امیر اقتناعی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
تصویب طرح "حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی" موسوم به "طرح صیانت" در روز چهارشنبه ششم مردادماه ۱۴۰۰ در صحن مجلس شورای اسلامی با رایی هرچند شکننده و لبمرزی، بخش وسیعی از جامعه را در بُهت و تشویشی فرو برد که شاید بخش زیادی از آن، ناشی از مبهم بودن چگونگی عینیت این طرح برای عموم مردم، در هنگامه اجراء میباشد.
ترسیم تصویری دهشتناک از جامعه بدون اینترنت! جامعهای که پس از دو دهه زیست همدلانه در فضای مجازی، بهناگه قرار است، تک و تنها بماند در دنیای واقعی! دنیایی که در سالیان اخیر، هر روز بر مشقّاتش افزوده شده و گویی این ازدیاد مصائب را پایانی نیست!
به زعم من؛ صرف نظر از اینکه در چند ماهه آینده -در عمل- چه اتفاقی در میزان و یا چگونگی دسترسی اقشار مختلف جامعه ایران به فضای مجازی رخ خواهد داد و اصلاً آیا امکان قطع ارتباط با دنیا، آنگونه که افراطیون داخلی در سر میپرورانند، تحقق خواهد یافت یا نه، آنچه طی روزهای اخیر به بالا رفتن اضطراب اجتماعی انجامیده، نه ترس از قطع ارتباط افراد از طریق اپلیکیشنهای رایج و نه ترس از ناتوانی افراد از سرچ در موتورهای جستجوگر جهانی و نه حتی نگرانی از اختلال در معیشت روزمره شاغلین در کسب و کارهای اینترنتی است.
چرا که همه این موارد را شاید بتوان با جایگزین ساختن نسخههای بومیسازی شده داخلی و قابل رصدتر! برطرف نمود و یا به سیاق دهههای پیشین، مجدّداً با زندگی بدون اینها، خو گرفت. اما اقلیت مدافع این طرح باید به این سوال در نزد وجدان خویش، مردم و تاریخ پاسخ دهند که؛ چه جایگزینی برای جبران این فشار روانی و اضطراب اجتماعی ناشی از توهین به شعور و بلوغ مردم تدارک دیدهاند؟
براستی؛ چطور توانستند به خود اجازه دهند که فارغ از همه دیدگاههای مطروحه در مخالفت با این رویکردشان در چند وقت اخیر، لجوجانه بر این تصمیم خود پای فشارند و حتی حاضر به گفتگو و زمینهچینی برای دخالت در سبک زندگی مردم -ولو در مجاز- نباشند! دخالتی که پیش از این بارها در زندگی واقعی مردم، بروز و ظهور یافته و عمدتاً هم به نتایج دلخواهشان منجر نگردیده بود!
حضرات؛ فارغ از اینهمه رقابت و پیشی گرفتن از یکدیگر در راه رفتن بر روی اعصاب مردم، لااقل دمی را با خود خلوت کنید و در نتایج ممنوعیتهای دهههای پیشین و دستاوردهای منتج از آنها، قدری تامل کنید! خاطرات مواجهه با مواردی چون؛ پیراهن آستینکوتاه، مانتوی رنگروشن، شلوار لی، مدل مو، کاست موسیقی، دستگاه ویدئو، دوچرخهسواری زنان، ماهواره خانگی و مواردی از این دست را مرور کنید. براستی؛ بر سر چه با خودمان اینهمه کلنجار رفتیم و حاصلش چه شد؟!
بیتردید؛ سوای از معاصرین که بر این اعمال، غصه میخورند، آیندگان بر ما خواهند خندید، همانگونه که امروز، ما بر آنانی که بلندگو را بوق شیطان خطاب میکردند، یا آنانی که با زدن قند وارداتی از شوروی در چای، در پی طهارت آن بودند و یا کسانی که واکسنزدن را عامل ورود اجنّه در بدن میپنداشتند و دیگر نمونههایی از این دست که فراوانند، با حسی توام با ترحم مینگریم و بر جهالتشان میخندیم.
با خود بیندیشیم؛ بهواقع چه اتفاقی در ایران ما رخ داده که ۴ دهه پس از انقلاب اسلامی -که آخرین انقلاب کلاسیک تاریخ بشر نام گرفته است- و از پسِ بیش از ۲۵۰۰ سال سلطنت و برآمدن آفتاب جمهوریت، مردم به راهی میروند و صاحبمنصبان به راهی ... ! مردم چیزی میخواهند و مسندنشینان خیر مردم را -که گویی طفل صغیرند- در چیزی دیگر میبینند ... !
نکنید ... لطفاً نکنید ... به روان این مردم رحم کنید ... از زندگی توام با مرارت این مردم نجیب شرم کنید ...
نه شما "قَسیم النّار وَالجَنّه" هستید و نه این مردم محجور* و نه حتی مهجور**.
اینکه اهالی پارلمان به فکر صیانت از جامعه هستند، دستمریزاد دارد، اما اینکه تقابل با خواست مردم و اعمال محدودیت برای حقوق طبیعی آنان را با قلب مفاهیم و به نام صیانت به خوردِ جامعه دهند، نه شرط مروت است و نه پذیرفتنی! و طبعاً هرآنچه که از سوی جامعه پذیرفتی نباشد هم -به گواه شاهد مثالهای موجود- عاقبتش معلوم است و روسیاهیاش هم موجود...
شما بسترهای آرامش مردم، امنیت مردم، معیشت مردم، رفاه مردم و رعایت حقوق طبیعی آنها را فراهم کنید، در مقابل، صیانت از ایمان و اخلاقشان، توسط خودشان را به نظاره بنشینید.
امتحانش ضرری ندارد ...
بسمالله ...
* در اصطلاح حقوقی بهمعنای منعشدن انسان از بخشی از تصرفات و اعمال حقوقی است.
** در اصطلاح دینی بهمعنای دورشدن دل و عمل انسان از قرآن است.
منبع: روزنامه سازندگی