مهدی فاتحی، دبیر اول استان اصفهان حزب کارگزاران سازندگی ایران گفت: در سالهای جاری افزایش سرعت سقوط جمعیت روستایی، نشانه ضعف توسعه روستایی و عمق توسعه نامتوازن در شهرهای ایران است.
رئیس سابق شورای راهبردی شهرهای جدید کشور در رابطه با چالش توسعه پایدار با پدیده حاشیهنشینی گفت: به طور مشخص این پدیده از دهه 1340 در ایران به وجود آمده یعنی زمانی که گسترش تاسیسات شهری و شبکههای ارتباطی و نیز افزایش درآمد حاصل از نفت، موجبات رونق شهرها و ایجاد جاذبههای شهری را فراهم کرد و همزمان اصلاحات ارضی و مکانیزاسیون کشاورزی و عدم توجه به دگرگونیهای اساسی روستاها و بخش کشاورزی دافعه های روستایی را تشدید کرد. اگر بخواهم در یک کلام از این بگویم که پدیده حاشیهنشینی که عمق توسعه ناپایدار شهری را نشان میدهد از کجا نشأت میگیرد باید بگویم حاشیهنشینی از جاذبه شهرها و دافعه روستاها نشأت میگیرد و اگر میخواهیم بدانیم چرا حاشیهنشینی رشد کرده باید بر روی علت دافعه روستاها برای روستانشینها تامل کنیم.
مهدی فاتحی تصریح کرد: امروز 73 درصد جامعه ایرانی شهرنشین است و 50 درصد شهرنشینها در کلانشهرها زندگی میکنند و این خود شاهدی بر مدعای دافعه روستاهاست و دافعه روستاها به سیاست های ضعیف توسعه روستایی ما برمیگردد. برآوردها نشان میدهد جمعیت شهرنشین ایران 20 درصد بیشتر از میانگین جهانی است یعنی 54 درصد جمعیت جهان و 73 درصد جمعیت ایران در شهرها زندگی میکنند، از طرف دیگر آمارها نشان میدهد مثلا در فاصله سالهای 85 تا 90 سرعت سقوط جمعیت روستایی سه برابر شده که در سالهای جاری سرعت سقوط جمعیت روستایی از این هم بیشتر شده است و اینها همه نشانه ضعف توسعه روستایی و عمق توسعه نامتوازن در شهرهای ایران است.
وی با اشاره به توسعه ناپایدار در اصفهان افزود: اصفهان و البته دیگر کلانشهرها به طور کلی به واسطه تغییرات اجتماعی حاصل از اصلاحات ارضی و مهاجرتهای ناشی از این اصلاحات و انباشت جمعیت و از آن سو نامتوازن بودن عرضه و تقاضا در شهر به تدریج به توسعه نامتوازن گرفتار شده و مهمترین نمود توسعه نامتوزان را نیز در پدیده حاشیهنشینی درون شهری و حاشیهنشینی برونشهری میبینیم.
مهدی فاتحی گفت: در اصفهان حدود 400 هزار حاشیهنشین وجود دارد و البته 11 درصد بافت اصفهان فرسوده است که حدود 20 درصد جمعیت را در خود جای داده و این خود تولید حاشیهنشینی درون شهری میکند.شهردار سابق بهارستان افزود: بر اساس سرشماری سال 90 تعداد روستاهای اصفهان 1831 مورد اعلام شده در حالی که در سرشماری سال 95 حدود 237 روستای خالی از سکنه توسط ماموران شناسایی شد، این جمعیت قطعا به شهر گسیل میشود ضمن آنکه اصفهان پس از تهران پذیرای بیشترین درصد مهاجرتها یعنی 14.7 درصد مهاجرتهاست.
وی افزود: اگر برای شهرنشینان جدید برنامه توسعه شهری وجود نداشته باشد روزبه روز بر حاشیهنشینی در شهر اصفهان افزوده خواهد شد و این یعنی وخیمتر شدن و نامتوازنتر شدن توسعه شهری ضمن آنکه ناپایدار بودن توسعه تنها در حاشیهنشینی خلاصه نشده، بر اساس نتایج برخی تحقیقات و با بررسی 66 زیرشاخص در حوزه های دسترسیهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی در شهر مشخص شد از 15 منطقه اصفهان تنها دو منطقه 5 و 6 برخوردار، دو منطقه 1 و 3 نیمه برخوردار و بقیه مناطق به لحاظ شاخصهای توسعه پایدار محروم هستند.
رئیس سابق شورای راهبردی شهرهای جدید کشور گفت: از طرف دیگر فکر میکنم فرهنگ اصفهان با آنکه قدمتی به درازای تاریخ داشته به نحوی که بنای اصفهان را به طهمورث، سومین پادشاه از سلسله پیشدادیان نسبت دادهاند. با آنکه این شهر محلِ تقاطعِ راههای عمده و اقامتگاهِ سلطنتی پادشاهانِ هخامنشی بودهاست و بعدها در دوره ساسانیان، دیلمیان، سلجوقی، صفوی، قاجار، پهلوی مدام این شهر و فرهنگ آن تغییراتی کرده، همه اینها تولید انباشتگی فرهنگی یا انباشت فرهنگی کرده است. در واقع یک فرهنگ انباشته از قرنها پیش داریم که هم هویت بخش است و هم بحران انباشت فرهنگی ایجاد میکند و به تدریج و در گذار تاریخ، عناصری که به فرهنگ اصفهانی افزوده شده بسیار بیشتر از عناصری بوده که توسط این فرهنگ طرد شده و برای همین اصفهان با نوعی «چندگانگی هویت فرهنگی» روبهرو است، اصفهان امروز نمی داند می خواهد اصفهان صفوی باشد یا اصفهان قاجار یا اصفهان سلجوقی یا ... برای همین مسئله بغرنج فرهنگ اصفهان «تسهیل گذار از سنت به مدرنیته» است، به هر حال اصفهان باید بتواند یک گذار فرهنگی موفقیتآمیز از دوران صفوی به عصر جدید داشته باشد و این گذار باید دارای برنامه باشد که اساسا بیبرنامگی در این گذار خود حامل و ناقل آسیب دیگری به نام آنومی فرهنگی در اصفهان شده است.
دبیر اول استان اصفهان حزب کارگزاران سازندگی ایران افزود: متاسفانه چون ما برای گذار اصفهان از سنت به مدرنیته، انباشت فرهنگی و چندگانگی هویت فرهنگی در اصفهان برنامه نداشته ایم در این شهر ما دچار آنومی یعنی هنجار پریشی فرهنگی شده ایم .یعنی هنجارهای موجود فرهنگی پاسخگوی انتظارات نیست، برای همین شاهد زیرزمینی شدن فرهنگ هستیم و حتی خودکشی ها از فراز پل چمران علامتهای هشدار پیش روی فرهنگ اصفهانی است.اینها همه نشانه های توسعه ناپایدار در اصفهان است و عمق توسعه ناپایدار را ما در توسعه انسانی و توسعه فرهنگی شهر میبینیم.
فاتحی گفت: من فکر میکنم برای ساماندهی حاشیهنشینی اگر میخواهیم درمان علتی کنیم و راهکار بلندمدت اتخاذ کنیم باید توسعه روستایی را جدی بگیریم و دافعه جمعیتی روستاها را کاهش دهیم، اگر ما انگیزههای مهاجرت را توانستیم رفع کنیم به نوعی توانستهایم جلوی مهاجرت را بگیریم و جلوگیری از مهاجرت یعنی کاهش حاشیهنشینی، اما در کوتاهمدت نیاز به ساماندهی عمرانی و ساماندهی انسانی مناطق حاشیهنشین داریم. ترس من از این است بدخانمانی یا حاشیهنشینی با وخیم شدن در آینده به بیخانمانی تبدیل شود و ما نمونههایی از آن را در گورخوابی مشاهده کردیم. برخی از راهکارهای عمرانی را باید در مورد جغرافیای حاشیهنشینی عملی کنیم یعنی معماری و ساختار شهری را طوری بنا کنیم که امکان ایجاد منطقه حاشیهنشین وجود نداشته باشد یا مثلا شهرداری با ایجاد شهرکها یا شهرهای جدید یا کمربند سبز در شهر مانع ایجاد مناطق حاشیهنشین یا اساسا در حاشیه قرار گرفتن برخی مناطق شهری شود، ضمن آنکه بافتهای فرسوده شهری را که سبب حاشیهنشینی درون شهری میشود نادیده میگیریم در حالیکه حاشیهنشینهای درون شهری دسترسیشان به شهر آسانتر است و خیلی سریعتر آسیب های اجتماعی را تکثیر میکنند. به لحاظ انسانی نیز با یکپارچهسازی نهادهای مدنی میتوان از ظرفیتهای بالقوه این نهادها استفاده و مشارکت اجتماعی را هدفمندتر کنیم. اکنون نهادهای مدنی در ضمن محدودیتهای امکانات، پراکنده عمل می کنند و حوزه جغرافیایی مشخصی در حاشیه شهر برای مشارکت ندارند، هیچ راهی بهتر از فعال کردن ظرفیتهای اجتماعی در زمینه ساماندهی حاشیهنشینان نداریم.
منبع: روزنامه اصفهان زیبا