کامبیز مشتاقگوهری، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران
این روزها تیغ لودرها و بولدوزرها بافت تاریخی شهر شیراز را تهدید میکند. اخباری که از این شهر شعر و ادب میرسد نگرانکننده است. با اینکه دیروز ظاهرا عملیات تخریب متوقف شده و برخی مسئولین زبان به انکار این اقدام خسارتبار گشودهاند اما گزارشهای مردمی حاکی از آن است که تخریبها در محدوده شاهچراغ و امامزاده ابراهیم آغاز شده است. طرحی که در دستور کار هیئت امنای این دو بقعه است از دهه ۶۰ و به بهانه ایجاد بین الحرمین میان این آرامگاه شاهچراغ و سید علاءالدین حسین آغاز شد. در دهه هفتاد بخش وسیعی از بافت با ارزش میان این دو مجموعه تخریب شد و در سال ۹۳ حجمی وسیعتر از این بافت که در آن میان چند بنای شاخص قاجاری و زندیه نیز دیده میشد به کام لودرها فرو رفت. پس از آنکه با تخریبهای گسترده به قصد ایجاد بین الحرمین روند تخریبها متوقف نشد معلوم گردید که دامنه طرح وسیع تراز آن است که تصور میشد و قرار است در گام دوم ۵۷ هکتار از بافت تاریخی شهر شیراز را هم در بر بگیرد و با همین آهنگ، تخریب این بافت با ارزش شهری به بهانه بافت فرسوده تا لبه های خارجی آن گسترده شود و همه ۳۶۰ هکتار بافت با ارزش شیراز تاریخی را در بر بگیرد تا شیراز به عنوان بزرگترین شهر زیارتی خاورمیانه شهرت بیابد و از این رهگذر میزبان زائرین علاقمند از داخل و خارج کشور شود. به قول یکی از متولیان این طرح چرا باید مردم دنیا شیراز را فقط به خاطر حافظ و سعدی بشناسند؟ اما تخریب تاریخ ایران حتی برای دولتها و وزارتخانهها هم آسان نیست، چرا متخصصان امر، افکار عمومی، مردم شیراز و البته قضاوت تاریخی موانعی بزرگی بر سر این راه هستند. دولتهای پیشین و روسا و وزرای سابق وزارتخانههای میراث فرهنگی و راه و شهرسازی گرچه در مقابل فشار متولیان امر تن به طرح و بررسی چنین طرحهای مخربی دادند اما روال تهیه و تصویب طرحهایی ازین دست را قانون به روشنی تعیین کرده و در این مسیر مشاوران و طراحان نمیتوانستند برخلاف ضوابط و قوانین و روشهای مطرح در ایران و جهان اقدام کنند از این رو مشاور تهیهکننده طرح تفصیلی بافت تاریخی در سال ۱۳۹۶ و مشاور دیگری که طرح موضعی را در سال ۱۴۰۰ تهیه کردند هیچ کدام هیچ تخریب در وضع موجود را پیشنهاد نکردند امری که مورد تایید و تصویب شورای عالی شهرسازی هم قرار گرفت و در نتیجه جهت اجرا به مسئولین ستادی و استانی جهت اجرا ابلاغ شد. اما روشن بود که چنین نتیجهای مطلوب پیشنهاد دهندگان این طرح نیست، بنابراین این روزها متولیان امر برای دور زدن قانون و مصوبات شورای عالی شهرسازی که نهاد متولی تصویب طرح های توسعه در بافتهای شهری است به راهکارهای دیگری دست زدهاند. در سفر استانی ابراهیم رئیسی به شیراز تصمیمی مصوب شد که بنابر آن اختیارات مربوط به اجرای طرح توسعه حرم شاهچراغ که به طرح ۵۷ هکتاری مشهور شده است از شورای عالی شهرسازی ستانده و به معاونت توسعه استان در استانداری تفویض میشد. بر همین اساس نسخه نهایی طرح فروردین امسال جهت بررسی به کمیسیون ماده ۵ داده شد در ۱۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۱ طرح جدید با اعمال تغییراتی دراین معاونت مصوب شد. در این طرح شورای عالی شهرسازی به دلیل مخالفتهای درست و کارشناسی اعضایش با تخریبهای گسترده این بافت باارزش، از مراحل بررسی و تصویب کنار گذاشته شده و به نوعی در رویکردی فراقانونی خلع ید