سیدافضل موسوی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
زمانی که نیروهای آمریکایی وارد افغانستان شدند و طالبان را عقب راندند از ایران هم درخواست کمک کردند. دولت وقت هم به آنها کمک کرد و فقط ایران نبود و کشورهای دیگر منطقه هم با این موضوع موافقت کردند.
پس از ثبات نسبی در افغانستان حکومتی مبتنی بر انتخابات در آن برقرار شد اما متاسفانه این حکومت دوام نیاورد و آخرین انتخاباتی که در این کشور برگزار شد باعث اتفاقات پیچیدهای شد زیرا دو نفر ادعای پیروزی در انتخابات کردند که در نهایت اشرف غنی با یک میلیون رای رئیسجمهور شد آن هم در حالی که کشور افغانستان ٤٠ میلیون نفر جمعیت دارد و یک میلیون رای فقط یک بیستم جمعیت این کشور را شامل میشود. در نتیجه دولتی با این درصد آرا معلوم است که سقوط میکند. اما اینکه پس از به قدرت رسیدن غنی چه کسی باعث اتفاقات اخیر در این کشور، سقوط غنی و قدرت گرفتن طالبان شد باید نگاهها متوجه دولت آمریکا باشد.
نیروهای آمریکا سالها در این کشور حضور داشتند به همین دلیل باید با برنامه پیش از خروج، انتخابات دیگری در افغانستان برگزار میکردند که همه گروهها از جمله طالبان هم در آن نقش داشته باشند.
اما این اتفاق نیفتاد و طالبان با نیروی نظامی افغانستان را تصرف کرد و حالا این کشور دولتی خودخوانده دارد که البته قول دادهاند که در آینده انتخابات برگزار کنند.
حالا اگر این گروه به وعده خود عمل کرده و در آینده برای تشکیل دولت جدید از آرای مردمی استفاده کند، مورد احترام خواهد بود زیرا موقعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی این کشور در وضعیت بدی است و تقریبا ٥٠ درصد مردم افغانستان نیازمند کمکهای انساندوستانه سازمانهای حقوق بشر هستند.
اما درباره برخورد حکومت و دولت ایران با این مساله باید به این موضوع توجه کرد که دولت ایران در حال مدارا با طالبان است زیرا آنها اعلام کردند که انتخابات برگزار میکنند؛ بنابراین اگر این گفته طالبان درست باشد نباید با آنها مقابله کرد.
زیرا به دلیل مشکلات بیشمار به ویژه اقتصادی که در این کشور وجود دارد طالبان بدون کمک مردم نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ کشورهای دیگر هم به آنها کمکی نمیکنند و در نتیجه نیازمند به مردم خود هستند.
مساله دیگر حقوق نظامیان و کارکنان در این کشور است که تاکنون دولت آمریکا پرداخت میکرده و حالا طالبان باید آن را پرداخت کند در حالی که چون گروهی نظامی است و ساز و کار اقتصادی ندارد نمیتواند چنین کاری انجام دهد. بنابرابن دولت موقت ناچار است با کشورهای همسایه تعامل داشته باشد و براساس وعده خود انتخابات برگزار کند.
حالا اگر رفتار طالبان در آینده براساس آنچه میگویند باشد، دولت ایران روش درستی در برخورد با تحولات افغانستان در پیش گرفته است و نباید با طالبان وارد جنگ شود و واقعیت آنها را در افغانستان منکر شد و البته این آیندهنگری را نباید دور از ذهن دانست که با انتخابات به مرور طالبان از بین خواهد رفت چون مردم حقوقی دارند که باید تامین شود.
اما درباره برخورد اصلاحطلبان با تحولات افغانستان این مساله مطرح است که عموم اصلاحطلبان مخالف جنگ و برخورد نظامی با طالبان هستند زیرا این مردم افغانستان هستند که باید درباره کشور و آینده خود تصمیم بگیرند.
آنچه در افغانستان دیده میشود این است که مردم مخالفت چندانی در به قدرت رسیدن طالبان ندارند و هر جایی که مردم با حکومتی همراه باشند نمیتوان با آن حکومت جنگید.
لذا اکثریت مردم با طالبان کاری ندارند مگر اینکه طالبان بخواهد خلاف وعدههای خود عمل کند و مثلا حقوق زنان را در زمینه تحصیل، شغل و خروج آنها از خانه پایمال کند. یا از زنان بخواهد که حتما از روبند استفاده کنند؛ در کجای دین اسلام چنین چیزی وجود دارد، روبند در اسلام فقط برای زنان پیامبر بوده است.
اگر طالبان بخواهند چنین برخوردی داشته باشند امیدی به ادامه حیات برای آنها وجود ندارد زیرا باعث شورشهای مردمی و برخورد کشورهای همسایه میشود و محکوم به نابودی هستند.
در این میان یک نیروی مقابله وجود دارد و آن مقاومت ولایت پنجشیر در مقابل طالبان است که آن طور که من اطلاع دارم آقای احمد مسعود موافق جنگ نیست و میگوید طالبان همان وعدهای را که به مردم داده به ما هم بدهد و معلوم باشد که در آینده افغانستان چه نقشی خواهیم داشت.
با این حال معتقدم که هرچه سریعتر باید این کشور با ثبات نسبی به سوی برگزاری انتخابات حرکت کند زیرا افغانستان در حال حاضر بدون سیاستگذاری و دولت به حال خود رها شده و مردم فقط تلاش میکنند تا بتوانند زندگی خود را اداره کنند و در واقع امورات مردم به وسیله دولت اداره نمیشود؛ هیچ سرمایهگذاری و فعالیت عمرانی در این کشور انجام نمیشود؛ بنابراین طالبان و ولایت پنجشیر باید با مذاکره مشکلات را حل کنند تا روند انتخابات زودتر برقرار شود. اگر هم این اتفاق نیفتد شورشهای فراوانی به راه خواهد افتاد که به نفع طالبان نیست.
اما در مرحله بعد باید به برخورد جناحهای سیاسی درون کشور با این تحولات توجه شود؛ اتهاماتی که به اصلاحطلبان میزنند کاملا بیاساس است زیرا مثلا میگویند که اصلاحطلبان حامی شعارهایی هستند که علیه کمک دولت به فلسطین، لبنان و سوریه سر داده میشود اما مگر وقتی در دولت قبل این شعارها داده شد رئیسجمهور کمک به این کشورها را قطع کرد؟
با این حال هیچ اصلاحطلبی موافق جنگ ایران با طالبان نیست، زمانی که طالبان در دوره ریاستجمهوری محمد خاتمی، افغانستان را تصرف کرد، دولت ایران به کمک آمریکا رفت تا افغانستان را از دست طالبان آزاد کند. بنابراین متهم کردن اصلاحطلبان با این عنوان که آنها موافق کمک به احمد مسعود برای جنگ با طالبان هستند درست نیست زیرا حتی احمد مسعود هم با اینگونه کمکها مخالف است؛ او موافق صلح و مذاکره است و این را بارها اعلام کرده اما طالبان قبول نمیکند.
حال اگر ایران با برخی تحریکها وارد جنگ با طالبان شود باید با پاکستان هم بجنگد زیرا آنچه در روزهای گذشته در پنجشیر اتفاق افتاد نشاندهنده حمایت پاکستان از طالبان بود و در این شرایط با توجه به اینکه نیروهای نظامی آمریکا هم در این کشور حضور ندارند ورود به شرایط جنگی عاقلانه نیست.
منبع: روزنامه سازندگی