یادداشت

بازگشت به درون

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

 

محمود سعیدی‌زاده، عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی ایران

بعضی از تحلیلگران حوزه امنیت این فرضیه را مطرح می‌کنند که منبع اصلی تنش‌ها و منازعات خاورمیانه فقدان مشروعیت دولت‌های خاورمیانه است که می‌تواند به آن چیزی منجر شود که آن را بالکانیزاسیون یا لبنانیزاسیون می‌گویند و این بحران‌ها و تنش‌ها بیش از آن که منبع بیرونی داشته باشد، ریشه بومی دارد و مشکل اصلی این دولت‌ها را در ناتوانی فزاینده در برآورده نمودن نیازهای روانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردمان این منطقه توسط دولت‌ها می‌دانند که منجر به بحران مشروعیت و هرج و مرج سیاسی می‌شود. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت مشکل آینده خاورمیانه بیش از آن که به استراتژی میان دولت‌ها مربوط باشد به سیاست داخلی آنها ربط دارد .و به همین دلیل است که هر سه کشور اثرگذار منطقه‌ ای شامل ایران، ترکیه و عربستان در چارچوب نظریه نوواقع‌گرایی راهبرد سیاست خارجی خود را طراحی کرده‌اند. در چارچوب سیاست نوواقع‌گرایی کشورها چون امکان حل منازعات و مشکلات داخلی را ندارند اصالت را به سیاست خارجی می‌دهند و با اهمیت دادن به سیاست خارجی هم مشکلات داخلی را به بیگانگان نسبت می‌دهند و هم تصور می‌کنند در صورتی که در خارج مشکلات خود را حل کنند مشکلات داخلی به اهمیت‌های دسته چندم تبدیل می‌شود. در این چارچوب اصولا سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی نیست و سیاست داخلی فاقد اصالت است. نمونه موفق این گونه سیاست را می‌توان به سیاست چین از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۷ اشاره کرد که در آن بازه زمانی مائو تسه دونگ با موفقیت توانست مباحث انقلاب فرهنگی را از سیاست خارجی و سیاست کنترل سلاح‌های مرگبار یا به اصطلاح روز قیامت (Doomsday weapons) جدا کند و مذاکرات بسیار مفیدی با آمریکا داشته باشد و نتایج بسیار مثبتی هم بگیرد. در واقع مائو دو مسیر مختلف را پیگیری می‌کرد؛ در انقلاب فرهنگی فحش می‌داد و در موضوع‌های دیگر بده بستان می‌کرد. این سیاست تا زمانی که نظم بین‌الملل یا امنیت بین‌الملل برقرار باشد منجر به تنش بین‌المللی نمی‌شود. در واقع حاکم بودن نظام دوقطبی منعطف قدرت مانور را به چین داده بود که این راهبرد را به پیش ببرد اما از دهه ۹۰ میلادی اصل بی‌نظم‌کننده principal Disorganizing بر جهان حاکم است و امکان بازی و مانور در فضایی به شدت تنش‌زا وجود ندارد و آمریکا هم به عنوان اثرگذارترین بازیگر بین‌المللی با مشکلات عدیده‌‌ای در نظم‌دهی به جهان یا استقرار نظم نوین جهانی مواجه است که همین مشکلات، فضای بین‌الملل را مملو از توهم و تنش کرده است. شعار آمریکا اول یا America first شعار تبلیغاتی یک رئیس جمهور نبود بلکه بروز یک تمایلات قوی و واقعی در میان آمریکایی‌ها بود مبنی بر این که تا زمانی که منافع حیاتی آمریکا به صورت عینی مورد تهدید قرار نگرفته است آمریکا دلیلی برای دخالت در هیچ کجا را ندارد و پاسخ به همه این منازعات مادامی که کشورهایی مانند انگلیس و فرانسه و آلمان هم به جای تامین امنیت به مصرف‌کننده امنیت تبدیل شده‌اند، کنار گرفتن از این بحران‌ها است. در چنین فضایی که آمریکا تحت فشار افکار عمومی داخلی است و کشور یا کشورهایی وجود ندارند تا نقش Honest Broker یا کشورهای واسطه امن را بازی کنند و امکان حل کردن منازعات بیرونی هم حداقل در میان‌مدت وجود ندارد منازعات ادامه‌دارتر و عمیق‌تر می‌شود و چنانچه نیروی خارجی منطقه را ترک کند، منطقه دچار خلا قدرت و بحران می‌شود و نمونه آن هم در عراق و هم در افغانستان قابل مشاهده است. این می‌تواند چالش‌هایی را ایجاد کند که بازگشتن آمریکا به مرزهای امن خود را که خواست عمومی آمریکا است دچار تاخیر کند و اتفاقا همین جا می‌تواند