شده است. در اقدامی دیگر مسئولان شهری و تولیت آستانهای متبرکه شهر شیراز نامهای به ابراهیم رئیسی نوشته و تقاضای خود را نسبت به تسریع در تخریب این بافت تاریخی به جهت آغاز عملیات توسعه صحنهای این بقاع طرح مینمایند. منطقهای که حداقل ۲۰۰ خانه تاریخی را در خود جای داده است. با آن که درطرح تملک و تخریب این بافت گسترده نظر کارشناسان، شهروندان کشور و به ویژه شهر شیراز و به طور مشخص ساکنین این بافت تاریخی در نظر گرفته نشده است اما تصریح قانون و روند تهیه، تصویب و ابلاغ طرحهای شهری چنان روشن است که معمولا هیچ شخص یا نهادی نمیتواند به این آسانی دست به تخریب گسترده بافت تاریخی شهرهای مهمی مانند شیراز بزند. چگونگی تحقق این اقدام را باید مرهون چهار چهره کلیدی از مسئولان گذشته و حال حاضر کشور دانست:
نخستین چهره محمدرضا رضازاده است که در گذشته استاندار فارس و اکنون عضو هیئت امنا و معاون اجرایی بقعه شاهچراغ است. او همسر انسیه خزعلی معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور و پدر حمید رضازاده صاحب شرکت استارتاپی فیلترشکن بترنت Betternet در کاناداست که فعالیتش در تعارض با نظرات مادر نسبت به لزوم محدودیت فضای مجازی مدتی سوژه رسانهها بود. سید محمدرضا رضازاده را با دفاع از جانمایی، ساخت، آبگیری و بهرهبرداری از سد گتوند هم شناخته میشود.
سدی که اثرات مخرب زیستمحیطیاش بر آب کارون و اراضی پایین دست سد امروز هویداست. او که از زمان استانداری فارس همکاری خود را با تولیت آستان حضرت احمد ابن موسی و سید علاءالدین حسین آغاز کرده است به عنوان عضو هیئت امنای این دو حرم در تاریخ ۱۴۰۰/۱۰/۰۴ به خبرنگار خبرگزاری فارس چنین میگوید: «در سفر ریاست جمهوری و هیئت دولت به استان فارس فرصتی فراهم شد؛ ضرغامی وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، در حرم حضرت احمدبن موسی حضور پیدا کرد و آنجا مطالبی که پیرامون طرح اطراف حرم مطرح بود را خدمت وی توضیح دادیم. وزیر هم وقت گذاشت و از منطقه بین دو حرم بازدید کرد و مشکلات مردم و بلاتکلیفی که چندین سال است آنجا مستمرا ادامه دارد را از نزدیک مشاهده کرد.» رضازاده میافزاید: «همچنین جلسهای با حضور قاسمی وزیر راه و شهرسازی در حرم حضرت احمدبن موسی داشتیم که مسائل و مشکلات مطرح شد و حاصل این جلسات هم به طور خلاصه در فرصت زیارت رئیس جمهور به وی منتقل شد» و در همین مصاحبه میافزاید: «عدهای با تنظیم نامهای ادعای تخریب میراث فرهنگی این منطقه را داشتهاند و در آن نامه ذکر کردهاند که این جریان (۵۷ هکتاری) سوداگری و تراکمفروشی را دنبال خواهد کرد، در حالی که ما بحثمان این است که اتفاقا باید محدودیت ارتفاع در ساختمانها و ساختوسازهایی که اطراف حرم اتفاق میافتد رعایت شود و این یعنی مخالفان واقعی با سوداگری و تراکم فروشی را متهم کردهاند به اینکه دنبال تراکمفروشی و سوداگری زمین هستند.» او از جهتی راست میگوید قرار بر افزایش تراکم روی سطح زمین نیست بلکه طرح آقایان بر افزایش تراکم زیر سطح زمین متمرکز است یعنی ایجاد صحنهایی گسترده در جای تخریب شده خانههای تاریخی شیراز که بتوان در آن قبرهایی سه طبقه برای عرضه به مشتریان تعبیه کرد. کسب و کاری نوین که در آن خانههای تاریخی که مردم در آن ساکناند را متری ۸ تا ۱۰ میلیون تومان به رغبت یا به زور از آنان میخرند و در هر متر مربع سه قبر به قیمت مجموع ۳میلیارد تومان برای فروش به بازار تعبیه میکنند.
