احمد نقیبزاده، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
دولت جدید آمریکا روز پنجشنبه حملات هوایی را با دستور جو بایدن، رئیسجمهور این کشور در سوریه آغاز کرد و مواضع گروههای شبهنظامی مورد حمایت ایران را که در نزدیک مرز عراق قرار داشت مورد هدف قرار داد. در حالی که نیروهای ارتش این کشور شامگاه پنجشنبه حملات هوایی را علیه زیرساختهایی در شرق سوریه انجام دادند، فرمانده نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه – نیروهای سنتکام- بلافاصله تایید کرد که این حمله به دستور جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا صورت گرفته و هدف این حمله را پاسخ به حملات اخیر علیه پرسنل آمریکا و نیروهای ائتلاف در عراق و تهدیدهای مداوم علیه این پرسنل خوانده است. پنتاگون نیز در بیانیهای اعلام کرد که این حملات تلافی حمله موشکی اوایل ماه جاری به اربیل عراق است که منجر به کشته شدن و زخمی شدن نیروی نظامی ایالات متحده آمریکا و سایر نیروهای ائتلاف شد.این حمله هوایی نخستین اقدام نظامی جو بایدن پس از آن است که به عنوان رئیسجمهوری آمریکا از تاریخ ۲۰ ژانویه کار خود را آغاز کرد. این حمله در ابتدای امر تصمیمی مبنی بر گسترش فعالیتهای نظامی آمریکا تلقی شد در حالی که شواهد نشان میدهد تصمیم بایدن در حمله به سوریه بیش از این که نشانهای از تصمیم و جمعبندی او برای گسترش دخالت ارتش آمریکا در منطقه باشد، گویای ارادهای برای دفاع از نیروهای آمریکایی در عراق است. وزیرخارجه آمریکا پس از این حمله مدعی شد که آن را با طرف عراقی هماهنگ کرده بود، اما مشخص نیست که این ادعا تا چه اندازه صحت داشته است. واکنشهای دیگر به این اتفاق متفاوت بود؛ روسیه این اتفاق را محکوم کرد و وزیر خارجه انگلیس از آن استقبال کرد. خود بایدن اما به صورت شفاف مدعی شد که حمله به سوریه برای هشدار به ایران طراحی شده است.
در مقابل این حملات نظامی، وزارت خارجه سوریه در نامهای به دبیرکل سازمان ملل و رئیس شورای امنیت درباره حمله جنگندههای آمریکا به پایگاههایی در استان دیرالزور اعلام کرد که شورای امنیت باید به مسئولیت خود درباره حفظ صلح و امنیت بینالمللی و اقدام فوری برای توقف تجاوزات و جنایتهای آمریکا در حق یک کشور دارای حاکمیت و عضو سازمان ملل و ممانعت از تکرار این سیاستهای خصمانه عمل کند.با این وجود نمیتوان به قطعیت گفت که بایدن راه دیگر روسایجمهور را در پیش گرفته است حتی این که برخی تحلیل میکنند که بین او و ترامپ تفاوت جدی وجود ندارد از نگاهی اشتباه است. البته نباید از یاد برد که روسای جمهوری آمریکا چه دموکرات و چه جمهوریخواه همواره در پی اهداف مشخصی هستند. در ارتباط با نقش ایران و سیاستهای منطقهای ایران بدون شک تفاوت زیادی بین چهرههای دموکرات یا جمهوریخواه در آمریکا وجود ندارد کما این که درباره بسیاری از سیاستهای کلان در ایران، روسای جمهور اصلاحطلب و اصولگرا تفاوت دیدگاه جدی ندارند و موارد منطبق بر دیدگاههای کلی حکومت است. در گام اول این حمله به صورت انحصاری پیامهای روشنی دارد؛ دولت بایدن با این اقدام در واقع تاکید کرد که تداوم این وضعیت را در خاورمیانه بر نمیتابد و این که نباید به رفتن ترامپ و آمدن بایدن به عنوان فرصتی برای امتیازگیری منطقهای چه از جانب ایران و چه از جانب هر کشور دیگری در منطقه نگریسته شود.این پیام به صورت روشن پیش از این به بنسلمان نیز داده شده است. در این راستا انتخاب پایگاهی در بوکمال و نه پایگاه نیروهای همپیمان در داخل خاک عراق برای رساندن این پیامها قابل تامل است و خود تاکید بایدن برای رساندن این پیغام را دارد. نباید از یاد برد که ایران در عراق حضور فیزیکی نظامی ندارد، اما در سوریه به ویژه در این منطقه مرزی عراق و سوریه، در کنار نیروهای همسو حضوری نظامی دارد. در حقیقت اینجا انتخاب هدف معطوف به نوع، ماهیت و سطح پیامی است که دولت بایدن قصد ارسال آن را در شکلی مستقیمتر و هدفمندتر دارد. اگرچه پیامهای اصلی بایدن در کنار تصمیمات اخیر او معنایی فراتر از این موارد دارد.
