علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
رئیسجمهور در جمع نخبگان، علما، خانواده معظم شهدا و ایثارگران در یاسوج اظهار میدارند: بخش جهادی وزارت جهاد کشاورزی باید بهطور جداگانه در روستاها و مناطق محروم فعال شود... هماینک احیای جهاد سازندگی در دستور کار دولت سیزدهم قرار گرفته است. در خبر دیگری از قول یکی از نمایندگان گرگان آمده که در دیدار نمایندگان مجلس با رئیسجمهور، برخی از نمایندگان خواستهاند جهاد سازندگی و مسکن و شهرسازی از وزارتخانههای فعلی منفک و به وزارتخانه جدید تبدیل شود و همچنین معاونت انرژی برای مدیریت بخش برق، آب و گاز تاسیس گردد. استفاده از واژه انقلابی و جهادی و بهطور کلی ادبیات حاکم بر سخنرانیها و گفتوگوها در دو سال اخیر موجب یادآوری مطالب سخنرانیها و گفتوگوهای سالهای ١٣۵٨ الی پایان دهه ۶٠ میشود. به آخرین نمونه توجه شود: کهگیلویهوبویراحمد استانی زرخیز اما محروم، غنی اما غیربرخوردار است که ناشی از استفاده نکردن از ظرفیتهای آن است. حرکت در دولت سیزدهم مبتنی بر آمایش سرزمینی و عدالتمحور است. اینگونه ادبیات و برنامهها سوالاتی از این نوع را به ذهنها خطور میدهد: خصلت «عملکرد جهادی» رویه و ویژگی است و یا ساختار میباشد که با احیای وزارت و سازمان جهاد سازندگی در نظر است به روستاها برگردد؟ چطور با گذشت ۴٢ سال از عمر نظام جمهوری اسلامی به جای حرکت به سمت کارآمدی بیشتر، بهرهدهی بهتر و تکامل، اوضاع بهگونهای شده که مرتب از تشکیل مجلس انقلابی، استفاده از شیوههای انقلابی و سپردن کارها به جوانان انقلابی میشود! در حالی که در دنیا از مزایای ثبات در سیاستها، برنامهها و استفاده از تجربهها و مجربها سخن در میان است. اگر به جای ارتقای شیوهها، امور و ماموریتها، خلأ کارآمدی محسوس است، راه علاج و درمان آن به سراغ معلول رفتن نیست؛ بلکه شناخت درست مشکل و معضل و راهکارها میباشد. به نظر نگارنده برخورد شعاری با اشکالات احتمالی نظام اولا ایراد به خروجی انقلاب اسلامی است که نظام حاکم میباشد، ثانیا مگر ارزیابی و ارزشیابی مرتب بر عملکردها اعمال نمیشده تا عیوب بهموقع شناسایی و معلوم گردد، اشکال از ساختار، برنامهها، قوانین و مقررات و عملکردها، کدام بوده است؟ ثالثا چرا تدابیر بهموقع به عمل نیامده است تا نیاز به این پوستاندازی نباشد؟ با عنایت به اینکه نگارنده شاهد شکلگیری نهاد مردمی «جهادسازندگی» و روند آن تا ادغام بوده، بهطور خاص به آن پرداخته میشود. با پیروزی انقلاب اسلامی و اوضاع بیثبات وزارتخانهها و دستگاهای اجرایی جو غالب انقلابی و انگیزه بالای مردم برای خدمت و ایثار، حرکتهایی از قبیل حضور مردم و بهویژه جوانان و دانشجویان در روستاها و کمک به روستائیان آغاز شد و نیاز شدید روستاها به راه، آب، برق، مدرسه و حمام کاملا ملموس و جوانان بنا به توان خود به انجام فعالیت در زمینههای مذکور پرداختند، این شروع شکلگیری نهاد جهادسازندگی در کنار کمیتهها، بنیاد مسکن و سپاه پاسداران بود. این نهاد عهدهدار ماموریت وزارتخانههای راه، نیرو، بهداشت و درمان، کشاورزی مانند منابع طبیعی، امور عشایر و شیلات در روستاها گردید. با شروع جنگ تحمیلی و به دلیل حضور جوانان انقلابی این نهاد نقش مهمی در زدن خاکریز، ساخت سنگر و دیگر استحکامات جبهه داشت. با اتمام دفاع مقدس و سازمان یافتن دیگر دستگاههای اجرایی یک نوع موازیکاری در مدیریتها کاملا آشکار شده و جهاد سازندگی با تشکیل شرکتهایی، در نقش پیمانکار در پروژههای روستایی گردیده و به نظر نگارنده داشت به سابقه درخشان نهاد جهاد سازندگی لطمه وارد میگشت. لذا در ادامه تجربه موفق ادغام کمیتهها در دیگر بخشهای انتظامي و تشکیل نیروی انتظامی و در راستای کوچک و چابک شدن دولت، در برنامه پنج ساله سوم احکام ادغام چند وزارتخانه از جمله جهادسازندگی پیشبینی و توسط دولت وقت لايحه آن به مجلس ششم ارائه و با ارجاع ماموریتها به وزارتخانههای مربوطه و از جمله وزارت کشاورزی؛ جهادسازندگی در وزارت مذکور ادغام و وزارتخانه جدید با عنوان «وزارت جهاد و کشاورزی» به ماموریت خود ادامه داده است. سوال جدی و مهم این است که کدام ماموریت و مسئوليت برای روستاها بر زمین مانده که تشکیلات جدید میباید آنها را عهدهدار گردد.
منبع: روزنامه آرمان ملی