یادداشت

اگر هاشمی امروز بود چه می‌کرد؟

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

 

محسن هاشمی، رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران

یک- شرایط امروز اقتصادی جامعه ما، به لحاظ معیشتی از وضعیت بحرانی گذشته است، شاخص فلاکت (تورم + بیکاری) به مرز انفجار رسیده، خط فقر رسمی که از مرز ۱۵میلیون تومان برای هر خانوار گذشته، بیش از ۷۰ درصد جامعه را به زیرخود کشیده و درآمد سرانه ایرانیان برای نخستین بار طی ۷۰ سال اخیر به زیردرآمد سرانه جهانی سقوط کرده است.
در چنین شرایطی اولویت برای حاکمان و سیاستمداران، تامین زندگی و جبران فقر عمومی جامعه است و این بر هرارزش و شعاری ارجحیت دارد که به فرموده پیامبر اکرم (ص) در شعب ابیطالب، خداوندا به ما نان بده، که اگر نان نباشد نه نماز داریم نه روزه.
اگر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی امروز حضور داشت و در حکومت می‌توانست تاثیری بگذارد، قطعا فقر را به عنوان دشمن اول جامعه وپیش از استکبار جهانی و صهیونیسم تعیین می‌کرد و تمام امکانات را برای تامین حداقل معیشت شامل غذا، مسکن، بهداشت و آموزش برای جامعه بسیج می‌کرد همان‌گونه که در دولت سازندگی این هدف را محقق نمود.

دو- شرایط امروز سیاسی جامعه ما، به یک انسداد و بن بست سیاسی رسیده است، با یکدست کردن حاکمیت و حذف جریان میانه رو واصلاح طلب در انتخابات مجلس وریاست جمهوری اخیر، جریان انقلابی هرسه قوه و همچنین سایر نهادها نظیر صداوسیما، شورای نگهبان، نیروهای مسلح و همه ارکان نظام را در اختیار دارد و در این شرایط از یکسو نمی‌توان مشکلات را به گردن دیگری انداخت و اصطلاح «بانیان وضع موجود» هم تاریخ مصرفش را از دست داده است و ازسوی دیگر، راهی برای برون رفت از این وضعیت وجود ندارد، چون نگاه‌های دیگر از حوزه سیاست حذف شده‌اند، و حال در این مسیر با موانع داخلی و بین‌المللی این پیشرفت ممکن نیست و عقب گرد و بازگشت به گذشته نیز برای بدنه جریان انقلابی قابل پذیرش نیست.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در این شرایط نجات ایران و انقلاب را برآبرو و اعتبار خود مقدم می‌دانست و همانگونه که در پایان جنگ تحمیلی، بن بست نظامی کشور را با فداکاری و پیشنهاد به امام خمینی(ره) برای قبول مسئولیت آتش بس وسپس محاکمه واعدام خود پذیرفت، امروز نیز با ایثار خود، کشور را از بن‌بست سیاسی خارج می‌کرد. همانگونه که در انتخابات سال ۱۳۹۲ با علم به عواقب کار، آبرو و اعتبار ۶۰ ساله خویش را در طبق اخلاص گذاشته وبرای مردم فدا کرد و مردم نیز با آفرینش حماسه‌ای ماندگار به او آبرویی مضاعف بخشیدند.

سه- شرایط امروز سیاست خارجی کشور، در وضعیت بلاتکلیفی موثر همراه با خطر قرار دارد. اجماعی که درحال حاضر علیه جمهوری اسلامی در جهان شکل گرفته است، نه تنها برای ایران، بلکه حتی برای سایر کشورهای جهان نیز، سابقه نداشته است. تحریم‌های موثر ۱۵ ساله که بنیه کشور را ضعیف کرده و درآمد ملی را کاهش داده و قطعنامه اخیر شورای حکام و مقدمه چینی برای ارجاع پرونده ایران به فصل هفتم شورای امنیت در حالیکه ایران هنوز از برجام خارج نشده است، در کنار تصویب تعیین کمیته حقیقت یاب با اختیارات ویژه توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل درحالیکه چنین قطعنامه‌ای حتی در مورد عراق، لیبی، سوریه، یوگسلاوی و کشورهای آفریقایی که شاهد قتل عام ده‌ها هزار انسان بودند نیز تصویب نشده است، نشان می‌دهد که با تهدیدات جدی مواجه هستیم.
علاوه برآن اجماع دولتها بخشی از مشکل ماست و اجماع افکارعمومی بخصوص در کشورهای غربی پدیده‌ای بی‌سابقه است. حتی در مورد حمله به عراق با وجود آنکه صدام صدها هزار نفر از شهروندانش را کشته بود و راهپیمایی‌هایی چندده هزار نفری در اروپا علیه جنگ انجام می‌شد، اما امروز هیچ مخالفت جدی در افکار عمومی غرب برای مداخله در ایران صورت نمی‌گیرد.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سه دهه قبل این خطر را احساس کرده بود و در خاطرات ایشان به صراحت آمده که در پاسخ به نگرانی رهبرانقلاب در مورد اداره کشور پس از دوران ریاست جمهوری ایشان می‌گویند، نگران بعد از من نباشید بلکه نگران خصومت آمریکا باشید. آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سالهای پایانی عمر خود با راهبری برجام، کشور را از آستانه خطر و جنگ رهانیدند و اگر امروز بودند هم همین‌گونه عمل می‌کردند.

چهار- شرایط امروز اجتماعی کشور به تعبیر اساتید دانشگاه، در مرحله دو قطبی و فروپاشی و مرگ جامعیت است. تشدید شکافهای اجتماعی و دوقطبی‌سازی‌ها که نمونه‌های آن را پس از خوشحالی بخشی از جامعه از باخت‌های تیم ملی فوتبال در جام جهانی دیدیم، در هیچ دوره‌ای از تاریخ ایران سابقه نداشته است. اساسا می‌توان گفت جامعه ایران از کاریزماها و نخبگان عبور کرده است وعلت اصلی آن عدم وجود دستاوردسازی توسط نخبگان است.
منظور از نخبگان تنها سیاسیون نیستند، حتی نخبگان مذهبی و مراجع تقلید نیز در شرایط فعلی فاقد اثرگذاری تعیین‌کننده در اکثریت جامعه هستند واز این رو با وجود دعوت حاکمیت ومعترضین برای ورود مراجع تقلید و علما در حمایت از خود، شاهد سکوت آنها هستیم چون اعلام موضع خود را فاقد تاثیرگذاری لازم می‌بینند.
احزاب سیاسی اصلاح‌طلب در بدنه اجتماعی خود نیز مرجعیتشان را از دست داده‌اند و علت آن نیز حذف آنها از حضور و تعیین‌کنندگی در حوزه عمومی طی سال‌های اخیر بوده است، روزنامه‌نگاران و تحلیلگران وسخنرانان مشهور وبا نفوذ نیز شامل همین قاعده می‌شوند و می‌بینیم که وقتی سعی در تعدیل مواضع طرفین می‌کنند با چنان هجومی ازسوی جامعه رادیکال شده مواجه می‌شوند که مجبور به سکوت وکناره گیری از سیاست می‌شوند.
اگر آیت‌الله هاشمی رفسنجانی امروز بودند، شاید همان راهکارهای خطبه تاریخی و آخرین خطبه نمازجمعه خود در سال ۱۳۸۸ را تکرار می‌کردند که چکیده آن، بازگشت به مردم وترمیم شکاف دولت – ملت و پایبندی به قانون بویژه حقوق ملت در قانون اساسی و توقف تندروی وخشونت ازسوی طرفین بود، اگر حاکمیت از این راهکار حتی امروز هم استفاده کند، امکان بازگشت روزنه‌های امید به این جامعه ناراضی و دوقطبی و رادیکال شده وجود دارد.

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی

حزب کارگزاران سازندگی

تماس با ما

آدرس: تهران، خیابان پاسداران، انتهای نگارستان پنجم، پلاک 8

تلفن: 22841608 (021)

ایمیل: info @ kargozaran.net

نقشه

کارگزاران در شبکه های اجتماعی