پروانه مافی
نماینده دهمین دوره مجلس شورای اسلامی
پس از برگزاری انتخابات حساس و رقابتی 29 اردیبهشت که در جریان آن رقبای دولت اعتدال دست به هر کاری برای ناکامی و ممانعت از انتخاب مجدد و تداوم آن زدند، گمان آن میرفت که کشور در یک شرایط دو قطبیِ خسارت بار و پر هزینه وارد شود. انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ملت با رای قریب به 24 میلیونی پشتوانه ای محکم و دلگرم کننده برای وی به شمار میرفت که میتوانست با اتکا به آن در برابر تندروهای داخلی به پا خیزد و وارد بگو مگوهای طولانی مدت و کشدار شود. این درست همان چیزی بود که بخشی از مخالفان حسن روحانی نیز به آن تمایل داشتند. زیرا در صورت ادامه یافتن چنین مسیری، دولت از هدف اصلی خود که کار و تلاش برای حل مشکلات مبتلا به کشور بود، دور میشد و بخش زیادی از انرژی و توان خود را به جمع نمودن حاشیه ها و حرف و حدیث های پیرامون آن اختصاص می داد.
اما روحانی با تیز هوشی و آینده نگری به زودی توانست فضای تند حاکم بر جریان های سیاسی کشور را مدیریت کرده و مسیر آرامش را در پیش گیرد. این اتفاق را شاید بتوان مهمترین دستاورد دولت دوم روحانی در طی چند ماه گذشته قلمداد نمود. در طول تاریخ زیست بشر تجربه های متعددی را می توان یافت که ممالک مختلف علی رغم برخورداری از امکانات، منابع و شرایط مطلوب به علت ایجاد اختلاف سیاسی در داخل کشور دچار ضعف و اضمحلال تدریجی شده اند و این هنر رئیس جمهور منتخب بود که علی رغم رای حداکثری خود، ایجاد وفاق و همدلی در میان جریانات و نهادهای مختلف تاثیرگذار در کشور را سرلوحه و مشی خود قرار داد.
در طول سه ماه گذشته کمتر اتفاقی را می توان یافت که در آن فردی از جانب دولت و یا از دیگر نهادهای امنیتی، نظامی و قضایی کشور به بیان انتقادات تند علیه طرف مقابل پرداخته باشد و بالعکس آنچه حداقل در ظهر امر به جامعه پمپاژ شده است، همدلی و همراهی بوده و بس.
به نظر میرسد حسن روحانی برای چهار ساله ی دوم دولت تدبیر و امید استراتژی جدیدی را طراحی نموده است که در قالب آن بناست تمامی ذی نفعان و دلسوزان کشور با وجود تمامی اختلاف نظرها و اختلاف سلیقه ها به اظهارنظر در خصوص مسائل مهم مملکت بپردازند که این امر به نوع خود میتواند اقدامی بسیار اثرگذار در ریل گذاری دستیابی کشور به توسعه همه جانبه باشد.
مرور سخنان رئیس دولت ایران در سازمان ملل متحد نیز خود گویای اعتقاد وی به وجود چنین ساز و کاری در سیاست خارجه کشور نیز علاوه بر سیاست داخلی است. سیاستی که در عرصه خارجه ی آن «ایران نه می خواهد، امپراتوری تاریخیاش را احیا کند و نه میخواهد، مذهب رسمیاش را حاکم کند و نه میخواهد انقلابش را با زور سرنیزه صادر کند» و در عرصه داخلی نیر درصدد بهبود وضعیت حقوق بشر و حقوق شهروندی و نیز تعمیق دموکراسی ، اسلام خواهی و آزادی خواهی است بدون آنکه در این مسیر دچار لکنت شود و یا به حاشیه های بی مورد توجهی داشته باشد.