید که در جامعه کنونی ما آیا نشاط اجتماعی وجود ندارد و یا این کمی به قدری است که احساس شادمانی وجه غالب جامعه نیست. نگاه به کارهای روزانه، رفتارهای روز به روز، هفته به هفته و ماه به ماه و حتی سال به سال اقشار مختلف مؤید این موضوع مهم است. اما در این بین راهکارهایی نیز برای عبور از این مشکلات وجود دارد. یکی از روشهایی که میتوان جامعه را از بحران اجتماعی دور کرد و زمینه شادابی و نشاط را به ارمغان آورد کنترل اجتماعی است. گفته روزنبرگ که تاکید دارد «کنترل اجتماعی، سازو کارهایی است که جامعه به وسیله آن تسلط خود را بر افراد اعمال میکند و آنها را وامیدارد که با ارزشها و هنجارهای جامعه همنوا شوند» به خوبی مفهوم و جایگاه مقوله کنترل اجتماعی را بیان میکند. اما به بیان سادهتر امروز برای مدیریت کنترل اجتماعی چه باید کرد و به چه طریقی باید این کنترل را اعمال کرد؟
قانون شاید یکی از بهترین انواع ساز و کارهای کنترل اجتماعی باشد لیکن نه همه آن و نه مهمترین آن. کما این که رفتارهای زورگرایانه و قانونمداری صرف و رفتارهای نابرابر و فشارهای اجتماعی از جمله عوامل کاهشدهنده کنترل درونی اجتماعی است چه اینکه تأثیر میزان اطاعت اراده و تمایل فردی از طرحهای کنترل اجتماعی به مراتب بیشتر از روشهای اجباری است. در این بین رواج اخلاق به خصوص اخلاقیات مثبت در جامعه است که میتواند در چنین شرایطی موثر باشد. کما این که اخلاق مجموعهای از اصول یا قواعد رفتاری است.
قواعد دیگری هم وجود دارد که رفتارها را تعیین میکند لیک باید ویژگیهای متمایزکننده قواعد اخلاقی را پیدا کرد و در جامعه تسری داد. در اقدامات و فعالیتهای عمومی، چنانچه همكاریها آزاد باشد، مردم به دلیل اینكه احساس میكنند در منافع این همكاری سهیم هستند و خود آنان از این منافع منتفع میشوند، مشاركت فعالی از خود بروز میدهند و حتی خود را ملزم به ایفای نقش میدانند و این یك نوع كنترل و نظارت اجتماعی را در برمیگیرد.
كنترلهای اجتماعی به صورت مثبت، منفی، رسمی، غیررسمی، گروهی و نهادی انجام میشود. تشویقها، قدردانیها، قدرشناسیها و اعمال شوقانگیز از مؤلفههای كنترل مثبت هستند و تنبیه، توبیخ، تهدید و جزائیات قضایی، كنترلهای منفی هستند. آنچه كه اهمیّت دارد این است كه كنترل اجتماعی و درونی شدن آن، سبب حیات و ادامه موجودیت جامعه و نظام سیاسی را به دنبال دارد و زمانی این امر، عظمت پیدا میكند كه مردم بدون مجازاتها و تنبیهات و تهدیدات، وظایف و كنترل خود را انجام دهند. نظامهای سیاسی كه بر مبنای تشویق و امید زمینه حضور مردم را فراهم میكنند به همان میزان عرصه شادمانی و نشاط را مهیا میسازند. درونی شدن كنترل مهمترین عامل مؤثر در نشاط اجتماعی است البته اگر بر مبنای مجازات و صَلب اندیشی و جزمگرایین باشد.
منبع: روزنامه سازندگی