سام سکوتی بداغ
مسئول اعضا و هواداران حزب کارگزاران سازندگی گیلان
قصه طوطی و بازرگان را بیشتر آنانی که دوره ی دبیرستان را سپری کردهاند حتما یکبار از معلم ادبیات و یا معلمان خوش ذوق دیگر خود شنیدهاند که بازرگانی از میان سوغاتیهای دیار فیل و طوطی از برای طوطی خودش سلام و صلوات دیگر طوطیان شکرخا را آورد و با همان پیام روح در قفس شده ی طوطی را رهایی بخشید.
مدتها بود که اخبار لغو سخنرانیهای برخی دیگر از بزرگان را میشنیدم و سوالی خار خار ذهنم را مشغول کرده بود آنان که آنچه ما در آینه میبینیم در خشت خام توانند دید با چه انگیزهای جواب مثبت به در خواستهای سخنرانی میدهند در حالی که از نتیجه کار باخبر هستند و امروز پیام دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی پاسخ سوال را بسیار رساتر و بلندتر از آنچه که از تریبون دانشگاه زنجان ممکن بود به گوشم رساند.
به لطف گستردگی شبکههای پیام رسان غیررسمی سخنان و پیامهای رسانا از کانالهای مختلفی به گوش علاقمندان میرسد و شهردار اسبق تهران هم از همان روش جان کلام خود را به گوش زنجانیان و ایرانیان رساند و محدودیت تحمیلی جز محبوبیت بیشتر برای سخنرانان هیچ عایدی دیگری برای محدود کنندگان در پی نداشت. اما از میان هزاران نکته باریکتر از مو یک نکته بارز دیگری هم در این لغو سخنرانی هست که تا امروز موفق نشده بودم درک کنم و آن هم فلسفه پذیرش سخنرانیها از سوی بزرگوارانی هست که بعضا گروههای فشار مانع برگزاری جلسات سخنرانی آنها میشوند.
یکی از موضوعاتی که شاید سعی میشود در اینگونه نشستها و سخنرانیها بر آفتاب افتد تلاش برای شنیده شدن و گفت وگو هست که اصلاحطلبان منادی گفت وگو از نوع میان تمدنی تا طرح گفت وگوی ملی هستند و وقتی نشستی لغو میشود با عملکرد خود به جامعه نشان میدهند که ما اهل گفت وگو و تعامل هستیم و گروه دیگر نیست، یک مورد در کشور نمیتوان نام برد که اصلاحطلبان مانع سخنرانی یک اصول گرا شدهاند و صد البته اصولگرایان عاقل و معتدل هم هرگز راضی به ایجاد چنین هزینههایی برای نظام نیستند.
در داستان طوطی دوست هندی طوطی در قفس با فعل خود که همانا مردن و از شاخ بر زمین افتادن بود طوطی در قفس را پند داد و موجب نجات او شد و دبیر کل یکی از احزاب بزرگ اصلاحطلب هم با فعل همان پیامی را مخابره کرد که با حضورش در زنجان میتوانست به گوش ایرانیان برساند، تازه شاید لغو یک سخنرانی پیام را در ضرایب بزرگتری هم ضرب کند.