در همین مصاحبه که از محمدرضا رضازاده خبرگزاری فارس منتشر میکند پای دوچهره دیگر به میان میآید که با آقای رضازاده دارای سوابق مشترک سازمانی و همکاری نزدیک بودهاند، یعنی سیدعزتالله ضرغامی وزیر میراث فرهنگی و مرحوم رستم قاسمی وزیر سابق راه و شهرسازی.
کارنامه وزارت سید عزتالله ضرغامی مشحون است از سخنان نسنجیده و نامربوط با میراث فرهنگی، انتصابات غیرتخصصی و مسئلهدار در مهمترین پستهای این وزارتخانه نظیر معاونت میراث فرهنگی و موزههای مهم و مرجع و تن دادن به تخریبهای گسترده و تعدیلهای غیرمجاز دربافتها و حریم بناهای مهم میراث تاریخی کشور. واگذاری محوطه و بنای باغ عفیفآّباد شیراز به محمدحسین قاسمی و همسرش نرگس آبیار برای ساخت سریال سووشون و انتصاب سجاد نوروزیان مسئول صفحات مجازی وزیر به ریاست موزه فرش و پشتیبانی از اقدام خودسرانه او در تبدیل عملکرد حوض های ثبت شده موزه فرش به باغچه میتواند تصویری از وضعیت وزارت میراث فرهنگی در زمان تصدی مسئولیت آن توسط ضرغامی را به دست بدهد. وزیر میراث که برای مدتی به شدت با نقد متخصصین و اهالی فرهنگ به واسطه ابراز نظرهای غیرکارشناسی و اقدامات ناصواب در حوزه میراث فرهنگی روبرو بود از ورود علنی به موضوع تخریب بافت تاریخی شیراز سرباز زد و تصمیمگیری در این زمینه را به پژوهشگاه میراث فرهنگی سپرد که بتازگی دکتر مصیب امیری باستانشناس و مدیرکل پیشین میراث فرهنگی استان فارس به ریاست آن انتخاب شده بود. معلوم نیست چرا پژوهشگاه میراث فرهنگی که خود باید امانتدار و تعیین کنند شاخصهای مداخله در بافت تاریخی باشد ناگهان خط تخریبی را پیشنهاد میدهد که در تعارض با همه طرحهای مصوب پیشین در شورای عالی شهرسازی با طرح مطلوب متولیان تخریب این بافت همپوشانی حداکثری دارد. ضرغامی در دفاع از تخریبها و تملکهای صورت گرفته در این بافت همواره به تایید طرح ۵۷ هکتاری توسط پژوهشگاه میراث فرهنگی اشاره میکند. طرحی که توسط همه کارشناسان مستقل میراث فرهنگی، استادان دانشگاه و متخصصینی که کارمند ضرغامی نیستند مورد نقد جدی قرار گرفته است و همگان بر خسارت بار بودن این مجموعه اقدامات تاکید دارند. دانسته نیست مصیب امیری و اعضای کمیته فنی پژوهشگاه که براین طرح مخرب صحه گذاشتند چه دفاعی دارند و در چه شرایطی تصمیم به مشارکت در چنین تخریب آشکاری گرفتهاند.
نقش مرحوم رستم قاسمی در راهگشایی بر این تخریب کوتاه اما کلیدی بوده است. معمولا طرحهای موضعی یا تفصیلی که در حوزه شهرها به ویژه ۸ در محدوده بافتهای تاریخی تهیه میشوند درکمیتههای فنی معاونت معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی توسط کارشناسان مختلف حوزه شهر، محیط زیست، میراث فرهنگی و...