نقطه آغاز شروع همکاری میان قدرت‌های منطقه‌‌ای و آمریکا باشد و آمریکا این امکان را پیدا خواهد کرد تا شریک امنیتی خود در منطقه را پیدا کند. از آنجا که آمریکا ریشه بحران را در مشروعیت داخلی کشورها می‌داند و هنوز به کلیشه «کشورهای خوب با هم نمی‌جنگند» باور دارد بنابراین کشور یا کشورهایی می‌توانند وارد این بده بستان بشوند که سطح تنازعات داخلی آنها و مسئله مشروعیت آنها تا حدودی قابل قبول باشد. اگر چه ترکیه به علت قرار گرفتن در زوم اروپا و سبک زندگی اروپایی به نظر می‌رسد در این زمينه دچار مشکل کمتری است و زمانی با قرار دادن پایگاه اینجرلیک در اختیار آمریکا به شریک استراتژیک آمریکا تبدیل شده بود اما در عالم واقع برگشتن ترکیه به سیاست واقع‌گرایی کلاسیک که همان اصالت دادن به سیاست داخلی است بسیار دشوار است. حل منازعه کردها برای ترکیه شاید منجر به گلاسنوست ترکیه و تجزیه آن کشور شود بنابراین به نظر نمی‌رسد تا مدت‌ها این ظرفیت در ترکیه وجود داشته باشد که به این مسئله ورود بکند و ورود این کشور به بحران‌های مختلف از قره‌باغ تا لبنان تا لیبی تا سوریه موید عدم وجود ظرفیت نگاه به خود در آن کشور است. عربستان هم به علت بافت عشیره‌‌ای و قبیله‌‌ای اصالتا هیچ فضایی برای شراکت در قدرت با خانواده سعودی باقی نگذاشته است و هر گونه شکاف در درون قدرت خانوادگی می‌تواند منجر به بحران‌های غیر قابل کنترل شود. بنابراین عربستان را نه به عنوان شریک بلکه باید در یک فضای پرهزینه و بهداشتی نگهداری کرد و البته قدرت مانورش را به شدت گرفت تا انرژی آن صرف نگهداری کالبد آسیب‌پذیر خود کند. در این میان ایران ظرفیت گذشتن از شرایط موجود را دارد. کشوری با سابقه تاریخی روشن و ظرفیتی غیر قابل انکار با امکان شراکت همه گروه‌ها در قدرت بدون اینکه چالش جدی به وجود بیاید می‌تواند همان بندر خشک یا امن منطقه باشد که می‌تواند آمریکا را برای خروج از شرایط کنونی کمک کند و بدون وارد شدن هر گونه تنشی به سیاست واقع‌گرایی کلاسیک برگردد. برگشتن ایران به سیاست واقع‌گرایی کلاسیک این اطمینان را به غرب و آمریکا می‌دهد که ریشه منازعات داخلی و بحران مشروعیت منجر به تقویت بنیادگرایی و تروریسم نمی‌شود چون تحلیلگران ریشه تروریسم را در بحران مشروعیت داخلی کشورها و حکمرانی‌های بد می‌دانند. بنابراین همان‌قدر که ظرفیت شراکت واقعی مردم در ترکیه و عربستان وجود ندارد و می‌تواند منجر به بی‌ثباتی و بحران‌های جدی داخلی و بین‌المللی تبدیل شود، در ایران هر گونه شراکت قدرت با دیگر گروهای جنسی، قومی، سیاسی و مذهبی موجب قوام‌بخشی و ثبات داخلی می‌شود و به کاهش بحران‌های بین‌المللی و چه بسا به همکاری ایران و آمریکا برای نظم‌دهی بین‌المللی منجر می‌شود. به نظر می‌رسد همان‌قدر ظرفیت در ایران برای برگشتن به سیاست واقع‌گرایی کلاسیک وجود دارد در دولت کنونی آمریکا هم ظرفیت تعامل و ایجاد فضا برای تفکیک موضوعات قائل مذاکره وجود دارد. تیم بایدن نشان داده است به درستی توان درک این موضوع را دارد که در فضایی ناامن و آنارشیک بین‌المللی دولت‌ها در نقطه شروع به سراغ گچ گرفتن ماشه تفنگ‌ها نمی‌روند بلکه اول مسایل امنیتی، فنی و بعد به مسائل سیاسی می‌پردازند. رفتن به سمت گچ گرفتن ماشه و تمرکز بر این موضوع در زمانی که اصل بر خودبسندگی است و پاندمی کرونا همه انگاره‌های مانیتورینگ و نظارت را با چالش جدی مواجه کرد دقیقا می‌تواند بن‌بست در همکاری باشد زیرا همانقدر که امکان نظارت بر تجهیزات هسته‌‌ای امکان‌پذیر است کنترل و جلوگیری از اشاعه سلاح‌های میکروبی و شیمیایی غیر ممکن است بنابراین همان‌قدر که می‌توان در آن حوزه‌ها اطمینان‌بخشی ایجاد کرد، در این حوزه هم می‌توان به سمت اعتمادسازی رفت که تا اینجای کار codes of conduct یا کدهای رفتاری طرفین نشان می‌دهد قواعد بازی از سوی هر دو طرف رعایت می‌شود.

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی