ناهید تاجالدین
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران و نماینده مجلس
در سالهای بعد از انقلاب میانگین سنی افراد در ازدواج نزدیک به چهار سال افزایش داشته و این مساله حتی باعث شده که سن جوانی تمدید شود بهنحوی که در سال ۷۱ با تاسیس شورای عالی جوانان، تعریف ملی از سن جوانی بین ۱۲ تا ۲۵ سال بود، اما در سال ۸۴ این تعریف بازنگری شد و به ۱۵ تا ۲۹ سال رسید و بخش بزرگی از تمدید سن جوانی بهدلیل افزایش سن ازدواج بوده است. برابر آنچه که چندی قبل سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور اشاره کرد در 9ماهه نخست امسال میانگین سن در اولین ازدواج برای مردان ۲۷ سال و سه ماه و برای زنان ۲۳ سال بوده است. همچنین براساس دیگر آمار میانگین سن ازدواج در اولین ازدواجها در اکثر استانهای کشور از سال ۹۱ تا ۹۵ برای مردان شش ماه و برای زنان چهار ماه افزایش پیدا کرده است.
تعداد خانوارها افزایش یافته است
افزایش سن ازدواج ناشی از مسائل اجتماعی نوپدید است که در جای خود قابل بررسی است، اما این افزایش در حالی انجام میگیرد که همچنان قوانین مربوط به حداقل سن ازدواج بدون تغییر باقی مانده است. این مساله در نوع خود به هنجار پریشی دامن میزند. در این شرایط فاصله قانون و عرف باعث ایجاد یک حفره اجتماعی شده و نوعی خلأ ایجاد کرده است. در جامعه شاهد افزایش سن ازدواج هستیم. از سوی دیگر همچنان قانون حداقل سن ازدواج بدون تغییر مانده است. براساس جدیدترین آمارها، رشد تعداد خانوارها در ایران 7/2درصد است. این در حالی است که رشد جمعیت رقمی در حدود 24/1درصد را نشان میدهد. با این تفاسیر رشد خانوارها از رشد خانوادهها بیشتر بوده و این به معنای یک تغییر اجتماعی و نشانه افزایش تجرد است. براساس گزارشهای مرکز آمار ایران، تعداد خانوارهای کشور در سال ۹۰، ۲۱میلیون خانوار بوده است. در حالی که با افزایش سهمیلیونی این رقم در سال ۹۵، شاهد افزایش این میزان هستیم. باید دانست که افزایش تعداد خانوارها در کشور تنها بهدلیل افزایش جمعیت نیست و براساس جدیدترین آمارها، رشد تعداد خانوارها در ایران 7/2درصد است. در این میان رشد جمعیت رقمی در حدود 24/1درصد را نشان میدهد. این به معنای یک تغییر اجتماعی و نشانه افزایش تجرد است، به همین دلیل تعداد خانوار در کشور ما افزایش بیشتری نسبت به رشد جمعیت داشته است.
تمایل زنان به ازدواج با مردان کوچکتر
در اوایل دهه 90 نیز شاهد بودیم در 7/10درصد ازدواجهایی که ثبت شده، سن زوجه بیشتر از زوج بوده است. آنگونه که سازمان ثبت احوال گزارش داده است، تنها در 9ماهه نخست سال ۹۵، رقمی حدود ۲۵هزار ازدواج برای مردان ۲۰ تا ۲۹سال ثبت شده که با دختران بزرگتر از خود ازدواج کردهاند. این آمار بیانگر فاصلهای است که قانون با عرف در زمینه حداقل سن ازدواج دارد. در سالها و ماههای اخیر تلاش فراوان برای پر کردن این خلأ قانونی از سوی نمایندگان مجلس بهویژه اعضای فراکسیون زنان انجام و در این راستا جلسات متعددی برگزار شده است، جلساتی که برآیند همه آنها تا اینجا به شکل جسته گریخته، افزایش حداقل سن ازدواج به ۱۵ سال بوده که هنوز بر سر همین سن یعنی 15 سالگی نیز مناقشههایی وجود دارد. براساس برخی آمارها گفته میشود که 17درصد دختران ایرانی زیر ۱۸سال ازدواج میکنند که بخش عمده آنها در سنین ۱۵تا ۱۸ سالگی قرار دارند و بخش کمتری از آنها هم زیر 15 سال سن دارند. بنابراین بهطور میانگین سن ازدواج زودهنگام دختران بین ۱۶ تا ۱۷سالگی است، اما برابر آمار سازمان ثبت احوال کشور و نیز آماری که دفتر فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس ارائه میکند، تنها در سال ۹۴ بالغ بر ۳۷هزار دختر زیر ۱۵ سال ازدواج کردهاند که این نشان میدهد، ازدواجهای زیر 13 سال هم در کشور رقم قابل ملاحظهای دارد. ضمن آنکه این ازدواجها بهگفته معاون حقوقی رئیسجمهور در تمام ۳۱ استان کشور رخ داده است. همچنین بهلحاظ نسبت این ازدواجها با کل ازدواجهای هر استان باید تاکید کرد که استان زنجان در این ازدواجها رتبه نخست را دارد. همچنین از لحاظ تعداد این ازدواجها خراسان رضوی در کشور رتبه نخست را کسب کرده است.
بررسی دلایل ازدواجهای زودرس
باید دلایل ازدواجهای زودرس را ریشهیابی کرد. بهنظر میرسد ریشه چنین ازدواجهایی علاوه بر مساله فرهنگی، مساله اقتصادی نیز است. اگر در روستاها مسائل فرهنگی منجر به چنین ازدواجهایی میشود، طبیعتا در شهرها مسائل اقتصادی بستر پیدایش این گونه ازدواجها است. والدین فقیر اغلب بر این باورند که ازدواج عامل محافظت و حمایت از دخترشان است. درضمن با این اقدام هم از بار هزینه خانوار کاسته میشود و هم ازدواج دختر با یک مرد مسن میتواند وضعیت اقتصادی او و حتی خانواده را بهبود بخشد.
ازدواجهایی با منشأ آسیبهای اجتماعی
در برخی موارد بستر پیدایش این ازدواجها، آسیبهای اجتماعی است؛ چنانکه برخی این ازدواجها نیز متوجه دختران حاشیه نشین است. ازدواج برای این دختران بهنوعی فرار از فلاکت محسوب میشود. اغلب این دختران تا سنین 10 تا 13 سالگی جزو کودکان کار و خیابان هستند و پس از آن محدودیتهایی برای کار دارند. از طرف دیگر، آنها برای خروج از چرخه درآمدزایی برای خانواده، ناگزیر باید ازدواج کنند، چون سن آنها اقتضای کار خیابانی را ندارد، چون در صورت کار خیابانی آسیبهای اجتماعی دیگر به سراغ آنها میآید. در این شرایط حضور آنها در خانه برای خانواده هزینه دارد. بنابراین بسیاری از دختران حاشیه نشین پس از پایان عمرشان بهعنوان کودک کار و خیابان، درست زمانی که عمر این نهاد شغلی یعنی «کودک کار» برای آنها به سر میآید، باید جذب نهاد خانواده شده و تن به ازدواج دهند، چرا که از چرخه تولید در خانواده خود خارج و وارد چرخه مصرف شدهاند. در حالی که بسیاری از ازدواجهای زودرس در این مورد به طلاقهای زودرس نیز منجر میشود، چون مهارتهای زندگی در ازدواجهای زودرس به شکل مناسب هنوز شکل نگرفته و نبود این مهارتها منجر به طلاقهای زودرس میشود.
منبع: روزنامه آرمان