سیدحسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران
تجربه برگزاری دورههای انتخاباتی رقابتی و پرشورِ ریاستجمهوری در ایران نشان میدهد چنین انتخاباتی همواره توانسته برخی مسائل مهم کشور را حل کرده یا شدت برخی از مشکلات را کاهش دهد. یکی از مهمترین آثار برگزاری یک انتخابات ریاستجمهوری پرشور، تقویت جایگاه ایران در عرصه دیپلماسی است. انتخابات پرشور همواره منجر به ارتقای جایگاه ایران در عرصه بینالمللی شده است. در عرصه داخلی هم برگزاری چنین انتخاباتی موجی از امید و نشاط در مردم بهوجود آورده و منجر به میزانی از نقشآفرینی آنها شده که مهمترین اثر آن رنگ باختن خستگیهای ناشی از ضعف عملکردها و خستگیهای ناشی از مشکلات اقتصادی و معیشتی بوده است. موجی از نشاط که بعد از دورههای انتخاباتی با مشارکت بالا ایجاد شده کشور را در موقعیت بهبود حتی به لحاظ اقتصادی قرار داده است.
با این حال اما در کمتر از سهماه باقیمانده به انتخابات ریاستجمهوری 1400 چنین شور و شوقی دیده نمیشود. مردم امروز آنچنان درگیر مسائل و مشکلات متعدد شدهاند که کمتر به انتخابات به عنوان یک موضوع تعیینکننده و مهم میاندیشند. این بدان معناست که به درست یا غلط آنها صندوق رأی را حلال مشکلات خود نمیبینند. اعتماد عمومی به حاکمیت مخدوش شده و آنچه امروز شاهد آن هستیم یکی از سختترین شرایط سیاسی بعد از انقلاب است که عوامل متعددی در پیدایش آن دخیل بودهاند.
1.اولین و مهمترین آن به اعتقاد من اعمال یک تحریم بیسابقه و بسیار گسترده و شکننده برای اقتصاد ایران از سال 97 به اینسو بوده است. این تحریمها اقتصاد ایران را در فشار عجیبی قرار داد؛ بهطوریکه ظرف دوسالونیم اخیر هزینه زندگی در ایران دستکم سه برابر شده است. این تحریمها فروش نفت ایران به عنوان مهمترین منبع درآمدی دولت را از دومیلیون و 200 هزار بشکه نفت تا پیش از خروج ترامپ از برجام در سال 97 به چیزی حدود 500 هزار بشکه نفت (و حتی کمتر) در سال 99 رساند. بنابراین دولت بخش مهمی از درآمدهای ارزی خود را از دست داد. این در حالی است که از سال 98 شیوع کرونا هم به این وضعیت دامن زد و کاهش قیمت جهانی نفت از حدود 72 دلار در سال 97 به زیر 40 دلار در سال 99 اوضاع را برای ایران بدتر کرد. به این ترتیب نرخ دلار چندین برابر شد و تورم به طرز بیسابقهای افزایش پیدا کرد. وخیم شدن شرایط اقتصادی، هم شدت نارضایتی مردم را افزایش داده است و هم موجب شده تا اولویت آنها در این مقطع مهم اساسا انتخابات نباشد. تصور کنید وقتی مردم ساعتها در صف تهیه مرغ یا گوشت بایستند یا در تهیه دارو و دیگر اقلام ضروری خود با مسئله روبهرو باشند چطور میتوانند با فراغ خاطر به موضوع انتخابات فکر کنند؟
2. اما در کنار وخیم شدن اوضاع اقتصادی، نکته دیگری که در افزایش نارضایتی مردم و کاهش اعتماد عمومی تا حد زیادی تعیینکننده بوده است شدت گرفتن اختلافات داخلی در عرصه سیاسی ایران است. کشمکشها و اختلافات سیاسی داخلی اگر در این جهت باشد که اوضاع کشور را بهبود ببخشد و به رقابت برای خدمت بیشتر منجر شود این اختلافات سیاسی مثبت بوده و میتوان گفت که منجر به افزایش کارآیی نهادهای حاکمیتی میشود. در این شرایط در واقع یک جناح که اکثریت هستند دولت را تشکیل میدهند و یک جناح دیگر که اقلیت هستند در صحنه حاضرند و دولت را رصد میکنند. گروه اقلیت بدون آنکه بخواهد خللی در کار دولت ایجاد کند رویهها و تصمیمات دولت مستقر را ارزیابی کرده و در مواردی که این تصمیمات و اقدامات را صحیح تشخیص ندهد انتقادات و پیشنهادات خود را برای رفع آنها به شکلی خیرخواهانه بیان میکند. بر خلاف این رویه درست، در ایران و بهویژه در سالهای اخیر دامنه اختلافات سیاسی از این فراتر رفته و جمعی از مخالفان دولت و نیروهایی که در اقلیت قرار گرفتهاند خودشان را مظهر ارزشها و رقیبشان را نیروهای غیرارزشی و غیرانقلابی قلمداد میکنند و با این ابزار دولت و نهادهای انتخابی را تضعیف میکنند. در واقع این گروه اقلیت با هدف سیاسی و تامین اهداف جناحی خود دست به این اقدامات میزنند اما آنها هنوز هم متوجه نیستند که خروجی چنین اقداماتی نه ناامید کردن مردم از دولت مستقر بلکه ایجاد یأس عمومی نسبت به صندوقهای رأی و نتیجه انتخابات خواهد بود. در جمهوری اسلامی هیچ امری برای تقویت روابط بین نظام و مردم از امر انتخابات مهمتر نبوده و نیست و در واقع انتخابات عرصهای است که فرصت نقشآفرینی برای مردم ایجاد میکند. مردم داوری و قضاوت میکنند و یک چهره سیاسی را به صلاحدید خود از قدرت پایین میآورند و یک چهره سیاسی دیگر را با همان صلاحدید بالا میبرند و از این کارشان برای اداره کشور انرژی میگیرند. به این معنا که احساس میکنند اداره امور با رأی آنها و بهدست خودشان رقم میخورد. اما وقتی عدهای با تضعیف دولت و رئیسجمهور و تضعیف نهادهای قانونی و انتخاباتی این پیام را به مردم میدهند که آنها چه گروه سیاسی پیروز در انتخابات را برگزینند و چه رقیب آنها را انتخاب کنند در رویه کشور تغییری اتفاق نخواهد افتاد در واقع مردم را نسبت به کارآیی انتخابات و صندوقهای رأی ناامید میکنند.