مشخصا در ایام انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا و بعد از آن که در حین شمارش آراء مشخص شد که بایدن دست برتر را دارد و ترامپ باید از کاخ سفید خداحافظی کند، پیشبینی سیاستهای او در قبال خاورمیانه روشنتر از موارد دیگر بود. در همان زمان نیز تاکید کردم که در دوران بایدن سیاستهای منطقهای و موشکلی مهمترین محورهای اختلاف بین ایران و آمریکا باقی میماند و ممکن است در ارتباط با برجام و مسائل هستهای توافقهایی هر چند با تلاش زیاد و صرف زمان حاصل شود اما در ارتباط با نقش ایران در منطقه، حضور ایران در برخی از کشورها بر اساس سیاستهای کلان جمهوری اسلامی و ارتباط ایران با کشورهای منطقه کماکان آمریکا مخالف سرسخت باقی میماند. حمله اخیر نشان از تحقق همین مسئله است. قرار نبوده و نیست که بایدن به یکباره سیاست منطقهای ایران را قبول کند یا دست از اقدامات تلافیجویانه در شرایط جنگی در حین صدمه دیدن بکشد. مسئله اصلی این است که بایدن همچون هر رئیسجمهور دیگری از ایالات متحده آمریکا در قبال سیاست ایران در خاورمیانه و نقش نیابتی ایران در کشورهایی همچون سوریه کوتاه نخواهد آمد. اما آیا بایدن دقیقا منطبق بر رفتارهای روسای جمهور پیشین قدم بر میدارد یا تفاوتهای قابل توجهی در قبال رفتار و رویه در قبال خاورمیانه دارد. تفاوتها به صورت جدی مشهود است.بایدن در حال ترسیم یک استراتژی کلان و جدید در خاورمیانه است.
تماس تلفنی بایدن با بنیامین نتانیاهو یک ماه پس از شروع کار در کاخ سفید خود یکی از نکات دیگر تفاوتهای آمریکا در دوران بایدن با دورانهای پیش از این به خصوص دوره ترامپ است. ترامپ در آغاز به کار به عنوان رئیسجمهور آمریکا، در همان روز نخست با نتانیاهو تماس تلفنی برقرار کرد و این اتحاد در تمام طول دوره 4 سال کماکان پابرجا بود و یکی از نزدیکترین دورانهای آمریکا و اسرائیل در این دوره رقم خورد. علاوه بر مسئله اسرائیل و تمایلی که بایدن به حفظ فاصله خود به عنوان رئیسجمهور آمریکا با بنیامین نتانیاهو دارد تنها یکی از مسائلی است که نشان میدهد بایدن تصمیم دارد تا چینش جدیدی درباره مهرههای خاورمیانه داشته باشد. مورد دیگر اعلام رسمی دولت آمریکا درباره پایان حمایت از جنگ یمن و تلاش برای یافتن و تسلط راهحلهای دیپلماتیک این بحران است. بنابراین صرف یک حمله نظامی به سوریه نمیتوان گفت سیاست بایدن تداوم جنگطلبیهای ترامپ است اگرچه بایدن نیز در صورت لزوم این سیاست را پیگیری میکند. مورد سوم که بسیار پراهمیت است تصمیم بایدن برای خروج انصارالله از لیست تروریستی وزارت امور خارجه آمریکا بود. این تصمیم را در کنار انتشار گزارش محرمانه سازمانهای اطلاعاتی در مورد نقش بنسلمان ولیعهد سعودی در قتل خاشقچی باید ارزیابی کرد. در این بین برخی رفتارهای بایدن به صورت مشخص در مورد ایران نشان از تلاشهای پنهانی برای حفظ معدود چراغهای کاهش تنش بین تهران و واشنگتن دارد.در همین حال که حمله نظامی به برخی مواضع ایران در سوریه صورت گرفته است – که این مواضع پیش از این به صورت کلی توسط اسرائیل مورد حمله قرار میگرفت- همزمان دولت جو بایدن در قبال ایران نیز گامهای مهمی برداشت. تلاشهای رسمی و غیررسمی دیپلماتیک برای احیای برجام با وجود رفتارهای عجیب مجلس یازدهم در جهت تحت فشار گذاشتن دولت در راستای خروج از برجام قابل توجه بود. بنابراین نباید در ارتباط با تصمیمات دولت بایدن به یک جمله نظامی که در پاسخ به موضوعی دیگر بوده اکتفا کرد. مجموعه این اقدامات در کنار هم شاید تضاد دولت بایدن یا با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن تلقی شود اما اینگونه نیست بلکه مجموعه اقداماتی در جهت ایجاد آرایش جدید برای خاورمیانه است. بایدن تصمیم دارد تا با این مدل جدید رفتار در منطقه پیام روشنی را به ایران مخابره کند؛ پیامی که تاکید دارد اگرچه ممکن است حمله نظامی به مواضع نزدیک به ایران در سوریه صورت بگیرد اما به طور حتم قرار نیست با دشمنان ایران روابط بسیار نزدیکی ایجاد شود. پیام بایدن ایجاد یک سیستم ارتباطی بین آمریکا با منطقه است. سیستم ارتباطی که در راس آن پیامها و پالسهای روشن به ایران میدهد. مجموعه رفتارهای بایدن در قبال عربستان، بنسلمان، نتانیاهو پیامهای روشنی دارد؛ پیامهای روشنی که رئیسجمهور فعلی آمریکا انتظار دارد تا در ایران شنیده و روی آن فکر شود.
منبع: روزنامه سازندگی