سیدحسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران
اگر بخواهیم صادقانه و صریح به قانونی با عنوان «اقدام راهبردی» که پارسال در مجلس تصویب شد و از ادامه مذاکرات برای احیای برجام جلوگیری کرد نگاه کنیم در این زمینه دو دیدگاه سیاسی وجود دارد که یکی خوشبینانه است و دیگری بدبینانه. در مواجهه با نگاه خوشبینانه به این نتیجه میرسیم که هم تصویب آن قانون که در مخالفت با ادامه مذاکرات بود و هم سکوت فعلی نمایندگان که در راستای حمایت از مذاکرات است در چارچوب سیاستهای نظام اتفاق افتاده است.
اگر آن قانون در چارچوب سیاستهای نظام نبود حتما شورای نگهبان به آن ایراد میگرفت بنابراین تصویب قانونی که سال گذشته در مجلس انجام شد و مانع از ادامه مذاکرات شد با پشتوانه رخ داده است.
در این میان مقامات عالیرتبه نظام تصورشان این بود که به دولت حسن روحانی و تیم مذاکرهکننده اعتماد کاملی وجود ندارد. در نتیجه برداشتها این بود که ملایمت تیم مذاکرهکننده و علاقه روحانی به حل و فصل برجام در دولت خودش نوعی موضع ضعف در قبال غربیها به همراه خواهد داشت و ممکن بود این رویکرد امتیازات کافی به ایران در برجام ندهد. بنابراین قانون «اقدام راهبردی» در مجلس تصویب شد و مانع از احیای برجام و به سرانجام رسیدن آن در دولت روحانی شد. اما الان به تیم مذاکرهکننده اعتماد وجود دارد و این تیم اختیاراتی دارد.
تنها نکتهای که باقی میماند این است که پس از امضا و به توافق رسیدن برجام آیا پروسهای که از تصویب قانون «اقدام راهبردی» در مجلس و مخالفت با برجام تا امروز طی شد، منتج به نتیجهای شده است یا خیر؟
در نتیجه اگر تیم تازه امتیازاتی برای ایران گرفته باشند باید به آنها احسنت گفت اگر چه زمانی حدود یک سال از قانون مجلس گذشته با این حال توانستهاند امتیازاتی را برای ایران بگیرند اما اگر موفق به دریافت امتیازی نشده باشند معنی چنین موضوعی این خواهد بود که تحلیلی که پشت پروسه تصویب قانون «اقدام راهبردی» در مجلس تا سکوت فعلی نمایندگان بوده، تحلیل درستی نبوده است و حداقل یک سال مذاکرات را بیدلیل طولانی کردند که نتیجه آن محروم کردن کشور از صادرات نفت و عقب ماندن از توسعه بوده است.
بنابراین خوب خواهد بود اگر کسانی که این پروسه را طراحی کردهاند صادقانه با مردم صحبت کنند و در مقابل جامعه پاسخگوی تحلیلهای غیرواقعی خود باشند.
آنچه نتیجه میشود این است که در نگاه خوشبینانه به قانون مجلس، نمایندگان تحلیلشان این بوده که اگر در مقابل غرب مقاومت کنیم، آنها از مواضع خود در برجام که در مقابل برنامههای هستهای ایران در پیش گرفتهاند، عقبنشینی میکنند.
اما در این میان نگاهی بدبینانه هم به تصویب قانون مجلس وجود دارد و بخشی از سیاسیون بر این عقیده هستند که تصویب چنین قانونی که مانع از ادامه مذاکرات برجام شد نوعی تسویهحساب سیاسی با دولت روحانی بود که به نظر میرسد این برداشت به واقعیت نزدیکتر است.
در این نگاه مساله این است که ما در روابط خارج یمان کشمکشهای سیاسی داخلی را دخالت میدهیم و چنین دخالتهایی نشانه بسیار روشنی از توسعهنیافتگی آدمها و عقبماندگی سیاسیون ایران است.
در دولتهای پیشرفته و موفق دنیا کمتر دیده میشود که به خاطر کشمکشهای داخلی منافع ملی را قربانی کنند. با این حال در کشور ما این اتفاقات تاکنون به وفور افتاده و دعواها بر سر برجام هم نه اولی بوده و نه آخری خواهد بود. در نتیجه نیاز داریم سیاستمداران از این شرایط عبور کنند و همگی در ظرفیت و شخصیتهای ملی ظاهر شوند و اول از همه منافع ملی برایشان مهم باشد.
موضوع دیگر نقش آمریکا در برجام است و ارتباط با این کشور و مذاکره مستقیم با آنها که تبدیل به موضوعی پیچیده شده است. زمانی با ارتباط برقرار کردن با آمریکا مخالفتهای فراوانی میشود و گاهی هم مثل الان کمتر در مقابل ارتباط با این کشور از سوی برخی سیاسیون موضع گرفته میشود.
در این موضوع اشکالی که میتوان به آن وارد دانست این است که صحنه سیاست خارجی صحنه اسلام و کفر و حق و باطل نیست بلکه صحنه سیاست خارجی جایگاه منافع کشورها است. در مورد آمریکا به یک نقطهای رسیدهایم که در سیاستهای کلان کشور تبدیل به موضوعی ایدئولوژیک شده است و از منظر برخی آمریکا مظهر شیطان است و ما نباید با شیطان مذاکره کنیم.
اما از نظر ما؛ میانهروها و اصلاحطلبان، آمریکا هم مانند روسیه، چین و کشورهای اروپایی مانند فرانسه و آلمان است که همه آنها در رابطه با ما به دنبال منافع خود هستند در نتیجه هم میتوانیم با همه آنها ارتباط داشته باشیم یا با آنها قطع رابطه کنیم.
در این میان هم البته بعضی از دوستانی که طرفدار رابطه با آمریکا هستند گاهی به گونهای صحبت میکنند که اگر رابطه با آمریکا برقرار شود همه مشکلات برطرف خواهند شد که این موضوع غلط است البته دیدگاهی برعکس این را هم داشتن، اشتباه است و هر دو برداشت غلط هستند.
ما باید در سیاست خارجی به این نتیجه برسیم که هر کشوری که با ما بهتر کار کرد و به ما بازار مناسبتری داد و همچنین تجهیزات و ماشینآلات با قیمت مناسبتری را در اختیار ما گذاشت منطقیتر است که با آن کشور ارتباط داشته باشیم. در این میان نباید فراموش کرد که حتی در ارتباط با چین و روسیه هم باید برگ مهمی مثل آمریکا در سبد سیاست خارجی خود داشته باشیم. بدون برگ آمریکا نه با اروپا میشود کار کرد و نه با چین و روسیه. برای ارتباط با اروپا و اینکه راحتتر با ما کار کنند باید برگی با عنوان برگ آمریکا در روابط ما باشد.
منبع: روزنامه سازندگی