3.گذشته از اینها اما سومین عامل هم کارآیی ضعیف خود دولت و نهادهای انتخابی بهویژه در چهارسال گذشته بوده است. سطح عملکرد دولت دوم آقای روحانی، مجلس دهم و شورای شهر فعلی پایینتر از انتظارات رأیدهندگان بوده و آنطور که شایسته بوده و متناسب با امیدی که مردم به آنها داشتهاند، پیش نرفته است. این نهادهای انتخابی ارتباط ضعیفی با مردم داشتند و نتوانستند آنها را نسبت به مشکلات واقعی آگاه کنند و یا مردم را به خوبی در جریان محدودیتهایشان قرار دهند. حتی در بخشهایی که توانستند دست به اقدامات مثبتی بزنند هم این اقدامات بهدرستی به جامعه منتقل نشد. لذا ضعف کارآیی و روابط عمومی در نهادهای انتخابی هم مشکل جدی بوده که در ایجاد بیاعتمادی نسبت به آنها نقش داشته است.
متاسفانه امروز مجموعه این عوامل با هم ترکیب شده و یک فضای یأسآلود در کشور ایجاد کرده است. این مسئله آنقدر پررنگ و جدی است که بیگانگان و براندازان را هم به طمع واداشته است. کسانی که دنبال براندازی و دخالت خارجیها در ایران بوده و کسانی که دشمن ایران هستند، با شرایط بهوجود آمده در کشور طمع کرده و چشم دوختهاند تا از این نارضایتی برای پیگیری اهداف خود بهره ببرند.
اما با این شرایط باید چه کرد؟ به اعتقاد من هیچ راهی وجود ندارد جز اطمینان دادن به مردم در این باره که تنها خود آنها هستند که با پا گذاشتن در صحنه میتوانند مشکلات را حل کنند. باید به آنها یادآوری کنیم جز با حضور آنها در صحنه انتخابات، حل مشکلات، امکانپذیر نیست. البته حضور پرشمار مردم پای صندوقهای رأی الزاماتی دارد که باید از سوی نهادهای حاکمیتی و نظارتی و همینطور احزاب و جریانهای سیاسی رعایت شود. از جمله اگر بخواهیم مردم در انتخابات حضور داشته باشند باید میدان رقابتها پر از شخصیتهای موثر باشد. یعنی کسانی که میتوانند اعتماد و انگیزه مردم را جلب کنند امکان نقشآفرینی و حضور در صحنه رقابتها را داشته باشند.
در مرحله بعد جریانهای سیاسی ایران از همه جناحها باید به دلیل شرایطی که برای مردم ایجاد شده از آنها عذرخواهی کنند. همه جریانهای سیاسی باید تعهد بدهند که اولویت آنها و اولویت دولتِ آینده فقط حل مشکلات مردم خواهد بود. یعنی نباید موضوع حاکمیت باندی و جناحی و فردی جای اولویت مهمی به نام حل مشکلات اقتصادی مردم را بگیرد. سیاسیون باید خود را متعهد کنند هدف آنها روی کار آمدن یک دولت فراگیر و توانمند و دولت کارآمد و کاملا همراه با مردم و دولتی است که بتواند اکثریت مردم را نمایندگی کند و احترام اقلیت را هم داشته باشد. آنها باید صحنه رقابتهای انتخاباتی را تبدیل به صحنه خدمت کنند تا نتیجه آن برآمدن دولتی باشد که بتواند هر روز مشکلی از مشکلات مردم را رفع کند.
خوشبختانه اصلاحطلبان در حال حاضر حساسیت زمان و مکان را درک کردهاند و مصر هستند آنها هم در کنار مردم باشند و راه را برای برگشت مردم به صحنه فراهم کنند. من خیلی امیدوار هستم که اصلاحطلبان هم با کاندیدای اصلی خودشان وارد صحنه شوند و هم این کاندیدای اصلی قدرت جلب آرای عمومی را داشته باشد. جبهه اصلاحات ظرفیتهایی دارد که به خوبی میتواند از این ظرفیتها استفاده کند. یعنی میتواند چهرهای را کاندیدا کند که هم مورد اعتماد مردم باشد و هم بتواند ضوابطی که نظام برای آنها قائل است را بهدست بیاورد.
منبع: روزنامه سازندگی