یادداشت

طرحِ ضد ملی

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

کامبیز مشتاق گوهری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

طرح جدید مجلس با عنوان «طرح بهینه استفاده از اشیاء باستانی و گنج‌ها» جامعه علمی کشور را به‌دلیل ضدیتی که با علم در آن به نمایش گزارده شده دچار بهت و حیرت کرده است. با اینکه پس از خوانده شدن کتیبه بیستون در ۱۸۰ سال پیش توسط هنری راولینسون برخورد با آثار تاریخی ایران رفته رفته از نگاه اقتصادی صرف به این آثار به نگاه علمی-تمدنی تغییر کرده است اما این طرح مجلس انقلابی می‌رود که همه تلاش‌های این ۲۰۰ ساله در فهم تاریخ کهن ایران و صیانت از آن را به روزهای پیش از آغاز فعالیت‌های باستان‌شناسی در کشور برگرداند. گذشته از اصل موضوع که پرسش از انگیزه‌ها و دلایل سطحی ۴۶ نماینده اصولگرای مجلس برای تدوین چنین طرحی است این اقدام چنان ابعاد گسترده‌ای دارد که بررسی آن تنها به موضوع میراث فرهنگی و جایگاه آن نزد بخش غالب نمایندگان مجلس و مسئولان کشور محدود نمی‌ماند و دامنه آن تا نقد نگرش مسئولان کشورنسبت به دانش و روش‌های علمی گسترش می‌یابد. موضوع و ادبیات طرح ارائه شده تا آن اندازه ناشیانه است که موجب اعتراضات جدی فعالین و وابستگان میراث فرهنگی و همینطور اساتید دانشگاه و مراکز علمی باستان‌شناسی کشور شده است به‌خصوص که تجربه سیاست‌های مخرب مشابه در دولت نهم و دهم به‌ویژه دوران مسئولیت حمید بقایی بر سازمان میراث فرهنگی کشور به اهل فن نشان داده است که چگونه سیاست‌های خلق‌الساعه و یا سودجویانه و غیرتخصصی می‌تواند حاصل چندین دهه تربیت نیروی انسانی و چندین هزاره تمدن کشور را تهدید به نابودی کند. طرح کنونی به گونه‌ای عجیب یادآور طرحی مشابه است که بقائی در اواخر دوران حضورش در میراث فرهنگی در فکر تصویبش بود. اکنون هم که اکثر همفکران و همکاران نزدیک به احمدی‌نژاد در مجلس و دولت مصدر امور شده‌اند ظاهرا همان‌ها که برای گشوده شدن دست‌شان بر سایت‌ها و مناطق باستانی تحت حمایت و حفاظت وزارت میراث فرهنگی لحظه‌شماری می‌کردند، شرایط سخت اقتصادی کشور، تنگدستی تحصیل‌کردگان دانشگاهی و البته بازار بزرگ عرضه و فروش آثار تاریخی در جهان را که هم‌اینک به دلیل گشوده شدن موزه‌های عظیم تاریخ و تمدن و هنر در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس بسیار تشنه آثار تمدن ایران است را مغتنم دیده‌اند و از سرگردانی نمایندگان ساده‌دل مجلس شورای اسلامی نیز حداکثر استفاده را کرده‌اند تا چنین طرح ضدفرهنگی و ضدملی را به قانون تبدیل کنند.
بیچاره برخی از چهره‌های سیاسی که به هر دری می‌زنند تا بتوانند از طریق ارائه طرح‌هایی از این دست ناتوانی خود نسبت به تحقق شعارهایشان در بدو ورود به مجلس را جبران کنند و در این مسیر حتی از طرحی چنین ارتجاعی و مخرب که به روشنی هدفش غارت قانونی میراث ملی ایران است چنان حمایت می‌کنند که اهل فن را نگران طرح و شاید تصویب چنین طرح شرم‌آوری در این مجلس می‌کنند. در سطح کشور قریب به ۳۰هزار اثر ثبتی شامل سایت‌های باستان‌شناسی و بناهای باارزش وجود دارد اما طبق برآوردها تعداد کل این آثار تا یک میلیون هم می‌رسد که غالبا به‌نوعی رزرو تاریخی کشور محسوب می‌شوند و تا زمانی که هنوز امکان بررسی و شرایط نگهداری مناسب از آنها وجود نداشته باشد بهتر است با پنهان ماندن در زیر خاک (به عنوان بهترین محافظ آثار)، برای نسل‌های آتی بماند تا بلکه با امکانات و روش‌های دقیق‌تر آینده بتوانند آنها را رمزگشایی کنند.
سال‌هاست که دیگر حتی غیرمتخصصین هم می‌دانند که در رویکردهای باستان‌شناسی و میراث فرهنگی توجه به فرایند کشف اثر و بستر این آثار تاریخی معمولا حتی از خود آثار کشف‌شده مهم‌تر است چراکه اطلاعات اصلی یک سکونتگاه و مردمش را می‌توان در محیط کشف اثر، مواد و مصالح، ابزار و اسکلت‌های پیرامون آن جست‌وجو کرد و دانش حاصل از این آثار و اشیاء پیرامونی است که جایگاه و اهمیت آن اثر را در آن پازل تمدنی نشان می‌دهد. چنان که در میان آثار و اشیاء نفیس و بعضا محوری در گنجینه موزه‌های کشور آثاری دیده می‌شود که چون از قاچاقچیان یا دلالان آثار تاریخی به‌دست آمده محل و نحوه کشف آنها نامعلوم است و از این رو بخش عمده هویت آنها و به تبع آن بخشی از تاریخ ایران از دست رفته است. شاهد این موضوع آنکه چند ریتون و مجسمه شاخص در موزه ایران باستان وجود دارد که فروشنده آن آثار هیچ‌گاه نگفت که آنها را در کجا یافته و در کنار آنها با چه شواهد دیگری برخورد کرده است.
با این حال اما طرح کنونی به روشنی تنها هدف خود را کشف و خرید و فروش آثار تاریخی می‌داند نه پژوهش‌های تاریخی-تمدنی که در آنها به آثار و اشیای به‌دست آمده در حفاری‌های دقیق و محتاطانه باستان‌شناسی همچون سند نگریسته می‌شود نه گنجی برای فروش. حال اگر طراحان طرح خجالت را هم کنار می‌گذاشتند شاید به‌روشنی گفته بودند منظورشان از گنج در این طرح مشخصا تنها آن دسته از آثار تاریخی است که یا از فلزات گرانبها ساخته شده‌اند و یا در بازار آثار تاریخی مشتریان پروپاقرصی دارند. با این تلقی بخش عمده‌ای از آثار هزاره‌های دوم و سوم پیش از میلاد نظیر آثار موجود در عمده سایت‌های تاریخی کشور که معمولا سفالینه‌های نقش‌دار هستند فاقد ارزش مبادله در حراج‌ها محسوب گردیده چون محصولات جنبی گنج‌یابی فاقد ارزش شناخته شده رها می‌شدند. باتصویب این طرح باید در انتظار آن باشیم که در عتیقه‌فروشی‌های منوچهری یا میدان نقش جهان انبوه ظروف سفالی هزاره‌های پیشین را ببینیم که به‌طور مثال سه تا ۱۰۰هزار تومان به فروش برسند و توریست خارجی برای یادگاری سفر خود از ایران سفالینه‌های اصل سیلک یا شهر سوخته و یا اسپیدژ را با خود به خانه ببرد.
حتی شاهان قاجار هم بعدها در رد آن اتهامی برآمدند که آنها را گناهکار می‌شناخت که در ازای دریافت زر و سیم و جواهرات پیدا شده در کاوش‌های شوش با کاوش‌های استعماری موافقت کرده‌اند.