حلاجی و نقد شده و در صورت رفع اشکالات تازه برای بررسی و تصویب به شورای عالی شهرسازی راه پیدا میکنند که در آنجا نیز دوباره مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته نقد شده و در مورد طرحهایی نظیر طرح موسوم به ۵۷ هکتاری رد میشوند. رستم قاسمی در روندی کاملا غیرقانونی و همچنان که رضازاده تصریح میکند در همان سفر استانی رئیس جمهور در حرم شاهچراغ حاضر میشود و این مسئولیت حاکمیتی را ظاهرا بنابر درخواست مسئولین بقعه شاهچراغ و به دستور رئیس جمهور از وزارت خانه خود ساقط میکند و تصمیمگیری بر چنین واقعه مهمی را بر عهده شورایی زیر نظر معاونت استاندار فارس میگذارد. همه آنهایی که در استانها مسئولیت اجرایی داشتهاند میدانند که مسئولین و کارشناسان استانی در استانها چگونه تحت فشار مسئولین استانی نظیر استاندار و معاونین او در شوراهایی از این دست تن به پذیرش تصمیماتی در تعارض کامل با وظایف دستگاه تحت مسئولیت خود میدهند. به همین دلیل بوده است که قانونگذار تصمیمات مهم در زمینه مداخلاتی تاثیرگذار و چند بعدی نظیر این اقدام در حوزه شهری تاریخی نظیر شیراز را به عهده شورای عالی شهرسازی گذارده است. شورایی که در این قضیه با تصمیم وزیر سابق راه و شهرسازی دور زده شده است.
اما مهمترین چهره در این مداخله در بافت شیراز اتفاقا چهرهای است که کمتر در این زمینه جراید از او خبری در این زمینه نقل کردهاند. احمد وحیدی با نام اصلی احمد شاهچراغی عضو موثر هیئت امنای بقعه حضرت احمد ابن موسی است که وزارتخانه تحت تکفل او مسئولیتهای متعددی را در پیش برد طرح ۵۷ هکتاری توسعه حرم شاهچراغ به عهده دارد. او از یک سو به عنوان وزیر کشور به طور مستقیم به استاندار و معاونین او برای پیشبرد این طرح دسترسی دارد و از سوی دیگر به عنوان کسی که حکم شهردار کلانشهر شیراز را امضا میکند به گونهای غیرمستقیم بر تصمیمات شهردار و شهرداری شیراز اثرگذار است. از همه مهمتر او در همان سفر استانی رئیسجمهور به شیراز برای تملک خانههای مردم مصوبهای با اعتبار یکصدمیلیارد تومان را تحت عنوان مشارکت جهت بازآفرینی اطراف حرم شاهچراغ در فهرست مصوبات سفر ابراهیم رئیسی میگنجاند که اکنون بخشی از اقدامات صورت گرفته برای تملک و تخریب خانههای مردم از آن از محل آن تامین میشود.
بنابراین بنظر میرسد با هماهنگی و همداستانی گستردهای که میان وزارتخانههای سهگانه ذکر شده و مسئولین آستان شاهچراغ وجود دارد طرح تبدیل بافت تاریخی شیراز به صحن های وسیع در طرح توسعه حرم برغم فراز و فرودهایش در جریان است. متاسفانه در غیبت کامل نظر و خواست مردم و متخصصین در روندهای تصمیمگیری در این زمینه و فقدان امکان دادخواهی در مراجع قضایی و بیفرجامی اقامه دعوا نسبت به تخریب آثار تاریخی به نام مقدسات و حرمهای زیارتی آنچه در سوداگری قبرفروشی از دست میرود آبرو و اعتبار نهاد دین، متولیان آن و اماکن مذهبی کشور باشد و فراموشی عمیق پیآمد آن که دامن تاریخ، هویت و فرهنگ ایران را میگیرد. اینگونه که پیش میرود شاید فردا در هجوم گسترده عناصر فرهنگی بیگانه از شرق و غرب برای صورتبندی هویت ایرانی شاهد یا سندی تاریخی باقی نماند، اقدامی که به روشنی در نقطه مقابل سوگیریهای توصیه شده توسط مسئولین بلندمرتبه کشور شمرده میشود.