امیر اقتناعی؛ عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
هفتهای که سپری شد، دولت -بالاخره- دست به تغییر دو استاندار زد. آن هم دو استان مرزی و قومی. چنانچه تعویض زودهنگام وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را در ماههای آغازین دولت ســیزدهم- به دلیــل مواضع و عملکرد شاذّش- استثنا بدانیم، شاید بتوان امید داشت که تغییــر اســتانداران در دوران پسااعتراضات میتواند سرآغاز تحولاتی باشد که دامنهاش به عالیترین سطوح تصمیمسازان و مدیران اجرایی کشور نیز کشیده خواهد شد.
فارغ از کیفیت تغییراتی که احتمـال رخداد آن میرود و پیشتر هم مسئولانی در لابهالی حرفهایشان اشاراتی بدان داشتند،همین که آقای رئیسی مبادرت به این امر مینماینــد- بهزعم من- گامی است به پیش و چهبسـا درخور تحســین. چرا که صرف استنباط لزوم تغییر در این ســطح از سوی ایشان، سوای از معانی آشکار این رفتار، دارای یک معنای پنهان، اما مهم است و آن اینکه؛ جناب رئیسجمهـور، اصل وجود نقصان و پدید آمدن مساله را پذیرفتهاند، خواه اینکه به زبان نیاوردند و گاهاً ســخنان متفاوتی ایراد نمایند.
اما اینکـه چرا این تغییرات با بازخورد مثبتی از ســوی جامعه و یا نخبگان مواجه نمیشود، گزارهای است که از نظــر نگارنده؛ در این شــرایط سـرخوردگی و بعضاً سیدابراهیم رئیسی باید در باب آن تامل نماید! خشم ناشـی از رخدادهای چند ماهه اخیر که دور جدیدی از بحرانهای اقتصادی، مزید بر نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی شده، انتظار بازخورد مثبت برای تغییر افراد از سوی جامعه، بیآنکه تغییری در فرآیندها و عملکردها ببینند و نتایجش را در زندگی روزمرهشان لمس کنند، بسیار نابهجا و زیادهخواهانه خواهد بود. اما اینکه واکنش نخبگان به این تغییــرات، نه تنها مثبت نبوده، بلکــه گاهی با بازخوردهای منفی نیز مواجه میشود، نشأت گرفته از فقدان امید آنان به کارکرد و بهبودبخشی تغییراتی با این کیفیت است و نه رد این نیاز و لزوم آن. علی الاصول؛ تغییرات باید در راســتای نیل به نتیجه مطلوب، ایجاد احساس رضایت در مردم و جلوگیری از حصول نتایج پیشین باشد و صرف تغییر افراد با اصرار بر رفتارها و کارکردهای گذشته به نتایج پیشین و حتی ضعیفتر از آن خواهد انجامید و تثبیت چنین چرخهای در درازمدت، نارضایتی فزایندهای را به دنبال خواهد داشت.
رئیسجمهور و ســایر متولیان امــر باید به این نکته اهتمام ویژه داشته باشند که کار ملک سامان نمییابد، جز به دســت اهلش. به عبارت سادهتر؛ شروط لازم برای انتخاب اشخاص برای نشستن بر مصادر، مهارت اســت و تجربه، که بحمدالله هنوز هم در کشور فراوان داریم. اما شــرط کافی برای ایـن انتخاب- خصوصاً در شرایطی که اعتماد اجتماعی آسیب جدی دیده —مرجعیت یا شــبهمرجعیت آن فرد در میـان ذینفعان مرتبط با حوزه مسـئولیتش میباشــد. بدین معنا که؛ اســتاندار منتخب باید از حداقلهای پذیرش مردمی، قومی و مذهبی در میان مردم آن استان برخوردار باشد. مدیران ستادی هم بدون همراهی و حمایت بدنه کارشناسی سازمانهای تحت امرشان، راه بهجایی نخواهند برد. حتی وزیران کابینه نیز چنانچه از مقبولیت لازم در میان ذینفعان وزارتخانههای در اختیار همچنین کارشناسان زیرمجموعهشان دارا نباشند، راه به جایی که متضمّ ن خیر عموم باشد، نخواهند برد. که اگر جز این بود، سرنوشت حجت عبدالملکی با آن میزان حمایت و ادعا، بیتردید جور دیگری رقم میخورد.
در نتیجه به جناب رئیسی پیشنهاد میشود؛ مسائل و بحرانهای موجود در حوزههای مختلف-علیالخصوص سیاسـت داخلی، آموزش عالی، فرهنگ و هنر، آموزش و پرورش، سیاست خارجی و امثالهم- را در همین چارچوب برای خود تحلیل و تبیین نموده و بر همین اســاس، اقدام نمایند. فــارغ از اینکه در تریبونهای رســمی چه بر زبان خواهند راند ...
منبع: روزنامه سازندگی