چهره‌های شاخصی از میان متولیان پیشین میراث فرهنگی کشور نظیر سیدمحمد بهشتی و اساتید دانشگاهی نظیر پیروز حناچی شهردار پیشین تهران هم نسبت به این طرح واکنش نشان دادند و انجمن‌های باستان‌شناسی و خبرگزاری‌ها و سمن‌های میراث فرهنگی هم اعتراضات خود را طرح کرده‌اند حتی کارزاری برای پس گرفتن طرح از سوی نمایندگان راه‌اندازی شده است. بهشتی به مقصود اصلی ارائه‌دهندگان طرح که ایجاد درآمد ارزی و اشتغال اعلام شده حمله کرده و به نمایندگان پیشنهاد می‌کند که اگر مرادشان درآمدزایی از راه شکستن تابوهای ملی و اخلاقی کشور است پس راه کسب درآمد ارزی از آزادسازی مواد مخدر و قمار و فحشا را نیز باز کنند. حناچی هم ارائه این طرح را بازگشت به عصر قاجار می‌خواند و تصویب آن را خسارتی غیرقابل جبران می‌داند. حقیقت آن است که این دست اعتراضات رگی از رگ‌های ارائه‌دهندگان این طرح را تاکنون نجنبانده چراکه قبح شکستن آن تابو‌ها که بدان‌ها اشاره شد نیز مدت‌هاست که دیگر در کشور شکسته شده است، دسترسی به مواد مخدر به چند دقیقه رسیده است و سن فحشا بسیار پایین آمده است و از آنجا که میراث فرهنگی حتی پنجاهمین مسئله کشور هم نیست نمی‌توان انتظار داشت نماینده مجلس هم به آن اقبالی نشان بدهد. حتی شاید بهتر باشد این میراث را فروخت بلکه بتوان پولش را به زخمی زد. باید گفت که نشانه‌های بسیاری وجود دارد که عده‌ای بر آن هستند کشور را به روزگار قاجار برگردانند. از این رو این عده‌ی معدود و ناآگاه باکی ندارند همچون روزگار قاجار همه چیز کشور را به ثمن بخص به حراج بگذارند و از خاک و جنگل و کوه تا منابع طبیعی و جانوری و گیاهی کشور را به حراج بگذارند؟
احتمال دیگری که این طرح بدان دامن می‌زند اراده عده‌ای متعصب یا مغرض به گذشته تاریخی تمدن ایرانی نسبت به پاک کردن حافظه تاریخی ملت ایران و احتمالا کاشت خاطره تاریخی مطلوب خود است. شاید نمایندگان طراح چنین قصدی نداشته‌اند اما رویکرد بنیادگرایان طالبان در همسایگی ما نشان داد که چنین اندیشه‌ای چگونه می‌تواند تانک را به مصاف بودای بامیان ببرد و یا محوطه ثبت جهانی پالمیرا در حلب را منفجر کند. معاون میراث کشور هم بجای آنکه نسبت به چنین طرحی بخروشد و نمایندگان را از صرافت این کار باز بدارد تنها ۸ اشکال بر طرح مذکور وارد کرده است. اما این اقدام دیرهنگام معاون میراث کشور نه دیگر قابل اجراست و نه با رفع آن ۸ بند مورد نظر معاون میراث، مشکلات رویکردی این طرح اصلاح می‌شود. این رشته دراز انتصاب ناآگاهان و غیرمتخصصان به مناصب مدیریت کلان این وزارتخانه در همه دولت‌های نهم و دهم، یازدهم و دوازدهم و سرانجام سیزدهم به فرجامی بهتر از این نمی‌توانست بینجامد که انجامید.
سکوت پژوهشگاه میراث فرهنگی بویژه پژوهشکده باستان‌شناسی کشور و اظهارنظر نرم وزیر میراث فرهنگی کشور نشان از بی‌توجهی و احتیاط این نهادهای نگهبان آثار تاریخی کشور نسبت به خسارات مترتب براین طرح است و یکبار دیگر لزوم متوقف شدن روال ناصواب انتصاب وزرای سیاسی و ناآگاه نسبت به حوزه تخصصی میراث فرهنگی کشور بر این وزارتخانه را یادآور می‌شود اما از سوی دیگر هم نشان می‌دهد که کلنگی کردن نظام بوروکراسی کشور با ترویج نگاه غیرعلمی رایج در حل و فصل مسائل و مشکلات داخلی و خارجی کشور تا چه اندازه موجب به حاشیه رفتن نهادهای علمی کشور از مسیر تصمیم‌سازی‌های تخصصی شده است و سرخوردگی متخصصین مختلف کشور از ارائه مشورت‌های دقیق و فرسایش نظام اداری و تصمیم‌گیری کشور چگونه رخ داده است.
در حقیقت این طرح همه مشخصات یک طرح ضدملی برای حراج گنجینه‌های فرهنگی-تمدنی ایران را داراست. نمایندگان طراح این طرح یا در دام نادانی و ناآشنایی مزمنی که بین مسئولان ما نسبت به میراث فرهنگی عمومیت دارد گرفتارند، یا فریب قاچاقچیان و دلالان عتیقه را خورده‌اند، یا با آثار تاریخی و تمدن کهن ایران دشمنی دارند در هر صورت نادانسته و شاید هم ناخواسته قربانی نوعی نفوذ استعماری برای سرازیر کردن دوباره آثار تمدنی ایران کهن به موزه‌ها، دانشگاه‌ها و کلکسیون‌های خصوصی کشورهای غربی و حاشیه خلیج‌فارس شده‌اند. وگرنه این‌همه اصرار در طراحی طرحی تا این اندازه ضدملی تنها می‌تواند کار دشمنان خارجی ملت باشد. از طراحان طرح اخیر مجلس شورای اسلامی پیداست که از فقر کنونی مردم ایران و استیصال فارغ‌التحصیلان دانشگاهی جویای کار فرصتی ساخته‌اند تا چنین طرح ضدملی که مطامع استعماری موزه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای در آن درج است را طرح کنند. اگر سری به موزه‌های تاریخ و تمدن جهان بزنید می‌بینید که تالارهای بزرگی از این موزه‌ها با آثار و اشیایی از ایران‌باستان آراسته شده‌اند. آثار تاریخی- تمدنی ایران با روایت‌هایی نوساخته و معمولا بدون اشاره به ایران زمین در موزه‌های این کشورها به نمایش گزارده می‌شود در حالی که ملت‌های صاحب این تمدن‌ها و آثارشان برای دیدن آثار تاریخی خود قاره‌ها را پشت سر می‌گذارند. آثاری که به شیوه‌های قانونی و با دادن رشوه به دربار و یا ناظران قرارداد‌های قانونی منعقد شده میان گروه باستان‌شناسان فرانسوی و دولت ایران خارج شده است و از زمان مارسل و ژان دیولافوای فرانسوی تا سال ۱۳۰۶ که مجلس شورای ملی به لغو قراردادهای نکبت‌بار باستان‌شناسی توسط مستشاران خارجی رای داد هدف اصلی از کاوش‌های باستان‌شناسی بیشتر خروج اشیاء با ارزش تاریخی تمدن‌های خاورمیانه از این کشورها به مقصد غرب بوده تا پژوهش‌های علمی، کابوسی که نمایندگان تهیه‌کننده این طرح دوباره خواب آن را برای محوطه‌های تاریخی ایران دیده‌اند.
در یک کلام در نظر طراحان کم‌سواد و مشاوران عتیقه‌فروش آنها تنگدستی مردم و ناکارآمدی و پریشانی دولت فرصتی است تا از تاریخ و تمدن کشور که تاکنون نزد مردم ایران جایگاهی هویتی دارد درآمد ایجاد کرد آن هم نه از راه ورود گردشگر و رونق اقتصاد فرهنگی، بلکه از راه نوعی خام‌فروشی فرهنگ و عناصر فرهنگی. این نمایندگان چون خود بهتر می‌دانند که گردشگری بین‌المللی در ایران معطل آن دسته از گشایش‌هاست که جمهوری اسلامی قادر به تامین آنها نیست برآنند تا در رکود کنونی گردشگری کشور که حتی موجب اعتراض سفیر روسیه در ایران هم شده است این آثار تاریخی فرهنگی ملت که پشتیبان تنها گونه گردشگری نسبتا پررونق کشور یعنی گردشگری فرهنگی است را نزد ملت‌های ثروتمند غربی و عربی بفرستند تا همین اندازه هم نخواهند قدم‌رنجه کنند و به کشور ما با محدودیت‌های گردشگری‌اش سفر کنند بلکه همین آثار را با نمایش در موزه‌های تازه‌تاسیس خود به نمایش جهانیان بگذارند، حالا اگر کسی از مردم ما هم تمایلی برای دیدن این آثار داشت ویزا گرفته راهی موزه لوور پاریس یا دبی می‌شود و از آن همه توجه و رسیدگی که به آثار ایران در آن موزه‌ها می‌شود ابراز خوشحالی می‌کند و با خود می‌گوید ما که قدر این آثار را نمی‌دانیم همان بهتر که این آثار نزد این امانت‌داران قدردان باشد تا جهانیان هم به عظمت ما پی ببرند. نمایندگانی چنین ناآگاه شهروندانی ناآگاه‌تر از خود را نمایندگی می‌کنند و به‌قول مظفرالدین میرزا شاه قاجار که در موزه لوور در پاسخ درخواست کمال‌الملک برای تمدید ماموریتش در فرانسه سخنی را بر زبان راند که به میان ضرب‌المثل‌های ایرانی راه پیدا کرده است: «همه چیزمان به همه چیزمان می‌آید».

منبع: روزنامه سازندگی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی