یادداشت

حاکمیت یگانه هسته‌ای در ایران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 محمد قوچانی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

 

توافق سوم اسفندماه میان سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس جهانی انرژی اتمی به معنای دقیق کلمه «دیباچه‌ی فرآیند لغو تحریم‌های ترامپ علیه ایران» است و از این نظر باید آن را تتمه‌ای برای احیای برجام در نظر گرفت. در واقع اگر فرض کنیم بنا به نام و ادعای طرح مجلس شورای اسلامی موسوم به «قانون راهبردی لغو تحریم‌ها» هدف این قانونگذاران یاری به دولت برای لغو تحریم‌ها بوده است، دقیقا در همان موعد مقرر (سوم اسفندماه) توافقنامه‌ای میان سازمان انرژی اتمی ایران و آژانس جهانی انرژی اتمی امضا شد که دست‌کم در سه ماه آینده می‌توان به عبور از این بحران و تامین هدف دولت (و ان‌شاءالله) مجلس در لغو تحریم‌ها امیدوار بود.

بر همین اساس است که در نگاهی خوش‌بینانه نمی‌توان اعتراض‌های صبح دیروز پارلمان را درک کرد. هر چند انتقادات رئیس کمیسیون سیاست خارجی و رئیس کمیسیون انرژی هسته‌ای مجلس قابل درک است اما غیبت رئیس مجلس در آغاز جلسه و قبل از غیرعلنی شدن پارلمان مهم است؛ هر چند که ایشان هم بلافاصله اهمیت موضوع را درک کرد و خود را به مجلس رساند تا در توافق مهم سوم اسفندماه به مجلس اشاره کند. هرچند که بعید است حتی رئیس مجلس بتواند جریانی که می‌خواست ذیل «قانون راهبردی لغو تحریم‌ها» در عمل فاتحه‌ی برجام را بخواند و اکنون با تولد دوباره‌ی آن مواجه شده است را مهار کند. جریان رسانه‌ای که از بیرون ایران –مرده‌ریگ ترامپ- و از درون ایران –دوستان دلواپسی که از لحظه‌ی تصویب برجام در مجلس نهم نسبت به نظام زاویه پیدا کردند– هر دو با دو مبدا و یک مقصد فکر می‌کردند سوم اسفند روز مرگ برجام خواهد بود. خارج‌نشینان فکر می‌کردند خروج از پروتکل الحاقی روابط ایران و غرب را به دوره‌ی ترامپ باز می‌گرداند و دلواپسان هم گمان می‌کردند کار دولت روحانی را قبل از 12 مرداد 1400 در 3 اسفند 1399 می‌سازند.

اما حاکمیت یگانه به طور مشخص در مساله‌ی هسته‌ای به عنوان قوه‌ی عاقله‌ی نظام سیاسی چند ماه است که مهار این جریان انحرافی جدید را در دستور کار قرار داده است. از لحظه‌ای که مقام رهبری در سخنرانی 19 دی 1399 از صدای واحد ایران در برخورد با مساله‌ی هسته‌ای سخن گفتند کار این جریان پایان یافت. در واقع راهبرد «تقدم لغو تحریم‌ها بر مذاکره» ادامه‌ی راهبرد مقاومت در برابر ترامپ و استراتژی «نه جنگ، نه مذاکره» است و به همان علتی که دولت با وجود دیدگاه‌های کارشناسی به اجرای این استراتژی پرداخت اکنون مجلس هم در تداوم سیاست راهبردی نظام باید در این چارچوب عمل کند. آنچه دولت در جریان طرح قانون مجلس انجام داد کاملا حرفه‌ای و حقوقی بود. گرچه تعجیل رئیس مجلس در ابلاغ این قانون سبب شد ابلاغ آن از سوی رئیس‌جمهور صورت نگیرد اما دولت برای اجرای آن آئین‌نامه اجرایی نوشت و البته رئیس‌جمهور پنهان نمی‌کرد که با این قانون موافق نیست اما به حکم قانون اساسی موظف و مکلف به اجرای آن بود و همین کار را هم در سوم اسفندماه انجام داد: اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی را متوقف کرد تا جایی که رئیس آژانس جهانی انرژی اتمی از این توقف ابراز تاسف کرد. اما متاسفانه برخی در مجلس شورای اسلامی در این اذعان عالی‌ترین مقام هسته‌ای جهان تردید کردند؛ تردیدی که بدون شک به ضرر امنیت ملی ایران است.

از سوی دیگر دولت ایران با استفاده‌ی بجا از قانون مجلس توانست ضرب‌الاجل مجلس برای دولت ایران را به ضرب‌الاجل ایران برای جهان بدل سازد تا بایدن را در فشار قرار دهد که بیش از این میراث‌دار ترامپ نباشد. اگر وزیر خارجه آمریکا اذعان می‌کند راهبرد فشار حداکثری بر ایران شکست خورده است پس چه اصراری بر ادامه آن دارد؟ دولت آمریکا می‌داند همین دولت میانه‌روی ایران که به دولت مذاکره معروف بود 4 سال در برابر ترامپ مقاومت کرد بنابراین اگر در ایران امروز یک راهبرد مورد اجماع باشد اولویت رفع تحریم‌ها بر مذاکره است و تا زمانی که آمریکا گام عملی برای لغو تحریم‌ها برندارد نه‌تنها جناح اصول‌گرا که جناح میانه‌رو هم راضی به مذاکره نخواهد شد. بدیهی است که باید به موانع دولت آمریکا با وجود اپوزیسیون 70 میلیون نفری و لابی صهیونیستی و سعودی و متاسفانه برخی ایرانیان خارج‌نشین هم توجه کرد اما دولت بایدن می‌تواند و می‌‌باید بر این موانع فائق آید و نشان دهد که با دولت ترامپ نه فقط در حرف که در عمل متفاوت است. اقداماتی مانند لغو تحریم‌های تسلیحاتی جنبش یمن و توقف کمک‌های تسلیحاتی به دولت سعودی هم در نوع خود اقداماتی نمادین است و لازم، اما کافی نیست. اینکه بایدن یک ماه نتانیاهو را منتظر تماس تلفنی گذاشت یا اعلام کرده است که مقام هم‌‌عرض رئیس‌جمهور آمریکا در عربستان سعودی نه ولی‌عهد که پادشاه است فقط می‌تواند نشانه‌ی خوبی باشد و نه بیشتر. اقدام عملی –حداقل– آغاز لغو تحریم‌ها در بانک و نفت است تا پس از آن ایالات متحده بتواند به برجام برگردد، نه به عنوان میهمان –که دوره‌ای در گذار است– بلکه به عنوان عضو 1+5. توافق سوم اسفندماه تعیین یک تقویم برای این فرآیند است که در نهایت صداقت دولت آمریکا را راستی‌آزمایی می‌کند. همچنان که ایران با ورود به این توافق این فرآیند را پذیرفته است.

اما در ایران آنچه مهم است حفظ این حاکمیت یگانه‌ی هسته‌ای است. متاسفانه برخی جناح‌های سیاسی سعی دارند دوقطبی سیاسی داخلی را بر سیاست خارجی بنا کنند. اقدامی که خلاف امنیت ملی ایران است و شاید به همین علت در این زمینه شورای عالی امنیت ملی از لحظه تصویب قانون راهبردی لغو تحریم‌ها تا توافق سوم اسفندماه ورود کرده است. نهادی که سران سه قوه، ‌مقامات لشکری و کشوری در آن حضور داشتند و به روابط دولت و مجلس کمک کرد و هیچ مصوبه‌ی آن نمی‌تواند بدون امضای مقام رهبری ابلاغ و اجرا شود. نمی‌شود نقش این نهاد در تصویب این قانون را برجسته کرد اما در جریان توافق سوم اسفندماه به آن توهین کرد چه عالی‌‌ترین نماینده مجلس شورای اسلامی در شورای عالی امنیت ملی حضور دارد.

اشتباه بزرگتر البته آن است که رقابت‌های انتخاباتی سال 1400 را به مساله هسته‌ای ایران و به طور مشخص برجام گره بزنیم. این اشتباه را ترامپ هم کرد و فکر کرد که برجام میراث اوباماست و در پی انهدام آن بود و به برجام خودش فکر می‌کرد اما این آرزو را با خود به بیرون از کاخ سفید برد. ترامپ نمی‌دانست که ما در واقع ورای برجام قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را داریم که رفع تحریم‌های هسته‌ای ایران را به قانون بدل کرده است و هیچ دولتی در ایران و در آمریکا نمی‌تواند بدون توجه به این قطعنامه روابط دوجانبه را تنظیم کند. برخلاف برخی اصلاح‌طلبانی که ارجاع مجلس اصول‌گرا به برجام در ماه‌های اخیر را به ریشخند می‌گیرند باید از بازی اصول‌گرایان در زمین برجام استقبال کرد و حتی خوشامد گفت چراکه امنیت ملی ایران بر هر رقابت سیاسی مقدم است. هدف نهایی برجام نه پیروزی راست بود و نه چپ در ایران که 1.خروج پرونده ایران از شورای امنیت 2.به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران و 3.بهبود روابط خارجی ایران بود و به صراحت باید گفت محال است در رقابت‌های انتخاباتی 1400 نامزدی چه اصول‌گرا و چه اصلاح‌طلب بتواند بیرون از زمین برجام حرفی بزند ولو آنکه آن را ناتمام یا ناکافی بخواند و بخواهد بنایی بر زمین آن بیفزاید.

جالب اینجاست که پدران برجام در دولت به صراحت گفته‌اند نمی‌خواهند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند و رئیس‌جمهور بارها تاکید کرده است تنها هدف این دولت تحویل دولتی بدون تحریم به رئیس‌جمهور آینده است همچنان که محمدجواد ظریف هم با وجود اصرار و اقبال سیاستمداران میانه‌رو بارها گفته است «قصد» نامزدی برای ریاست‌جمهوری را ندارد اما جناح اصولگرا برجام را اسم رمز انتخابات 1400 می‌داند شاید برخی اصلاح‌طلبان هم چنین فکر کنند اما در نهایت نهادهایی مانند دولت و مجلس باید از این رقابت نادرست فاصله بگیرند و بدانند فرآیند حل مساله هسته‌ای ایران ریشه در سیاست‌های راهبردی نظام سیاسی دارد و بدون اجماع حاکمیتی موفق نمی‌شود چنان‌که در سال 1388 خطای راهبردی و به شدت مشکوک برخی جریان‌ها در سر دادن شعار «اوباما یا با آنها یا با ما» و در سال 1391 عدم همراهی رئیس وقت دولت و مخالفت دبیر وقت شورای امنیت ملی با مذاکرات عمان کار توافق هسته‌ای را به تاخیر انداخت و درختی که با کاشت دانه‌هایش در پیمان سعدآباد و پیمان پاریس می‌توانست در هر دولتی میوه‌های تازه‌تری بدهد را با ظهور احمدی‌نژادها و ترامپ‌ها چند بار قطع ساخت.

سیاست خارجی بازیچه سیاست داخلی نیست. البته میانه‌رو و تندرو بودن یا عمل‌گرا و رویاپرداز بودن بازیگران سیاسی می‌تواند مفهوم مذاکره و توافق را استحاله کند و از دولتی به دولتی دیگر دگرگون سازد. در 8 سال دوره‌ی محمود احمدی‌نژاد با وجود دعوت بازیگرانی از شرق و غرب از چین و هند و روسیه و ترکیه و برزیل! دستاورد دولت وقت 6 قطعنامه شورای امنیت علیه ایران بود و در 4 سال اول دوره‌ی حسن روحانی، برجام پدید آمد که با قطعنامه 2231 توانست آن 6 قطعنامه را خنثی کند. این کار البته محصول دیپلماسی حرفه‌ای در درون حاکمیتی یگانه بود و نه «دیپلماسی ضعیف با حاکمیت یگانه» و نه «دیپلماسی حرفه‌ای با حاکمیتی دوگانه و چندگانه». این دو؛ دیپلماسی حرفه‌ای و حاکمیت یگانه شرط لازم و ملزوم یکدیگرند.

و دولت آینده بدون تردید این مسیر را ادامه خواهد داد، چه اصلاح‌طلب باشد و چه اصول‌گرا، پس به جای ذبح سیاست خارجی و امنیت ملی ایران در پای سیاست داخلی باید در احیا و کارآمدی و کارآیی برجام کوشید نه در ختم آن و این بهترین تصمیمی است که مجلس شورای اسلامی می‌تواند بگیرد. انتخابات حداقلی همان‌گونه که مقام‌های نظام سیاسی گفته‌اند راهبرد جمهوری اسلامی ایران نیست و تنها با رقابتی معقول و معتدل می‌توان به انتخابات حداکثری دست یافت تا بتوان با دولت جدید آمریکا که در انتخاباتی حداکثری به قدرت رسید مواجه شد. چه مذاکره با 1+5 در پیش باشد و چه مقاومت. آنچه مهم است حاکمیت ملی و وحدت ملی در ایران است. تاریخ به یاد ندارد هیچ جناح و حزبی با شکستن این دو اصل توانسته باشد رای و رضایت ملت ایران را به دست آورد. واقعیتی که رفتارهای نادرست برخی اصول‌گرایان در ماه‌های اخیر مجلس در برخورد با سیاست خارجی خطر آن را در ایجاد دوقطبی با برخی اصلاح‌طلبان شدید کرده است، پس باید به جناح‌های سیاسی گفت دیپلمات‌ها را به حال خود واگذار کنند اینجا زمین بازی شما نیست.

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی